بریده‌های کتاب آقای با کلاه و آقای بی کلاه سبا 1403/10/10 آقای با کلاه و آقای بی کلاه شل سیلورستاین 3.9 29 صفحۀ 18 یک دَر قدیمی کهنه، چند بار به هم می‌خورد؟ فرق می‌کند؛ تا شما چه قدر آن را محکم به هم بزنید! در یک قرص نان چند پاره وجود دارد؟ تا شما چه قدر آن را کوچک ببرید! در یک روز چه قدر خوبی وجود دارد؟ همان اندازه که خوب زندگی میکنید! در وجود یک دوست چه قدر محبت وجود دارد؟ همان قدر که شما به او محبت میکنید! 1 20 الهه عباسپور 1403/5/23 آقای باکلاه و آقای بی کلاه شل سیلورستاین 3.9 29 صفحۀ 29 0 1 ماه آفرید 1403/12/2 آقای با کلاه و آقای بی کلاه شل سیلورستاین 3.9 29 صفحۀ 32 0 11 فاطمه ایلخانی 1403/4/30 آقای باکلاه و آقای بی کلاه شل سیلورستاین 3.9 29 صفحۀ 34 1 23 فاطمه قاسمی 1402/12/26 آقای باکلاه و آقای بی کلاه شل سیلورستاین 3.9 29 صفحۀ 20 5 68 آزفنداک 1404/3/26 آقای باکلاه و آقای بی کلاه شل سیلورستاین 3.9 29 صفحۀ 18 در یک روز چقدر خوبی وجود دارد؟ همانقدر که شما خوب زندگی کنید. در وجود یک دوست ، چقدر محبت وجود دارد ؟ همانقدر که شما به او محبت میکنید. 0 1 نازنین فرامرزی 1404/4/15 آقای با کلاه و آقای بی کلاه شل سیلورستاین 3.9 29 صفحۀ 11 0 2 نازنین فرامرزی 1404/4/15 آقای با کلاه و آقای بی کلاه شل سیلورستاین 3.9 29 صفحۀ 15 0 1 Sara Rezaei 1404/4/16 آقای باکلاه و آقای بی کلاه شل سیلورستاین 3.9 29 صفحۀ 18 0 3 Sara Rezaei 1404/4/16 آقای باکلاه و آقای بی کلاه شل سیلورستاین 3.9 29 صفحۀ 34 او از غرق شدن می‌ترسید. برای همین، هیچ‌وقت شنا نمی‌کرد، سوار قایق نمی‌شد، حمام نمی‌کرد، و به آبگیری پا نمی‌گذاشت. شب و روز در خانه می‌نشست، در را به روی خود قفل می‌کرد، چفت پنجره ها را می‌انداخت. و از ترس اینکه موجی سر نرسد، مثل بید، می‌لرزید! عاقبت آن‌قدر گریست که اتاق از اشک پر شد و او را در خود غرق کرد... 0 3 Sara Rezaei 1404/4/16 آقای باکلاه و آقای بی کلاه شل سیلورستاین 3.9 29 صفحۀ 32 راهی کشف کرده‌ام که برای همیشه با هم دوست باشیم این راه خیلی ساده است: "هرچه می‌گویم، انجام بده!" 0 4 هیانه 1404/3/20 آقای با کلاه و آقای بی کلاه شل سیلورستاین 3.9 29 صفحۀ 32 0 10 الهه عباسپور 1403/5/23 آقای باکلاه و آقای بی کلاه شل سیلورستاین 3.9 29 صفحۀ 33 0 27
بریده‌های کتاب آقای با کلاه و آقای بی کلاه سبا 1403/10/10 آقای با کلاه و آقای بی کلاه شل سیلورستاین 3.9 29 صفحۀ 18 یک دَر قدیمی کهنه، چند بار به هم می‌خورد؟ فرق می‌کند؛ تا شما چه قدر آن را محکم به هم بزنید! در یک قرص نان چند پاره وجود دارد؟ تا شما چه قدر آن را کوچک ببرید! در یک روز چه قدر خوبی وجود دارد؟ همان اندازه که خوب زندگی میکنید! در وجود یک دوست چه قدر محبت وجود دارد؟ همان قدر که شما به او محبت میکنید! 1 20 الهه عباسپور 1403/5/23 آقای باکلاه و آقای بی کلاه شل سیلورستاین 3.9 29 صفحۀ 29 0 1 ماه آفرید 1403/12/2 آقای با کلاه و آقای بی کلاه شل سیلورستاین 3.9 29 صفحۀ 32 0 11 فاطمه ایلخانی 1403/4/30 آقای باکلاه و آقای بی کلاه شل سیلورستاین 3.9 29 صفحۀ 34 1 23 فاطمه قاسمی 1402/12/26 آقای باکلاه و آقای بی کلاه شل سیلورستاین 3.9 29 صفحۀ 20 5 68 آزفنداک 1404/3/26 آقای باکلاه و آقای بی کلاه شل سیلورستاین 3.9 29 صفحۀ 18 در یک روز چقدر خوبی وجود دارد؟ همانقدر که شما خوب زندگی کنید. در وجود یک دوست ، چقدر محبت وجود دارد ؟ همانقدر که شما به او محبت میکنید. 0 1 نازنین فرامرزی 1404/4/15 آقای با کلاه و آقای بی کلاه شل سیلورستاین 3.9 29 صفحۀ 11 0 2 نازنین فرامرزی 1404/4/15 آقای با کلاه و آقای بی کلاه شل سیلورستاین 3.9 29 صفحۀ 15 0 1 Sara Rezaei 1404/4/16 آقای باکلاه و آقای بی کلاه شل سیلورستاین 3.9 29 صفحۀ 18 0 3 Sara Rezaei 1404/4/16 آقای باکلاه و آقای بی کلاه شل سیلورستاین 3.9 29 صفحۀ 34 او از غرق شدن می‌ترسید. برای همین، هیچ‌وقت شنا نمی‌کرد، سوار قایق نمی‌شد، حمام نمی‌کرد، و به آبگیری پا نمی‌گذاشت. شب و روز در خانه می‌نشست، در را به روی خود قفل می‌کرد، چفت پنجره ها را می‌انداخت. و از ترس اینکه موجی سر نرسد، مثل بید، می‌لرزید! عاقبت آن‌قدر گریست که اتاق از اشک پر شد و او را در خود غرق کرد... 0 3 Sara Rezaei 1404/4/16 آقای باکلاه و آقای بی کلاه شل سیلورستاین 3.9 29 صفحۀ 32 راهی کشف کرده‌ام که برای همیشه با هم دوست باشیم این راه خیلی ساده است: "هرچه می‌گویم، انجام بده!" 0 4 هیانه 1404/3/20 آقای با کلاه و آقای بی کلاه شل سیلورستاین 3.9 29 صفحۀ 32 0 10 الهه عباسپور 1403/5/23 آقای باکلاه و آقای بی کلاه شل سیلورستاین 3.9 29 صفحۀ 33 0 27
