بریدههای کتاب هابیت یا " آنجا و بازگشت دوباره" رها بوستانی 1403/4/9 هابیت یا " آنجا و بازگشت دوباره" جی. آر. آر. تالکین 4.3 53 صفحۀ 40 0 30 احمد بابائی 1402/4/1 هابیت یا " آنجا و بازگشت دوباره" جی. آر. آر. تالکین 4.3 53 صفحۀ 81 ولی خوب، عجیب است تعریف چیزهای خوبی که آدم داشته و روزهای خوشی که گذرانده خیلی طول نمیکشد، و زیاد هم شنیدنی نیست؛ اما از چیزهای ناراحت کننده و دلهرهآور و حتی فجیع، قصهٔ خوبی درمیآید، و به هرحال تعریف کردنش کلی وقت میبرد. 0 18 مهدیه خاتون 1403/10/19 هابیت یا " آنجا و بازگشت دوباره" جی. آر. آر. تالکین 4.3 53 صفحۀ 389 ایام ناگواری پیش رو داری؛ ولی دلسرد نشو! بالاخره اوضاع رو به راه میشود. خبر هایی هست که حتی زاغ ها هم نشنیدهاند. شب خوش! 0 3 Reza 1404/1/22 هابیت یا " آنجا و بازگشت دوباره" جی. آر. آر. تالکین 4.3 53 صفحۀ 420 بیلبو گفت: «این طور است که برف بعد از آتش میبارد، و حتی کار اژدها جماعت هم یک روز تمام میشود!» 0 1 مهدیه خاتون 1403/10/19 هابیت یا " آنجا و بازگشت دوباره" جی. آر. آر. تالکین 4.3 53 صفحۀ 17 0 2 𝖕𝖆𝖗𝖆𝖉𝖎𝖘𝖊🔮 1403/9/7 هابیت یا " آنجا و بازگشت دوباره" جی. آر. آر. تالکین 4.3 53 صفحۀ 163 گالادریل : چرا آن هابیت ؟ گندالف : نمیدونم! سارومان معتقد است که تنها قدرت زیاد می تواند جلوی اهریمن را بگیرد، ولی این چیزی نیست که من بهش رسیدم، من پی بردم که این چیز های کوچک... و کردار روزانه ی افراد عادی است... که تاریکی را مهار می کند. کارهایی ساده، از روی مهربانی و عشق، چرا بیلبو بگینز! خب شاید به خاطر اینکه من می ترسم و اون بهم شجاعت میده. 0 12 Maedeh 1403/12/5 هابیت یا " آنجا و بازگشت دوباره" جی. آر. آر. تالکین 4.3 53 صفحۀ 54 «مرده شور عیاری را ببرد و همه چیزهای مربوط به آن را ! ای کاش توی خانه بودم ، توی سوراخ قشنگم کنار بخاری ، با کتری روی آتش که تازه شروع کرده بود به سوت زدن !» و این آخرین بار نبود که این آرزو را کرد ! 0 1 zahra 1404/2/14 هابیت؛ "یا آنجا و بازگشت دوباره" جی. آر. آر. تالکین 4.3 53 صفحۀ 58 شب وقتی خوش است که آدم ها خوش باشند! 0 5 hotarou 1403/11/15 هابیت؛ "یا آنجا و بازگشت دوباره" جی. آر. آر. تالکین 4.3 53 صفحۀ 296 ولی هرچه باشد توی این دنیای ولنگ و واز، یک موجود کوچک بیشتر نیستی. 0 0 معصومه توکلی 1403/6/22 هابیت؛ "یا آنجا و بازگشت دوباره" جی. آر. آر. تالکین 4.3 53 صفحۀ 27 بال روئرر بود که به صفوف گابلینهای کوه گرام در نبرد دشتهای سبز حمله برد و سر شاه آنها گُلفیمبال را با ضربهٔ یک گرز چوبی کاملاً از تن جدا کرد. این سر صدمتری توی هوا پرواز کرد و داخل یک لانهٔ خرگوش افتاد، و به این ترتیب پیروزی در نبرد به دست آمد و درست همزمان با آن بازی گلف اختراع شد. 9 26 الیاس صبوحی 1403/1/7 هابیت؛ "یا آنجا و بازگشت دوباره" جی. آر. آر. تالکین 4.3 53 صفحۀ 58 ولی خوب، عجیب است تعریف چیزهای خوبی که آدم داشته و روزهای خوشی که گذرانده خیلی طول نمیکشد، و زیاد هم شنیدنی نیست؛ اما از چیزهای ناراحت کننده و دلهره آور و حتی فجیع، قصه خوبی در میآید و به هر حال تعریف کردنش کلی وقت میبرد. 0 24
بریدههای کتاب هابیت یا " آنجا و بازگشت دوباره" رها بوستانی 1403/4/9 هابیت یا " آنجا و بازگشت دوباره" جی. آر. آر. تالکین 4.3 53 صفحۀ 40 0 30 احمد بابائی 1402/4/1 هابیت یا " آنجا و بازگشت دوباره" جی. آر. آر. تالکین 4.3 53 صفحۀ 81 ولی خوب، عجیب است تعریف چیزهای خوبی که آدم داشته و روزهای خوشی که گذرانده خیلی طول نمیکشد، و زیاد هم شنیدنی نیست؛ اما از چیزهای ناراحت کننده و دلهرهآور و حتی فجیع، قصهٔ خوبی درمیآید، و به هرحال تعریف کردنش کلی وقت میبرد. 0 18 مهدیه خاتون 1403/10/19 هابیت یا " آنجا و بازگشت دوباره" جی. آر. آر. تالکین 4.3 53 صفحۀ 389 ایام ناگواری پیش رو داری؛ ولی دلسرد نشو! بالاخره اوضاع رو به راه میشود. خبر هایی هست که حتی زاغ ها هم نشنیدهاند. شب خوش! 0 3 Reza 1404/1/22 هابیت یا " آنجا و بازگشت دوباره" جی. آر. آر. تالکین 4.3 53 صفحۀ 420 بیلبو گفت: «این طور است که برف بعد از آتش میبارد، و حتی کار اژدها جماعت هم یک روز تمام میشود!» 0 1 مهدیه خاتون 1403/10/19 هابیت یا " آنجا و بازگشت دوباره" جی. آر. آر. تالکین 4.3 53 صفحۀ 17 0 2 𝖕𝖆𝖗𝖆𝖉𝖎𝖘𝖊🔮 1403/9/7 هابیت یا " آنجا و بازگشت دوباره" جی. آر. آر. تالکین 4.3 53 صفحۀ 163 گالادریل : چرا آن هابیت ؟ گندالف : نمیدونم! سارومان معتقد است که تنها قدرت زیاد می تواند جلوی اهریمن را بگیرد، ولی این چیزی نیست که من بهش رسیدم، من پی بردم که این چیز های کوچک... و کردار روزانه ی افراد عادی است... که تاریکی را مهار می کند. کارهایی ساده، از روی مهربانی و عشق، چرا بیلبو بگینز! خب شاید به خاطر اینکه من می ترسم و اون بهم شجاعت میده. 0 12 Maedeh 1403/12/5 هابیت یا " آنجا و بازگشت دوباره" جی. آر. آر. تالکین 4.3 53 صفحۀ 54 «مرده شور عیاری را ببرد و همه چیزهای مربوط به آن را ! ای کاش توی خانه بودم ، توی سوراخ قشنگم کنار بخاری ، با کتری روی آتش که تازه شروع کرده بود به سوت زدن !» و این آخرین بار نبود که این آرزو را کرد ! 0 1 zahra 1404/2/14 هابیت؛ "یا آنجا و بازگشت دوباره" جی. آر. آر. تالکین 4.3 53 صفحۀ 58 شب وقتی خوش است که آدم ها خوش باشند! 0 5 hotarou 1403/11/15 هابیت؛ "یا آنجا و بازگشت دوباره" جی. آر. آر. تالکین 4.3 53 صفحۀ 296 ولی هرچه باشد توی این دنیای ولنگ و واز، یک موجود کوچک بیشتر نیستی. 0 0 معصومه توکلی 1403/6/22 هابیت؛ "یا آنجا و بازگشت دوباره" جی. آر. آر. تالکین 4.3 53 صفحۀ 27 بال روئرر بود که به صفوف گابلینهای کوه گرام در نبرد دشتهای سبز حمله برد و سر شاه آنها گُلفیمبال را با ضربهٔ یک گرز چوبی کاملاً از تن جدا کرد. این سر صدمتری توی هوا پرواز کرد و داخل یک لانهٔ خرگوش افتاد، و به این ترتیب پیروزی در نبرد به دست آمد و درست همزمان با آن بازی گلف اختراع شد. 9 26 الیاس صبوحی 1403/1/7 هابیت؛ "یا آنجا و بازگشت دوباره" جی. آر. آر. تالکین 4.3 53 صفحۀ 58 ولی خوب، عجیب است تعریف چیزهای خوبی که آدم داشته و روزهای خوشی که گذرانده خیلی طول نمیکشد، و زیاد هم شنیدنی نیست؛ اما از چیزهای ناراحت کننده و دلهره آور و حتی فجیع، قصه خوبی در میآید و به هر حال تعریف کردنش کلی وقت میبرد. 0 24