معرفی کتاب برف های آبی اثر پیوتر بدنارسکی مترجم قاسم صنعودی

برف های آبی

برف های آبی

پیوتر بدنارسکی و 1 نفر دیگر
3.8
6 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

6

خواهم خواند

12

ناشر
هرمس
شابک
9786004563789
تعداد صفحات
173
تاریخ انتشار
1403/1/1

توضیحات

        پیوتر بِدنارسْکی در سال ۱۹۳۴ در هورسکوسه زاده شد، شهری در لهستان شرقی که در سپتامبر ۱۹۳۹ به اشغال شوروی درآمد. او که طی سال‌های جنگ به‏ اتفاق تمام اعضای خانواده‌‏اش به سیبری تبعید شده بود یگانه فرد خانواده‌‏اش بود که زنده ماند. هنگامی که به لهستان بازگردانده شد برای در پیش گرفتن حرفۀ آموزگاری به تحصیل پرداخت ولی شور دریا او را به ترک معلمی برانگیخت و تمام مدت زندگی حرفه‌‏ای‌‏اش را در نیروی دریاییِ تجاری گذراند.
بدنارسکی هم‏زمان با گذراندن زندگی حرفه‌‏ای، رمان‌‏ها و شعرها و داستان‌‏های کوتاه بسیاری آفرید. او داستان برف‌های آبی را از خاطره‌‏های دوران کودکی خودش برگرفته است. این همان ماجرای خودش است و از یکایک رویداد‏های باورنکردنی‌‏اش طنین واقعیت برمی‌‏خیزد.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به برف های آبی

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به برف های آبی

یادداشت‌ها

زینب

زینب

5 روز پیش

          این کتاب تجربه‌ی زندگی در تبعید از نگاهِ یک کودکه.
همه‌ی اون تلخی‌ها و سختی‌هایی که تا حالا شنیدیم و خوندیم و حتی تصور می‌کنیم رو حالا یک کودک تعریف می‌کنه.

راوی این داستان، پتیاست؛ پسربچه‌‌ی لهستانی که با خانواده‌ش به سیبری تبعید شده.
در نتیجه‌ی اتفاقات تلخی که برای اعضای خانواده افتاده، حالا پتیا و مادرش تنها زندگی می‌کنن.
با خوندنِ خاطرات پتیا دیدم که چطور کمبود غذا و گرسنگی کاری کرده که یک کودک آرزو کنه خودش تبدیل به یک قرص نان بشه تا هیچ‌وقت گرسنه نمونه…
یا به این فکر کنه مگه چه خطایی کرده که خدا این مجازات رو نصیبش کرده؟ 
اصلا نکنه خدا اداره‌ی زمین رو به شیطان سپرده؟!
چون شرایط اصلا جوری نیست که نشون بده خدا با اون‌هاست!

کتاب فصل‌های کوتاهی داره که هرکدوم اشاره به یک بخشی از زندگیِ پتیا و یک تجربه‌ی جدید دارن.
گاهی از احساس‌های جدیدش می‌گه، گاهی از آدم‌هایی که وارد زندگی‌ش می‌شن و خیلی از بخش‌ها هم از آدم‌هایی می‌گه که توسط مامورهای امنیتی به راحتی حذف می‌شن.

افکار کودکانه‌ی پتیا، تخیلش، هوش و هیجانش برای زندگی کاری می‌کرد که نگران سرنوشتِ این معصومیت باشم و الان دیگه می‌تونم بگم کتابی بود که دوستش داشتم.
اگه تصمیم داشتید بخونید، حواستون باشه  یادداشتِ ابتدای کتاب رو نخونید چون بخشی از داستان اسپویل شده.
        

8