بریدههای کتاب شور زندگی فرفری موی غزلساز 1404/3/3 شور زندگی اروینگ استون 4.5 34 صفحۀ 408 تئو: " ونسان، کار من اینه که برای گوپیل کار کنم، الان و همیشه. کار تو اینکه که نقاشی کنی، الان و همیشه. نیمی از درآمد من از گوپیل متعلق است به تو. نیمی از نقاشیهای تو متعلق است به من." 0 1 فرفری موی غزلساز 1404/2/17 شور زندگی اروینگ استون 4.5 34 صفحۀ 150 - دورهی بچگیمونم خیلی قشنگ بود. - تو باعث شدی دورهی بچگی من لذتبخش بشه، ونسان. اولین خاطرات من همهش از توئه. 0 15 فرفری موی غزلساز 1404/2/17 شور زندگی اروینگ استون 4.5 34 صفحۀ 149 - ولی، ونسان، تو خیلی عوض شدی. -این حرفِ خیلی درستی نیست. اون موقع سختی زندگی من کمتر بود ولی نگاهم به زندگی و تفکرم هیچ عوض شده. -من به خاطر خودت باور میکنم. 0 2 فرفری موی غزلساز 1404/2/23 شور زندگی اروینگ استون 4.5 34 صفحۀ 280 - دوستم داری، کریستین؟ - آره، ونسان، دوسِت دارم. - دوست داشته شدن خیلی خوبه. بذار اگه دنیا دلش میخواد بگه غلطه. - مردهشور دنیا رو ببره. 0 2 فرفری موی غزلساز 1404/3/3 شور زندگی اروینگ استون 4.5 34 صفحۀ 527 ونسان: " تئو... همیشه... که بیدار میشم... و به تو احتیاج دارم... تو کنارم هستی." 0 1 فرفری موی غزلساز 1404/2/23 شور زندگی اروینگ استون 4.5 34 صفحۀ 264 ونگوگ: " من هرگز اجازه نمیدم که یک سیستم سرد به من حکم بکنه، چه سیستم شما باشه، چه سیستم هرکس دیگه. من باید چیزها رو بر پایهی منش و خلقوخوی خودم بیان کنم. من باید چیزها رو اونطور که خودم میبینم بکشم، نه اونطوری که شما میبینین." 0 4 rihanika 1403/5/18 شور زندگی اروینگ استون 4.5 34 صفحۀ 166 《 اگر من از استخوان و ماهیچه و رگ و پی آگاهی نداشته باشم ، نمی تونم اندامی رو بکشم ؛ چون اونها زیر هر اندامی هستن . وتا ندونم چه در ذهن و روح انسانی میگذره ، نمی تونم سرش رو بکشم . برای نگاشتن زندگی روی یک تابلو، آدم نه تنها باید از تشریح اطلاع داشته باشه ، بلکه باید از افکار و احساسات مردم نسبت به دنیای اطراف شون هم آگاه باشه . نگارگری که به جز حرفه ی خود از چیز دیگری اطلاع نداشته باشه ، نگارگری سطحی نگر میشه.》 0 4 gharneshin 1403/10/26 شور زندگی اروینگ استون 4.5 34 صفحۀ 1 راه رنج بردن را دانستن و دم نزدن تنها شیوهی عملی است. دانشی بزرگ است این، که درسها باید آموخت از آن؛ راهحل مشکل زندگی است. 0 1 فرفری موی غزلساز 1404/3/3 شور زندگی اروینگ استون 4.5 34 صفحۀ 457 -تئو، بعد ازاین همه دردسر و مزاحمت که برات درست کردم، از من بدت نمیاد؟ - از تو بدم بیاد؟ تئو لبخندی زد که غمی بیکرانه در آن نهفته بود. - نه...نه، هیچوقت. 0 1 فرفری موی غزلساز 1404/2/17 شور زندگی اروینگ استون 4.5 34 صفحۀ 166 برای نگاشتن زندگی روی یک تابلو، آدم نه تنها باید از تشریح اطلاع داشته باشه، بلکه باید از افکار و احساسات مردم نسبت به دنیای اطرافشون هم آگاه باشه. 0 1 رزا جهانی 1403/4/5 شور زندگی اروینگ استون 4.5 34 صفحۀ 261 تا آخرین ذره وجودش را نثار نقاشی اش میکرد. 0 18 ستایش 1402/5/22 شور زندگی اروینگ استون 4.5 34 صفحۀ 310 نقاش بودن یعنی اینکه دائما در حال جستجو باشی بدون اینکه چیزی پیدا کنی. فکر میکردم درست برعکس این جمله است که میگه :«من میدونم، من پیداش کردم.» وقتی میگم من یه نقاشم منظورم اینه که دائم دارم جستجو میکنم، دائم در تلاشم و تمام وجودم به نقاشی تعلق داره. 0 12 رزا جهانی 1403/5/11 شور زندگی اروینگ استون 4.5 34 صفحۀ 567 زندگی کوتاه است و مثل برق میگذرد.پس اگر او یک نقاش است باید حالا حالا ها نقاشی کند 0 5 کتابخوان ۳۲ 1402/4/31 شور زندگی اروینگ استون 4.5 34 صفحۀ 510 0 18 رزا جهانی 1403/4/21 شور زندگی اروینگ استون 4.5 34 صفحۀ 408 هیچ گاه نخواسته آن رنج و عذاب را سرکوب کنم زیرا تنها رنج است که هنرمندان را وا میدارد تا به بهترین نحو احساسات خود را بیان کنند 0 4 بهار 1402/11/6 شور زندگی اروینگ استون 4.5 34 صفحۀ 168 ونسان متوجه شد که موهای پدرش سفیدتر شده و پلک سمت راستش افتادگی بیشتری نسبت به قبل پیدا کرده است . گویی کهولت سن صورتش را کوچک کرده بود و حتی ریش هم نداشت تا به نوعی این عیب را بپوشاند و کوچکی چهرهاش را جبران کند. حالت صورتش که همیشه بیانگر این عبارت بود :《خودم هستم.》 حال به عبارت 《آیا این خودم هستم؟》 تغییر کرده بود . 0 7 ریحانه سعیدی 1404/3/1 شور زندگی اروینگ استون 4.5 34 صفحۀ 436 2 25 خاکي✨🌱 1403/6/1 شور زندگی اروینگ استون 4.5 34 صفحۀ 200 1 5 رزا جهانی 1403/5/9 شور زندگی اروینگ استون 4.5 34 صفحۀ 551 او نقاشی میکرد زیرا مجبور بود نقاشی کند،زیرا این کار او را از عذاب روحی نجات می داد، زیرا نقاشی شوریده حالش می ک 0 2 همزاد ون گوگ 1404/1/7 شور زندگی اروینگ استون 4.5 34 صفحۀ 89 0 2
بریدههای کتاب شور زندگی فرفری موی غزلساز 1404/3/3 شور زندگی اروینگ استون 4.5 34 صفحۀ 408 تئو: " ونسان، کار من اینه که برای گوپیل کار کنم، الان و همیشه. کار تو اینکه که نقاشی کنی، الان و همیشه. نیمی از درآمد من از گوپیل متعلق است به تو. نیمی از نقاشیهای تو متعلق است به من." 0 1 فرفری موی غزلساز 1404/2/17 شور زندگی اروینگ استون 4.5 34 صفحۀ 150 - دورهی بچگیمونم خیلی قشنگ بود. - تو باعث شدی دورهی بچگی من لذتبخش بشه، ونسان. اولین خاطرات من همهش از توئه. 0 15 فرفری موی غزلساز 1404/2/17 شور زندگی اروینگ استون 4.5 34 صفحۀ 149 - ولی، ونسان، تو خیلی عوض شدی. -این حرفِ خیلی درستی نیست. اون موقع سختی زندگی من کمتر بود ولی نگاهم به زندگی و تفکرم هیچ عوض شده. -من به خاطر خودت باور میکنم. 0 2 فرفری موی غزلساز 1404/2/23 شور زندگی اروینگ استون 4.5 34 صفحۀ 280 - دوستم داری، کریستین؟ - آره، ونسان، دوسِت دارم. - دوست داشته شدن خیلی خوبه. بذار اگه دنیا دلش میخواد بگه غلطه. - مردهشور دنیا رو ببره. 0 2 فرفری موی غزلساز 1404/3/3 شور زندگی اروینگ استون 4.5 34 صفحۀ 527 ونسان: " تئو... همیشه... که بیدار میشم... و به تو احتیاج دارم... تو کنارم هستی." 0 1 فرفری موی غزلساز 1404/2/23 شور زندگی اروینگ استون 4.5 34 صفحۀ 264 ونگوگ: " من هرگز اجازه نمیدم که یک سیستم سرد به من حکم بکنه، چه سیستم شما باشه، چه سیستم هرکس دیگه. من باید چیزها رو بر پایهی منش و خلقوخوی خودم بیان کنم. من باید چیزها رو اونطور که خودم میبینم بکشم، نه اونطوری که شما میبینین." 0 4 rihanika 1403/5/18 شور زندگی اروینگ استون 4.5 34 صفحۀ 166 《 اگر من از استخوان و ماهیچه و رگ و پی آگاهی نداشته باشم ، نمی تونم اندامی رو بکشم ؛ چون اونها زیر هر اندامی هستن . وتا ندونم چه در ذهن و روح انسانی میگذره ، نمی تونم سرش رو بکشم . برای نگاشتن زندگی روی یک تابلو، آدم نه تنها باید از تشریح اطلاع داشته باشه ، بلکه باید از افکار و احساسات مردم نسبت به دنیای اطراف شون هم آگاه باشه . نگارگری که به جز حرفه ی خود از چیز دیگری اطلاع نداشته باشه ، نگارگری سطحی نگر میشه.》 0 4 gharneshin 1403/10/26 شور زندگی اروینگ استون 4.5 34 صفحۀ 1 راه رنج بردن را دانستن و دم نزدن تنها شیوهی عملی است. دانشی بزرگ است این، که درسها باید آموخت از آن؛ راهحل مشکل زندگی است. 0 1 فرفری موی غزلساز 1404/3/3 شور زندگی اروینگ استون 4.5 34 صفحۀ 457 -تئو، بعد ازاین همه دردسر و مزاحمت که برات درست کردم، از من بدت نمیاد؟ - از تو بدم بیاد؟ تئو لبخندی زد که غمی بیکرانه در آن نهفته بود. - نه...نه، هیچوقت. 0 1 فرفری موی غزلساز 1404/2/17 شور زندگی اروینگ استون 4.5 34 صفحۀ 166 برای نگاشتن زندگی روی یک تابلو، آدم نه تنها باید از تشریح اطلاع داشته باشه، بلکه باید از افکار و احساسات مردم نسبت به دنیای اطرافشون هم آگاه باشه. 0 1 رزا جهانی 1403/4/5 شور زندگی اروینگ استون 4.5 34 صفحۀ 261 تا آخرین ذره وجودش را نثار نقاشی اش میکرد. 0 18 ستایش 1402/5/22 شور زندگی اروینگ استون 4.5 34 صفحۀ 310 نقاش بودن یعنی اینکه دائما در حال جستجو باشی بدون اینکه چیزی پیدا کنی. فکر میکردم درست برعکس این جمله است که میگه :«من میدونم، من پیداش کردم.» وقتی میگم من یه نقاشم منظورم اینه که دائم دارم جستجو میکنم، دائم در تلاشم و تمام وجودم به نقاشی تعلق داره. 0 12 رزا جهانی 1403/5/11 شور زندگی اروینگ استون 4.5 34 صفحۀ 567 زندگی کوتاه است و مثل برق میگذرد.پس اگر او یک نقاش است باید حالا حالا ها نقاشی کند 0 5 کتابخوان ۳۲ 1402/4/31 شور زندگی اروینگ استون 4.5 34 صفحۀ 510 0 18 رزا جهانی 1403/4/21 شور زندگی اروینگ استون 4.5 34 صفحۀ 408 هیچ گاه نخواسته آن رنج و عذاب را سرکوب کنم زیرا تنها رنج است که هنرمندان را وا میدارد تا به بهترین نحو احساسات خود را بیان کنند 0 4 بهار 1402/11/6 شور زندگی اروینگ استون 4.5 34 صفحۀ 168 ونسان متوجه شد که موهای پدرش سفیدتر شده و پلک سمت راستش افتادگی بیشتری نسبت به قبل پیدا کرده است . گویی کهولت سن صورتش را کوچک کرده بود و حتی ریش هم نداشت تا به نوعی این عیب را بپوشاند و کوچکی چهرهاش را جبران کند. حالت صورتش که همیشه بیانگر این عبارت بود :《خودم هستم.》 حال به عبارت 《آیا این خودم هستم؟》 تغییر کرده بود . 0 7 ریحانه سعیدی 1404/3/1 شور زندگی اروینگ استون 4.5 34 صفحۀ 436 2 25 خاکي✨🌱 1403/6/1 شور زندگی اروینگ استون 4.5 34 صفحۀ 200 1 5 رزا جهانی 1403/5/9 شور زندگی اروینگ استون 4.5 34 صفحۀ 551 او نقاشی میکرد زیرا مجبور بود نقاشی کند،زیرا این کار او را از عذاب روحی نجات می داد، زیرا نقاشی شوریده حالش می ک 0 2 همزاد ون گوگ 1404/1/7 شور زندگی اروینگ استون 4.5 34 صفحۀ 89 0 2