بریدههای کتاب دهانهای گشاد hotarou 1403/6/30 دهانهای گشاد محمد زفزاف 4.0 4 صفحۀ 38 وقتی نویسنده دست به قلم میبرد گمان میکند عالم و آدم به نوشتههایش اهمیت میدهند؛ اما وقتی دیگران نوشتههایش را میخوانند، در واقع در جستجوی خودشان و عیبهای نهانشان در آنها هستند. 0 28 فائزه جعفری 1403/7/1 دهانهای گشاد محمد زفزاف 4.0 4 صفحۀ 29 من امروز پول دارم و حساب می کنم. غم فردا بماند برای فردا. 0 12 فائزه جعفری 1403/7/1 دهانهای گشاد محمد زفزاف 4.0 4 صفحۀ 24 من شیوه ی مردنم را انتخاب نخواهم کرد. البته از مرگ نمی ترسم، این زندگی است که می ترساندم. 0 14 فائزه جعفری 1403/7/1 دهانهای گشاد محمد زفزاف 4.0 4 صفحۀ 31 همه ی آدم ها در چیزهای بد شبیه هم هستند. 0 12 فائزه جعفری 1403/7/1 دهانهای گشاد محمد زفزاف 4.0 4 صفحۀ 35 چیزی که رابطه ی دو نفر را خراب می کند فضولی است! 1 27 فاطمه شاهواری 1403/5/21 دهانهای گشاد محمد زفزاف 4.0 4 صفحۀ 45 بعضی وقتها مرد به دوستش یا زنش به چشم مادر نگاه میکند. زن هم، وقتی این را احساس کند، سعی میکند واقعا مادر بشود. 0 5 فاطمه شاهواری 1403/5/21 دهانهای گشاد محمد زفزاف 4.0 4 صفحۀ 50 زندگی چیز عجیبی است و نویسنده، هرچقدر هم کاغذ سیاه کند، نمیتواند آن را بفهمد. حتی پیامبران و رسولانی که رنجها و مصیبتها کشیدند نتوانستند آن را بفهمند. این ارادهء خداوند متعال عزّوجل است که این راز پوشیده بماند. 0 7 فاطمه شاهواری 1403/5/18 دهانهای گشاد محمد زفزاف 4.0 4 صفحۀ 15 با خودم گفتم هرچقدر هم سوسک له کنیم، باز هم زاد و ولد میکنند. فقط همان طبیعتی که به وجودشان آورده میتواند آنها را از بین ببرد. دقیقا قضيه آدمهاست؛ هر چقدر هم آدمهای شرور نابود شوند، عدهای دیگر در قامت مرشد و متولی و سیاستمدار ظاهر میشوند. 0 8 حنا 1404/1/8 دهانهای گشاد محمد زفزاف 4.0 4 صفحۀ 23 اما مینهای مرگباری که در مغزها کاشته شدهاند،در بیمارستانهای نامجهز، چه بیمارانی که نکشتهاند… 0 1 فاطمه شاهواری 1403/5/21 دهانهای گشاد محمد زفزاف 4.0 4 صفحۀ 56 گاهی گمان میکنم هر موجود زنده زبانبستهای از انسان بهتر است. حیوان زبانبسته تمام لحظاتش را در فکر چیدن دسیسهای برای حیوان همنوع خودش نمیگذراند. 0 8 فاطمه شاهواری 1403/5/18 دهانهای گشاد محمد زفزاف 4.0 4 صفحۀ 20 متاسفانه مردم در کار هم سرک میکشند، مثلا یک پیشخدمت، نویسنده، سیاستمدار یا حتی یک آدم بیکار در زندگیات دخالت میکند. 0 9 مبینا 1403/10/12 دهانهای گشاد محمد زفزاف 4.0 4 صفحۀ 20 من اگر گیری داشته باشم قطعا ترسم از سرک کشیدن مردم در زندگی ام است،چون بعضی وقت ها نگاهایشان در نظرم خیلی خبیث و مبهم و حرف هایشان پر از تناقص اند.آن ها هم زمان دوستت دارند و از تو متنفرند،در یک آن برایت هم سعادت می خواهند هم بدبختی ،می خواهند بمیری تا از دستت راحت شوند و می خواهند تو را بیمار و طلاق گرفته و ورشکسته و از کار بیکار ببینند تا خیالشان راحت شود. 0 45 فاطمه شاهواری 1403/5/21 دهانهای گشاد محمد زفزاف 4.0 4 صفحۀ 44 خیلی از مردم آدمهای رویاباف را دوست دارند، راستش رویا اگر واقعیت بشود، قشنگ است و چقدر کم چنین چیزی پیش میآید! 1 37 فاطمه شاهواری 1403/5/20 دهانهای گشاد محمد زفزاف 4.0 4 صفحۀ 37 زمین پیر خواهد شد، آنها هم همینطور، و خواهند مُرد همچون گذشتگانی که تمدنها داشتهاند. پیامبران و اولیای نیکسرشتشان هم این جهان را بدرود گفتهاند و پیامهای آسمانی هم نازل شدهاند. هیچکس خبر ندارد هزار یا دوهزار سال بعد چه خواهد شد. گاهی از خودم میپرسم چرا پیغامآورانی در آذربایجان زاده شدهاند و به ایران رفتهاند و دیگربار به آذربایجان بازگشتهاند، حال آنکه افغانستان و ازبکستان پس دستشان بود. و چرا نام همه این کشورها مختوم به الف و نون است؟ همه کشورهایی هستند که خودشان را جمعوجور کردهاند غیر از کردستان. آدم نمیتواند بفهمد که چه بر سر این سرزمین خواهد آمد. 0 9 حنا 1404/1/8 دهانهای گشاد محمد زفزاف 4.0 4 صفحۀ 31 گفت:«عجیب است!» گفتم:«چیز عجیبی دیدهای؟تعجب نکن، دنیا عجایب خانه است.» 0 1
بریدههای کتاب دهانهای گشاد hotarou 1403/6/30 دهانهای گشاد محمد زفزاف 4.0 4 صفحۀ 38 وقتی نویسنده دست به قلم میبرد گمان میکند عالم و آدم به نوشتههایش اهمیت میدهند؛ اما وقتی دیگران نوشتههایش را میخوانند، در واقع در جستجوی خودشان و عیبهای نهانشان در آنها هستند. 0 28 فائزه جعفری 1403/7/1 دهانهای گشاد محمد زفزاف 4.0 4 صفحۀ 29 من امروز پول دارم و حساب می کنم. غم فردا بماند برای فردا. 0 12 فائزه جعفری 1403/7/1 دهانهای گشاد محمد زفزاف 4.0 4 صفحۀ 24 من شیوه ی مردنم را انتخاب نخواهم کرد. البته از مرگ نمی ترسم، این زندگی است که می ترساندم. 0 14 فائزه جعفری 1403/7/1 دهانهای گشاد محمد زفزاف 4.0 4 صفحۀ 31 همه ی آدم ها در چیزهای بد شبیه هم هستند. 0 12 فائزه جعفری 1403/7/1 دهانهای گشاد محمد زفزاف 4.0 4 صفحۀ 35 چیزی که رابطه ی دو نفر را خراب می کند فضولی است! 1 27 فاطمه شاهواری 1403/5/21 دهانهای گشاد محمد زفزاف 4.0 4 صفحۀ 45 بعضی وقتها مرد به دوستش یا زنش به چشم مادر نگاه میکند. زن هم، وقتی این را احساس کند، سعی میکند واقعا مادر بشود. 0 5 فاطمه شاهواری 1403/5/21 دهانهای گشاد محمد زفزاف 4.0 4 صفحۀ 50 زندگی چیز عجیبی است و نویسنده، هرچقدر هم کاغذ سیاه کند، نمیتواند آن را بفهمد. حتی پیامبران و رسولانی که رنجها و مصیبتها کشیدند نتوانستند آن را بفهمند. این ارادهء خداوند متعال عزّوجل است که این راز پوشیده بماند. 0 7 فاطمه شاهواری 1403/5/18 دهانهای گشاد محمد زفزاف 4.0 4 صفحۀ 15 با خودم گفتم هرچقدر هم سوسک له کنیم، باز هم زاد و ولد میکنند. فقط همان طبیعتی که به وجودشان آورده میتواند آنها را از بین ببرد. دقیقا قضيه آدمهاست؛ هر چقدر هم آدمهای شرور نابود شوند، عدهای دیگر در قامت مرشد و متولی و سیاستمدار ظاهر میشوند. 0 8 حنا 1404/1/8 دهانهای گشاد محمد زفزاف 4.0 4 صفحۀ 23 اما مینهای مرگباری که در مغزها کاشته شدهاند،در بیمارستانهای نامجهز، چه بیمارانی که نکشتهاند… 0 1 فاطمه شاهواری 1403/5/21 دهانهای گشاد محمد زفزاف 4.0 4 صفحۀ 56 گاهی گمان میکنم هر موجود زنده زبانبستهای از انسان بهتر است. حیوان زبانبسته تمام لحظاتش را در فکر چیدن دسیسهای برای حیوان همنوع خودش نمیگذراند. 0 8 فاطمه شاهواری 1403/5/18 دهانهای گشاد محمد زفزاف 4.0 4 صفحۀ 20 متاسفانه مردم در کار هم سرک میکشند، مثلا یک پیشخدمت، نویسنده، سیاستمدار یا حتی یک آدم بیکار در زندگیات دخالت میکند. 0 9 مبینا 1403/10/12 دهانهای گشاد محمد زفزاف 4.0 4 صفحۀ 20 من اگر گیری داشته باشم قطعا ترسم از سرک کشیدن مردم در زندگی ام است،چون بعضی وقت ها نگاهایشان در نظرم خیلی خبیث و مبهم و حرف هایشان پر از تناقص اند.آن ها هم زمان دوستت دارند و از تو متنفرند،در یک آن برایت هم سعادت می خواهند هم بدبختی ،می خواهند بمیری تا از دستت راحت شوند و می خواهند تو را بیمار و طلاق گرفته و ورشکسته و از کار بیکار ببینند تا خیالشان راحت شود. 0 45 فاطمه شاهواری 1403/5/21 دهانهای گشاد محمد زفزاف 4.0 4 صفحۀ 44 خیلی از مردم آدمهای رویاباف را دوست دارند، راستش رویا اگر واقعیت بشود، قشنگ است و چقدر کم چنین چیزی پیش میآید! 1 37 فاطمه شاهواری 1403/5/20 دهانهای گشاد محمد زفزاف 4.0 4 صفحۀ 37 زمین پیر خواهد شد، آنها هم همینطور، و خواهند مُرد همچون گذشتگانی که تمدنها داشتهاند. پیامبران و اولیای نیکسرشتشان هم این جهان را بدرود گفتهاند و پیامهای آسمانی هم نازل شدهاند. هیچکس خبر ندارد هزار یا دوهزار سال بعد چه خواهد شد. گاهی از خودم میپرسم چرا پیغامآورانی در آذربایجان زاده شدهاند و به ایران رفتهاند و دیگربار به آذربایجان بازگشتهاند، حال آنکه افغانستان و ازبکستان پس دستشان بود. و چرا نام همه این کشورها مختوم به الف و نون است؟ همه کشورهایی هستند که خودشان را جمعوجور کردهاند غیر از کردستان. آدم نمیتواند بفهمد که چه بر سر این سرزمین خواهد آمد. 0 9 حنا 1404/1/8 دهانهای گشاد محمد زفزاف 4.0 4 صفحۀ 31 گفت:«عجیب است!» گفتم:«چیز عجیبی دیدهای؟تعجب نکن، دنیا عجایب خانه است.» 0 1