بریده کتابهای برف های آبی سیده هدی پورمانی 1403/6/8 برف های آبی پیوتر بدنارسکی 3.5 1 صفحۀ 4 با وجود داشتن این آگاهیها باز هم دلم میخواست خلبان شوم، و شاید بیشتر هم میل پیدا میکردم قصد داشتم یکی از فرشتههای خدا بشوم. در آینده خلبان باشم و در حال حاضر یک کشباف ملوانی داشته باشم. این رؤیا همواره من را میخورد ولی بعد از گفته کیم که تأکید میکرد بدون داشتن کشباف ملوانی حتی حق نداریم درباره موضوع بسیار با اهمیت مرگ بحث کنیم، به دست آوردن این شیء خط خطی برایم حکم بودن یا نبودن را پیدا کرده بود. هنوز نمیدانستم اگر کسی چیزی را از ته دل از اعماق وجود ،بخواهد اگر اعتقاد داشته باشد که به دست نیاوردن آنچه میلش را دارد به معنای مرگ ناگزیرش است آن وقت معجزهای روی میدهد. او بی هیچ حق و دلیلی به چیزی که تحقق رویایش را ممکن میکند میرسد. 0 13 مریم 3 روز پیش برف های آبی پیوتر بدنارسکی 3.5 1 صفحۀ 16 دریافتم که جراحت روح به دشواری تسکین مییابد، و گذر زمان همیشه این جراحتها را درمان نمیکند، و به همین جهت هیچکس حق ندارد جراحتهای قلب آدمهای نزدیکش را از یاد ببرد. 0 39 سیده هدی پورمانی 1403/6/8 برف های آبی پیوتر بدنارسکی 3.5 1 صفحۀ 5 همیشه در لحظههای خوشبختی یا بدبختی به سوی ایستگاه قطار به سوی پرستشگاهم میدویدم در آنجا همیشه کسانی یافت میشدند که به جایی بروند. در آنجا آدم کسانی را میدید که استالین با دست شیطانیاش نوازششان کرده بود ایستگاه به من ثابت کرده بود که شیطان نه خرافات بلکه واقعی است. یک بار دیگر این لذت از من دریغ داشته نشد. 0 5 سیده هدی پورمانی 1403/6/10 برف های آبی پیوتر بدنارسکی 3.5 1 صفحۀ 15 برخلاف آنچه ادعا می شود، زمان بهترین متحد انسان است. و نیز وفادارترین چه بخواهیم و چه نخواهیم همواره ما را به سوی هدفمان راهنمایی می کند؛ گرچه ما را به درون عذاب می اندازد، خودش هم بیرونمان می آورد؛ بی وقفه جریحه دارمان میکند و جراحت هایمان را درمان میکند. 0 29 مریم 3 روز پیش برف های آبی پیوتر بدنارسکی 3.5 1 صفحۀ 3 _ولی میخواهند کجا بروند؟ از اینجا که نمیشود فرار کرد. _این را میدانند، ولی میخواهند آزاد بمیرند. گمان میکنند آزادی پشت در شروع میشود. عجب ابلههایی! 0 2 مریم 3 روز پیش برف های آبی پیوتر بدنارسکی 3.5 1 صفحۀ 17 چیزهایی که خواندم تکانم دادند و من را به جایی رساندند که هنوز هیچکس مرا به آنجا نرسانده بود. ساکت شدم؛ مادرم هم سکوت کرده بود. برای نخستین بار از هنگام تبعیدمان خدا با ما حرف میزد، ما از نو به میان برگزيدگان برگشته بودیم. آیا پرسشی راجع به انگیزهی تبعیدمان میتوانست در من زاده شود؟ قطعا بله، اما جوانه نزد. نمیدانم چرا، ولی هرگز از خدا نپرسیدم علتش کدام خطای من بوده. او سرمای سیبری و گرسنگی را نصیبم کرده بود. چرا به اهریمنهای بیشمار اجازه داده بود پیشرفت کنند. حتما به این علت که انسان در سالهای خامی قادر نیست از خدا سوال کند و ترجیح میدهد به حرفهای او گوش بدهد. به گفتههای او گوش بدهد و از آنها خرسند شود، خرسند شود که از یاد نرفته. 0 4 مریم 4 روز پیش برف های آبی پیوتر بدنارسکی 3.5 1 صفحۀ 94 گور نمیتواند به اردوگاه بدل شود، و هیچکس نمیتواند مردهای را وادارد به دنبال طلا بگردد. مرگ از این دنیا میرهاند. حتی جلادها هم از آن رها شدهاند. 0 3 سیده هدی پورمانی 1403/6/10 برف های آبی پیوتر بدنارسکی 3.5 1 صفحۀ 17 آیا پرسشی راجع به انگیزه تبعیدمان می توانست در من زاده شود؟ قطعاً بله، اما جوانه نزد. نمیدانم چرا ولی هرگز از خدا نپرسیدم علتش کدام خطای من بوده. 0 13 سیده هدی پورمانی 1403/6/8 برف های آبی پیوتر بدنارسکی 3.5 1 صفحۀ 3 عین حقیقت بود . حقیقتی روشن و شفاف مانند چینی ساخت چین ما در آن واحد هم نجس بودیم و هم ینیچری، گل رسی که استالین با هنر خام ابتداییاش به آن شکل میداد. 0 3
بریده کتابهای برف های آبی سیده هدی پورمانی 1403/6/8 برف های آبی پیوتر بدنارسکی 3.5 1 صفحۀ 4 با وجود داشتن این آگاهیها باز هم دلم میخواست خلبان شوم، و شاید بیشتر هم میل پیدا میکردم قصد داشتم یکی از فرشتههای خدا بشوم. در آینده خلبان باشم و در حال حاضر یک کشباف ملوانی داشته باشم. این رؤیا همواره من را میخورد ولی بعد از گفته کیم که تأکید میکرد بدون داشتن کشباف ملوانی حتی حق نداریم درباره موضوع بسیار با اهمیت مرگ بحث کنیم، به دست آوردن این شیء خط خطی برایم حکم بودن یا نبودن را پیدا کرده بود. هنوز نمیدانستم اگر کسی چیزی را از ته دل از اعماق وجود ،بخواهد اگر اعتقاد داشته باشد که به دست نیاوردن آنچه میلش را دارد به معنای مرگ ناگزیرش است آن وقت معجزهای روی میدهد. او بی هیچ حق و دلیلی به چیزی که تحقق رویایش را ممکن میکند میرسد. 0 13 مریم 3 روز پیش برف های آبی پیوتر بدنارسکی 3.5 1 صفحۀ 16 دریافتم که جراحت روح به دشواری تسکین مییابد، و گذر زمان همیشه این جراحتها را درمان نمیکند، و به همین جهت هیچکس حق ندارد جراحتهای قلب آدمهای نزدیکش را از یاد ببرد. 0 39 سیده هدی پورمانی 1403/6/8 برف های آبی پیوتر بدنارسکی 3.5 1 صفحۀ 5 همیشه در لحظههای خوشبختی یا بدبختی به سوی ایستگاه قطار به سوی پرستشگاهم میدویدم در آنجا همیشه کسانی یافت میشدند که به جایی بروند. در آنجا آدم کسانی را میدید که استالین با دست شیطانیاش نوازششان کرده بود ایستگاه به من ثابت کرده بود که شیطان نه خرافات بلکه واقعی است. یک بار دیگر این لذت از من دریغ داشته نشد. 0 5 سیده هدی پورمانی 1403/6/10 برف های آبی پیوتر بدنارسکی 3.5 1 صفحۀ 15 برخلاف آنچه ادعا می شود، زمان بهترین متحد انسان است. و نیز وفادارترین چه بخواهیم و چه نخواهیم همواره ما را به سوی هدفمان راهنمایی می کند؛ گرچه ما را به درون عذاب می اندازد، خودش هم بیرونمان می آورد؛ بی وقفه جریحه دارمان میکند و جراحت هایمان را درمان میکند. 0 29 مریم 3 روز پیش برف های آبی پیوتر بدنارسکی 3.5 1 صفحۀ 3 _ولی میخواهند کجا بروند؟ از اینجا که نمیشود فرار کرد. _این را میدانند، ولی میخواهند آزاد بمیرند. گمان میکنند آزادی پشت در شروع میشود. عجب ابلههایی! 0 2 مریم 3 روز پیش برف های آبی پیوتر بدنارسکی 3.5 1 صفحۀ 17 چیزهایی که خواندم تکانم دادند و من را به جایی رساندند که هنوز هیچکس مرا به آنجا نرسانده بود. ساکت شدم؛ مادرم هم سکوت کرده بود. برای نخستین بار از هنگام تبعیدمان خدا با ما حرف میزد، ما از نو به میان برگزيدگان برگشته بودیم. آیا پرسشی راجع به انگیزهی تبعیدمان میتوانست در من زاده شود؟ قطعا بله، اما جوانه نزد. نمیدانم چرا، ولی هرگز از خدا نپرسیدم علتش کدام خطای من بوده. او سرمای سیبری و گرسنگی را نصیبم کرده بود. چرا به اهریمنهای بیشمار اجازه داده بود پیشرفت کنند. حتما به این علت که انسان در سالهای خامی قادر نیست از خدا سوال کند و ترجیح میدهد به حرفهای او گوش بدهد. به گفتههای او گوش بدهد و از آنها خرسند شود، خرسند شود که از یاد نرفته. 0 4 مریم 4 روز پیش برف های آبی پیوتر بدنارسکی 3.5 1 صفحۀ 94 گور نمیتواند به اردوگاه بدل شود، و هیچکس نمیتواند مردهای را وادارد به دنبال طلا بگردد. مرگ از این دنیا میرهاند. حتی جلادها هم از آن رها شدهاند. 0 3 سیده هدی پورمانی 1403/6/10 برف های آبی پیوتر بدنارسکی 3.5 1 صفحۀ 17 آیا پرسشی راجع به انگیزه تبعیدمان می توانست در من زاده شود؟ قطعاً بله، اما جوانه نزد. نمیدانم چرا ولی هرگز از خدا نپرسیدم علتش کدام خطای من بوده. 0 13 سیده هدی پورمانی 1403/6/8 برف های آبی پیوتر بدنارسکی 3.5 1 صفحۀ 3 عین حقیقت بود . حقیقتی روشن و شفاف مانند چینی ساخت چین ما در آن واحد هم نجس بودیم و هم ینیچری، گل رسی که استالین با هنر خام ابتداییاش به آن شکل میداد. 0 3