بریدههای کتاب بیست سال و سه روز؛ شهید سیدمصطفی موسوی فاطمه حسینی 1404/2/26 بیست سال و سه روز؛ شهید سیدمصطفی موسوی سمانه خاکبازان 4.5 37 صفحۀ 162 ((کلی برات آرزو داشتم.می خواستم دامادت کنم.شایدم قابلم نمی دونستی که برات برمخواستگاری.شایدم دخترای این دنیا لیاقتت رو نداشتن... 0 2 Ãsemoon✨🪐 1404/3/1 بیست سال و سه روز؛ شهید سیدمصطفی موسوی سمانه خاکبازان 4.5 37 صفحۀ 148 روی زمین نشست و به تکههای مغز محمدرضا (شهید دهقان) و سرش نگاه کرد.. دیگر اشک امانش نداد. در حال و هوای خودش بود که گفتند:سردار داره می آد.،خودش را مرتب کرد سردار را که دید کمی آرام شد. سردار میانشان رفت و گفت :« من دست و پای شما را میبوسم شما الان پیش دوستانتون هستین، تکههای بدنهاشون رو جمع میکنید "اما اگر قرار باشه که من بگم چه دوستانی رو از دست دادم و برای اونها ناراحتی کنم که پرچم اسلام بالا نمیره." تخمین ما این بود که برای به دست آوردن این شهر ۵۰ تا ۱۰۰ شهید بدیم اما تنها چهار شهید دادیم خون خود این شهدا کمک ما بود. 0 4 اَمیرْرِضا|Amirreza 1403/10/5 بیست سال و سه روز؛ شهید سیدمصطفی موسوی سمانه خاکبازان 4.5 37 صفحۀ 153 سید مصطفی آرام توی تابوت خوابیده بود. انگار هیچ وقت بیدار نبود. 0 5 معصومه شاکری 1403/9/22 بیست سال و سه روز؛ شهید سیدمصطفی موسوی سمانه خاکبازان 4.5 37 صفحۀ 162 مدام میگفتی چمران گفته: رقص مرگ در برابر من زیباست...بابات میگفت مگه مردن چه زیبایی داره؟ میگفتی حتما یه زیبایی داره که چمران گفته.... 0 5 محمد رسول علی زاده 1404/4/7 بیست سال و سه روز؛ شهید سیدمصطفی موسوی سمانه خاکبازان 4.5 37 صفحۀ 125 نه تفکراتش خوبه . میدونی یه جمله خیلی قشنگ درباره امام حسین (ع) داره که خیلی روی من تاثیر گذاشته . میگه : حسین (ع) بیشتر از آب ، تشنه لبیک بود؛ اما افسوس که بجای افکارش ، زخم های تنش را به ما نشان دادند و بزرگترین درد او را بی آبی عنوان کردند 0 1 معصومه شاکری 1403/9/22 بیست سال و سه روز؛ شهید سیدمصطفی موسوی سمانه خاکبازان 4.5 37 صفحۀ 125 دکتر شریعتی یه جمله قشنگ داره میگه: حسین بیشتر از آب تشنه لبیک بود؛اما افسوس که بجای افکارش،زخم های تنش را به ما نشان دادند و بزرگترین درد او را بی آبی عنوان کردند.. 0 8 زینب نجفی 1404/5/9 بیست سال و سه روز؛ شهید سیدمصطفی موسوی سمانه خاکبازان 4.5 37 صفحۀ 161 حالا دیدی مادر رسیدی به حرفی که چمران می زد و مدام می گفتی؟ مدام می گفتی چمران گفته: «رقص مرگ دربرابر من زیباست. زیبا بود مادر؟ وقتی بابات می گفت: مگه مردن چه زیبایی داره می گفتی حتماً به زیبایی داره که چمران گفت حالا به زیباییش رسیدی؟ 0 5 فاطمه استقامت 1403/10/23 بیست سال و سه روز؛ شهید سیدمصطفی موسوی سمانه خاکبازان 4.5 37 صفحۀ 7 اگر در خیابان می دیدمش، هرگز باورم نمی شد که او روزی شهید می شود. شاید هر کس دیگری هم که جای من بود چنین خیالی می کرد. با خودش می گفت مگر می شود پسری که یقه پیراهنش را باز می گذارد و بوی عطرش محله را بر می دارد، بشود جوانترین شهید حرم؟ 0 6 maryam torabi 1403/9/20 بیست سال و سه روز؛ شهید سیدمصطفی موسوی سمانه خاکبازان 4.5 37 صفحۀ 152 0 12
بریدههای کتاب بیست سال و سه روز؛ شهید سیدمصطفی موسوی فاطمه حسینی 1404/2/26 بیست سال و سه روز؛ شهید سیدمصطفی موسوی سمانه خاکبازان 4.5 37 صفحۀ 162 ((کلی برات آرزو داشتم.می خواستم دامادت کنم.شایدم قابلم نمی دونستی که برات برمخواستگاری.شایدم دخترای این دنیا لیاقتت رو نداشتن... 0 2 Ãsemoon✨🪐 1404/3/1 بیست سال و سه روز؛ شهید سیدمصطفی موسوی سمانه خاکبازان 4.5 37 صفحۀ 148 روی زمین نشست و به تکههای مغز محمدرضا (شهید دهقان) و سرش نگاه کرد.. دیگر اشک امانش نداد. در حال و هوای خودش بود که گفتند:سردار داره می آد.،خودش را مرتب کرد سردار را که دید کمی آرام شد. سردار میانشان رفت و گفت :« من دست و پای شما را میبوسم شما الان پیش دوستانتون هستین، تکههای بدنهاشون رو جمع میکنید "اما اگر قرار باشه که من بگم چه دوستانی رو از دست دادم و برای اونها ناراحتی کنم که پرچم اسلام بالا نمیره." تخمین ما این بود که برای به دست آوردن این شهر ۵۰ تا ۱۰۰ شهید بدیم اما تنها چهار شهید دادیم خون خود این شهدا کمک ما بود. 0 4 اَمیرْرِضا|Amirreza 1403/10/5 بیست سال و سه روز؛ شهید سیدمصطفی موسوی سمانه خاکبازان 4.5 37 صفحۀ 153 سید مصطفی آرام توی تابوت خوابیده بود. انگار هیچ وقت بیدار نبود. 0 5 معصومه شاکری 1403/9/22 بیست سال و سه روز؛ شهید سیدمصطفی موسوی سمانه خاکبازان 4.5 37 صفحۀ 162 مدام میگفتی چمران گفته: رقص مرگ در برابر من زیباست...بابات میگفت مگه مردن چه زیبایی داره؟ میگفتی حتما یه زیبایی داره که چمران گفته.... 0 5 محمد رسول علی زاده 1404/4/7 بیست سال و سه روز؛ شهید سیدمصطفی موسوی سمانه خاکبازان 4.5 37 صفحۀ 125 نه تفکراتش خوبه . میدونی یه جمله خیلی قشنگ درباره امام حسین (ع) داره که خیلی روی من تاثیر گذاشته . میگه : حسین (ع) بیشتر از آب ، تشنه لبیک بود؛ اما افسوس که بجای افکارش ، زخم های تنش را به ما نشان دادند و بزرگترین درد او را بی آبی عنوان کردند 0 1 معصومه شاکری 1403/9/22 بیست سال و سه روز؛ شهید سیدمصطفی موسوی سمانه خاکبازان 4.5 37 صفحۀ 125 دکتر شریعتی یه جمله قشنگ داره میگه: حسین بیشتر از آب تشنه لبیک بود؛اما افسوس که بجای افکارش،زخم های تنش را به ما نشان دادند و بزرگترین درد او را بی آبی عنوان کردند.. 0 8 زینب نجفی 1404/5/9 بیست سال و سه روز؛ شهید سیدمصطفی موسوی سمانه خاکبازان 4.5 37 صفحۀ 161 حالا دیدی مادر رسیدی به حرفی که چمران می زد و مدام می گفتی؟ مدام می گفتی چمران گفته: «رقص مرگ دربرابر من زیباست. زیبا بود مادر؟ وقتی بابات می گفت: مگه مردن چه زیبایی داره می گفتی حتماً به زیبایی داره که چمران گفت حالا به زیباییش رسیدی؟ 0 5 فاطمه استقامت 1403/10/23 بیست سال و سه روز؛ شهید سیدمصطفی موسوی سمانه خاکبازان 4.5 37 صفحۀ 7 اگر در خیابان می دیدمش، هرگز باورم نمی شد که او روزی شهید می شود. شاید هر کس دیگری هم که جای من بود چنین خیالی می کرد. با خودش می گفت مگر می شود پسری که یقه پیراهنش را باز می گذارد و بوی عطرش محله را بر می دارد، بشود جوانترین شهید حرم؟ 0 6 maryam torabi 1403/9/20 بیست سال و سه روز؛ شهید سیدمصطفی موسوی سمانه خاکبازان 4.5 37 صفحۀ 152 0 12