بریدههای کتاب خمیر ترش ستایش 1402/4/29 خمیر ترش رابین اسلون 3.5 9 صفحۀ 18 از بین ماها خوشبختترین آدم کسی است که میتواند عبارت «دوست من» را خطاب به غریبهترینها طوری ادا کند که اصلا مصنوعی به نظر نیاید و برعکس خیلی طبیعی و صمیمی جلوه کند؛ کسی که در کوتاهترین لحظهی دیدار خودش را توی دلت جا میکند و جملهاش را باور میکنی. 0 10 اِلینآ📚 1404/5/9 خمیر ترش رابین اسلون 3.5 9 صفحۀ 109 "رفتارش اشتیاقش را نشان میداد، اما توی چشمهایش برق عناد و طلب مبارزه موج میزد." 0 0 Moonlight 1403/11/30 خمیر ترش رابین اسلون 3.5 9 صفحۀ 29 وقتی سوار قطار از شهر میگذشتم، دردی توی قفسه سینهام پیچید که بگویی نگویی نگران شده بودم که نکند از قلبم باشد، اما بعد از پنج دقیقه متوجه شدم از غم و غصه بوده است نه چیز دیگری؛ 0 1 Moonlight 1403/12/6 خمیر ترش رابین اسلون 3.5 9 صفحۀ 149 "نهایت تنبلی و تنپروریه که کسی ته و توی دنیایی رو که توش زندگی میکنه، درنیاره" 0 15 Moonlight 1403/12/6 خمیر ترش رابین اسلون 3.5 9 صفحۀ 140 در آن ساعت ها به طرز استثنایی و خارقالعادهای فعال بودم. ابتدا گمان میکردم به خاطر ضرباهنگ و ریتم آشپزی است، اما بعد نظرم عوض شد و دستم آمد موضوع خیلی ساده تر از این حرفهاست؛ من خوشحال بودم:) 0 1
بریدههای کتاب خمیر ترش ستایش 1402/4/29 خمیر ترش رابین اسلون 3.5 9 صفحۀ 18 از بین ماها خوشبختترین آدم کسی است که میتواند عبارت «دوست من» را خطاب به غریبهترینها طوری ادا کند که اصلا مصنوعی به نظر نیاید و برعکس خیلی طبیعی و صمیمی جلوه کند؛ کسی که در کوتاهترین لحظهی دیدار خودش را توی دلت جا میکند و جملهاش را باور میکنی. 0 10 اِلینآ📚 1404/5/9 خمیر ترش رابین اسلون 3.5 9 صفحۀ 109 "رفتارش اشتیاقش را نشان میداد، اما توی چشمهایش برق عناد و طلب مبارزه موج میزد." 0 0 Moonlight 1403/11/30 خمیر ترش رابین اسلون 3.5 9 صفحۀ 29 وقتی سوار قطار از شهر میگذشتم، دردی توی قفسه سینهام پیچید که بگویی نگویی نگران شده بودم که نکند از قلبم باشد، اما بعد از پنج دقیقه متوجه شدم از غم و غصه بوده است نه چیز دیگری؛ 0 1 Moonlight 1403/12/6 خمیر ترش رابین اسلون 3.5 9 صفحۀ 149 "نهایت تنبلی و تنپروریه که کسی ته و توی دنیایی رو که توش زندگی میکنه، درنیاره" 0 15 Moonlight 1403/12/6 خمیر ترش رابین اسلون 3.5 9 صفحۀ 140 در آن ساعت ها به طرز استثنایی و خارقالعادهای فعال بودم. ابتدا گمان میکردم به خاطر ضرباهنگ و ریتم آشپزی است، اما بعد نظرم عوض شد و دستم آمد موضوع خیلی ساده تر از این حرفهاست؛ من خوشحال بودم:) 0 1