بریدههای کتاب آیسخولوس: مجموعه آثار محدثه حسنی 5 روز پیش آیسخولوس: مجموعه آثار آیسخلوس 4.5 12 صفحۀ 410 0 15 پرنیان صادقی 1404/3/10 آیسخولوس: مجموعه آثار آیسخلوس 4.5 12 صفحۀ 371 حتی در عین پیروزی دشمن را حقیر نشماریم و چشم بر شایستگیهایش نبندیم 0 9 پارسا نوروزی 1404/3/14 آیسخولوس: مجموعه آثار آیسخلوس 4.5 12 صفحۀ 293 _ به یک کلا بگویم، بیزارم از آن خدایان که نیکیها از من دیدند و این بد به پاداش من پسندیدند. 0 1 پارسا نوروزی 1404/3/11 آیسخولوس: مجموعه آثار آیسخلوس 4.5 12 صفحۀ 255 _ دردا که اگر بگویم دردی بر دردم میفزاید و اگر زبان درکشم رنج خاموشی جانم میفرساید. وای من وای من، که از شش سو تیر بلا به جانم میآید. 0 2 پارسا نوروزی 1404/3/11 آیسخولوس: مجموعه آثار آیسخلوس 4.5 12 صفحۀ 264 _ خردمند تا به مراد رسد گاه تهمت نادانی بر خود روا میبیند. 0 18 پارسا نوروزی 1404/3/18 آیسخولوس: مجموعه آثار آیسخلوس 4.5 12 صفحۀ 341 هان ای خدایان، اگر راستی را خدایانید زود باشد که این خیل را به نابودی کشانید... 0 6 پارسا نوروزی 1404/3/29 آیسخولوس: مجموعه آثار آیسخلوس 4.5 12 صفحۀ 397 و دریغا دلی که جای رامش و کامکاری بود حالیا غرقیهٔ آشوبِ بیقراری است. 0 8 پارسا نوروزی 1404/3/18 آیسخولوس: مجموعه آثار آیسخلوس 4.5 12 صفحۀ 318 بشنوید فریاد ما، بشنوید، ای خدایان و ای الاهگان حالیا مرگ است که میتازد بر سر ما! 0 3 پارسا نوروزی 1404/2/13 آیسخولوس: مجموعه آثار آیسخلوس 4.5 12 صفحۀ 129 آیا تو را رایی جز این است که کینه را پاداش، کین است؟ 0 6 پارسا نوروزی 1404/3/18 آیسخولوس: مجموعه آثار آیسخلوس 4.5 12 صفحۀ 319 بشتابید ای خدایان که نگهبان خاکید بنگرید ما را که از بیم بردگی روی به شما آوردهایم. بنگرید فوجفوج مردان را و موجموج پرچمِ خودهاشان را بر گردگرد این شهر! که آرس نفَس خود بر ایشان میدمد و پیش میراندشان... 0 3 پارسا نوروزی 1404/3/11 آیسخولوس: مجموعه آثار آیسخلوس 4.5 12 صفحۀ 250 _ وای من وای من که مینالم از اندوه امروزم وای من وای من که مینالم از اندوه فردایم. هان از کدام سوی برمیآیی ای اختر فرخنده رهایی؟ 1 6 بهارفلاح🌺⭐ 1403/4/13 آیسخولوس: مجموعه آثار آیسخلوس 4.5 12 صفحۀ 65 خوشا،زیستن فارغ از نیاز خوشا،زیستن برکنار از اندوه، و برخوردای از خرد. 0 81 پارسا نوروزی 1404/2/7 آیسخولوس: مجموعه آثار آیسخلوس 4.5 12 صفحۀ 59 و فرمان عدالت این است که: هرکه رنج میبرد خواهد آموخت. 0 8 محدثه حسنی 1404/4/7 آیسخولوس: مجموعه آثار آیسخلوس 4.5 12 صفحۀ 53 زئوس، آن رهنما، آنکه چنین نهاد که آدمی را میباید تا از مصیبتها بیاموزد و آنگاه که دل از یاد زخمهای کهنه خون میچکاند و خفتن نمیتواند خرد، خواهی نخواهی راه در آن دل خواهد گشود. 0 26 پارسا نوروزی 1404/3/11 آیسخولوس: مجموعه آثار آیسخلوس 4.5 12 صفحۀ 258 _ ای کاش که چشم من این ستم نمیدید و دردا که دیدم و در درد این دیده درماندم! 0 5 آفتاب شریفیراد 1404/3/10 آیسخولوس: مجموعه آثار آیسخلوس 4.5 12 صفحۀ 119 از ماده گرگی جز تولههای گرگ نمیزاید. 0 8 محدثه حسنی 1404/3/3 آیسخولوس: مجموعه آثار آیسخلوس 4.5 12 صفحۀ 19 اهمیت شخصیتها در آیسخولوس بیشتر به سبب کردههای آنهاست نه هویتشان. یونانیان به اندازه ما مفتون شخصیت و روان فرد نبودند. 0 10 پارسا نوروزی 1404/3/18 آیسخولوس: مجموعه آثار آیسخلوس 4.5 12 صفحۀ 323 نگفتهاند آیا که چون شهری از پای درآید، خدایانش پا به گریز مینهند؟ 0 5 پارسا نوروزی 1404/3/29 آیسخولوس: مجموعه آثار آیسخلوس 4.5 12 صفحۀ 405 که داغ و مصیبت همانا تقدیر آدمیست و زادهی میرایان را از آن گریزی نیست. 2 7 پارسا نوروزی 1404/3/11 آیسخولوس: مجموعه آثار آیسخلوس 4.5 12 صفحۀ 247 _ بدان که این بادافره مهری است که بر تبار آدمی داشتی. که خدایی بودی و پروای خشم خدایان نداشتی پای از گلیم خویش فراتر گذاشتی و آدمیزادگان را به جایگاهی نشاندی که از آن ایشان نبود... 0 4
بریدههای کتاب آیسخولوس: مجموعه آثار محدثه حسنی 5 روز پیش آیسخولوس: مجموعه آثار آیسخلوس 4.5 12 صفحۀ 410 0 15 پرنیان صادقی 1404/3/10 آیسخولوس: مجموعه آثار آیسخلوس 4.5 12 صفحۀ 371 حتی در عین پیروزی دشمن را حقیر نشماریم و چشم بر شایستگیهایش نبندیم 0 9 پارسا نوروزی 1404/3/14 آیسخولوس: مجموعه آثار آیسخلوس 4.5 12 صفحۀ 293 _ به یک کلا بگویم، بیزارم از آن خدایان که نیکیها از من دیدند و این بد به پاداش من پسندیدند. 0 1 پارسا نوروزی 1404/3/11 آیسخولوس: مجموعه آثار آیسخلوس 4.5 12 صفحۀ 255 _ دردا که اگر بگویم دردی بر دردم میفزاید و اگر زبان درکشم رنج خاموشی جانم میفرساید. وای من وای من، که از شش سو تیر بلا به جانم میآید. 0 2 پارسا نوروزی 1404/3/11 آیسخولوس: مجموعه آثار آیسخلوس 4.5 12 صفحۀ 264 _ خردمند تا به مراد رسد گاه تهمت نادانی بر خود روا میبیند. 0 18 پارسا نوروزی 1404/3/18 آیسخولوس: مجموعه آثار آیسخلوس 4.5 12 صفحۀ 341 هان ای خدایان، اگر راستی را خدایانید زود باشد که این خیل را به نابودی کشانید... 0 6 پارسا نوروزی 1404/3/29 آیسخولوس: مجموعه آثار آیسخلوس 4.5 12 صفحۀ 397 و دریغا دلی که جای رامش و کامکاری بود حالیا غرقیهٔ آشوبِ بیقراری است. 0 8 پارسا نوروزی 1404/3/18 آیسخولوس: مجموعه آثار آیسخلوس 4.5 12 صفحۀ 318 بشنوید فریاد ما، بشنوید، ای خدایان و ای الاهگان حالیا مرگ است که میتازد بر سر ما! 0 3 پارسا نوروزی 1404/2/13 آیسخولوس: مجموعه آثار آیسخلوس 4.5 12 صفحۀ 129 آیا تو را رایی جز این است که کینه را پاداش، کین است؟ 0 6 پارسا نوروزی 1404/3/18 آیسخولوس: مجموعه آثار آیسخلوس 4.5 12 صفحۀ 319 بشتابید ای خدایان که نگهبان خاکید بنگرید ما را که از بیم بردگی روی به شما آوردهایم. بنگرید فوجفوج مردان را و موجموج پرچمِ خودهاشان را بر گردگرد این شهر! که آرس نفَس خود بر ایشان میدمد و پیش میراندشان... 0 3 پارسا نوروزی 1404/3/11 آیسخولوس: مجموعه آثار آیسخلوس 4.5 12 صفحۀ 250 _ وای من وای من که مینالم از اندوه امروزم وای من وای من که مینالم از اندوه فردایم. هان از کدام سوی برمیآیی ای اختر فرخنده رهایی؟ 1 6 بهارفلاح🌺⭐ 1403/4/13 آیسخولوس: مجموعه آثار آیسخلوس 4.5 12 صفحۀ 65 خوشا،زیستن فارغ از نیاز خوشا،زیستن برکنار از اندوه، و برخوردای از خرد. 0 81 پارسا نوروزی 1404/2/7 آیسخولوس: مجموعه آثار آیسخلوس 4.5 12 صفحۀ 59 و فرمان عدالت این است که: هرکه رنج میبرد خواهد آموخت. 0 8 محدثه حسنی 1404/4/7 آیسخولوس: مجموعه آثار آیسخلوس 4.5 12 صفحۀ 53 زئوس، آن رهنما، آنکه چنین نهاد که آدمی را میباید تا از مصیبتها بیاموزد و آنگاه که دل از یاد زخمهای کهنه خون میچکاند و خفتن نمیتواند خرد، خواهی نخواهی راه در آن دل خواهد گشود. 0 26 پارسا نوروزی 1404/3/11 آیسخولوس: مجموعه آثار آیسخلوس 4.5 12 صفحۀ 258 _ ای کاش که چشم من این ستم نمیدید و دردا که دیدم و در درد این دیده درماندم! 0 5 آفتاب شریفیراد 1404/3/10 آیسخولوس: مجموعه آثار آیسخلوس 4.5 12 صفحۀ 119 از ماده گرگی جز تولههای گرگ نمیزاید. 0 8 محدثه حسنی 1404/3/3 آیسخولوس: مجموعه آثار آیسخلوس 4.5 12 صفحۀ 19 اهمیت شخصیتها در آیسخولوس بیشتر به سبب کردههای آنهاست نه هویتشان. یونانیان به اندازه ما مفتون شخصیت و روان فرد نبودند. 0 10 پارسا نوروزی 1404/3/18 آیسخولوس: مجموعه آثار آیسخلوس 4.5 12 صفحۀ 323 نگفتهاند آیا که چون شهری از پای درآید، خدایانش پا به گریز مینهند؟ 0 5 پارسا نوروزی 1404/3/29 آیسخولوس: مجموعه آثار آیسخلوس 4.5 12 صفحۀ 405 که داغ و مصیبت همانا تقدیر آدمیست و زادهی میرایان را از آن گریزی نیست. 2 7 پارسا نوروزی 1404/3/11 آیسخولوس: مجموعه آثار آیسخلوس 4.5 12 صفحۀ 247 _ بدان که این بادافره مهری است که بر تبار آدمی داشتی. که خدایی بودی و پروای خشم خدایان نداشتی پای از گلیم خویش فراتر گذاشتی و آدمیزادگان را به جایگاهی نشاندی که از آن ایشان نبود... 0 4