بریده‌های کتاب شعله ورم کن

تو همه جوره بی نقصی.تمام بدنت.تناسبت.تقارنت.به طرز عجیبی و به طرز عجیب و بسیار منطقی تمام و کمالی. هیچ رقمه جور در نمی‌آد که یک نفر به زیبایی تو باشه.(جولیتعلی تازه فهمیده...خبر نداره وارنر کراش یک ملتهههه)

«هیچ وقت فکر نمی کردم همچین آرامشی وجود داشته باشه. (همچین آسایشی) و بعضی وقت ها می ترسم.»

«بعضی وقت ها نمی تونم درست فکر کنم، به خصوص وقتی پای (احساساتم) در میون باشه🙃🌈.بعضی وقت ها نمی تونم خیلی منطقی باشم...بعضی وقت ها فقط حدس می زنم،حدس هایی که خیلی وقت ها درست هم نیستند...🌧️⚡ راستش دیگه اصلاً به فکرهای خودم اعتماد ندارم.چون بعضی وقت ها روشون حساب کردم، و کلاً اشتباه از آب در اومدند.خیلی اشتباه.»🙂

در آسمان های سیر میکنم. دلم می خواهد بپرسم. صدای قلبم را می شنوی؟ دلم می خواهد هر چه خوشحالت می کند فهرست کنی و من هم در آن فهرست باشم.

بعضی وقت ها آدم ها سرعتت رو کند می کنند.

«آب اگر جاری نباشه تا یه مدت کوتاه مشکلی براش پیش نمی آد.می تونی ازش بخوری و تشنگیت رو برطرف می کنه. اما اگر مدت زیادی موندگار بشه می گنده. بد مزه می شه.سمی می شه.» «آب به موج احتیاج داره..به آبشار احتیاج داره.به جریان های تند احتیاج داره.»🌊🏖️⚡

«نمی دونستم (زخم هات) این قدر برات مهمه»

"آرون؟" "بله،عزیزم."

سال‌های زیادی حس کردم فقط منم که چنین زندگی دردناکی را تحمل میکنم. فکر میکردم میدانم زجر کشیدن یعنی چه. فکرش را هم نمیکردم کسی چیزی بدتر از حالی که من دارم تجربه کند...

من نمیخوام تورو تغییر بدم . اصلا فکر نمیکنم احتیاجی به تغییر داشته باشی.اصلا قصد ندارم تورو تبدیل به یک آدم دیگه کنم. فقط دلم میخواد همونی که واقعا هستی باشی . چون من خود واقعی‌ات رو میشناسم. فکر میکنم خودِ واقعیت رو دیدم.

«و این درد هر روز اون رو از درون نابود می کرد.»🫠🖤

ترس باید از من هراسان باشد.