بریدههای کتاب بینوایان (دوره دو جلدی) Fati دیروز بینوایان (دوره دو جلدی) ویکتور هوگو 4.5 58 صفحۀ 127 بالاترین دادگاه وجدان است 0 0 Fati 1404/2/30 بینوایان (دوره دو جلدی) ویکتور هوگو 4.5 58 صفحۀ 37 همه درها را زده ام.اما همه مرا رد کردند! 0 0 mahsa 1403/11/25 بینوایان (متن کوتاه شده): ژان والژان جلد 1 ویکتور هوگو 4.5 58 صفحۀ 8 اسقف به او نزدیک شد و آهسته گفت:یادتون نره که به من قول میدید از این ظروف استفاده کنید و آدم درستکاری بشید ،ژان والژان برادرم شما دیگه به بدی تعلق ندارید ،من روح شمارو خریدم ،افکار پلید رو از اون پاک کردم و به خداوند اهدا کردم . 0 24 ♡mehr@n@.j♡ 1404/2/19 بینوایان (متن کوتاه شده): ژان والژان جلد 1 ویکتور هوگو 4.5 58 صفحۀ 190 جایی که زندگی در آن غیر ممکن است، امن ترین جاست 0 2 علی زینال زاده 1404/3/3 بینوایان (متن کوتاه شده): ژان والژان جلد 1 ویکتور هوگو 4.5 58 صفحۀ 15 اگر خدا نخواهد خانه ای را حفظ کند، مراقبت بندگان بی فایده است. 0 0 آرتا 1402/6/27 بینوایان (دوره دو جلدی) ویکتور هوگو 4.5 58 صفحۀ 1 نیرویی، هم زمینی و هم آسمانی، از بطن بشریت سر برخواهد زد و بر او حاکم خواهد شد، از این نیرو معجزهها برمیآید و فرجامی شگفت را برای بشر رقم خواهد زد. از نیرویی چنین اسرارآمیز باید توقع داشت که شرق و غرب را در روزی زیبا، در اعماق گورستان رودرروی هم قرار دهد و بناپارت با پیشوایان مذهبی مسلمان، در اهرام مصر به بحث بپردازند. 0 1 پویا زمردیان 1402/3/11 بینوایان (ج۲) جلد 2 ویکتور هوگو 4.5 58 صفحۀ 1 کوزت بالا میرفت، پایین میآمد، میشست، پاک میکرد، چنگ میزد، میروفت، میدوید، جان میکند، نفسنفس میزد، چیزهای سنگین را جابهجا میکرد، و با آنکه بسیار ضعیف بود، کارهای بزرگ و دشوار انجام میداد. نسبت به او هیچ رحم در کار نبود؛ خانمی بیدادگر و آقایی زهرآگین داشت. شیرکخانه تناردیه به منزله دامی بود که کوزت در آن افتاده بود و میلرزید. حد اعلای فشار به وسیله این خدمتگزاری مخوف صورت حقیقت به خود گرفته بود. طفلک چیزی بود مثل مگس در خدمت عنکبوتها. 0 2 آرتا 1402/7/1 Les Miserables ویکتور هوگو 4.5 58 صفحۀ 1032 زمان چنان شگفتانگیز و تاریکی چنان چیره بود که سستارادهترین افراد حس میکردند به تصمیم رسیدهاند و شجاعترین افراد میفهمیدند که وحشت بر آنها چیره شده است. 0 1 آرتا 1402/6/29 بینوایان جلد 2 ویکتور هوگو 4.5 58 صفحۀ 1 "اشتباه کردی، بهتر بود آن حکم را بهجای خود میگذاشتی، سروکار ما با این چیزها نیست، خشمت را بیهوده هدر میدهی، آن را ذخیره کن، بیرون از صف، آتشی نباید افروخت، نه با تفنگ و نه با هیاهو." 0 12 آرتا 1402/6/31 بینوایان جلد 2 ویکتور هوگو 4.5 58 صفحۀ 660 "عالم آفرینش اسباب دردسر است، به بچهها میماند، آنان که میخواهند ندارند و آنها که که نمیخواهند دارند." 0 1 علی 1402/7/3 بینوایان جلد 2 ویکتور هوگو 4.5 58 صفحۀ 1 نکتهی عدالت این است که همه وقتی برابر میشوند که مردهاند. 0 4 آرتا 1402/6/28 بینوایان جلد 2 ویکتور هوگو 4.5 58 صفحۀ 1 بینوایی کودک، مادران را غمبار میکند، بینوایی مردی جوان، باعث اندوه دختری جوان میگردد، اما بینوایی یک پیرمرد برای کسی اهمیتی ندارد. 2 12 همزاد ون گوگ 1404/1/9 بینوایان جلد 2 ویکتور هوگو 4.5 58 صفحۀ 15 قدم زدن را دوست دارد. چون سنگفرش های خیابان به سختی قلب آدم ها نیست. 0 0 آرتا 1402/6/27 بینوایان جلد 2 ویکتور هوگو 4.5 58 صفحۀ 1 کار درصورتی یک قانون بهحساب میآید که آن را بهعنوان یک حق بشناسیم. 0 1 پگاه اختردانش 1404/3/1 بینوایان جلد 2 ویکتور هوگو 4.5 58 صفحۀ 56 قرن حاضر را مسخره میکردند، و این، لازمه ادراک چگونگی آن بود. 0 5 Nazi.jg 1403/5/13 بینوایان جلد 2 ویکتور هوگو 4.5 58 صفحۀ 846 بین منطق انقلاب و حکمتش این اختلاف وجود دارد که منطقش ممکن است به جنگ انجامد اما حکمتش جز به صلح منتهی نخواهد شد! 0 1 علی 1402/7/3 بینوایان جلد 2 ویکتور هوگو 4.5 58 صفحۀ 1 ما پادشاه را کشتیم، سعی کردیم دنیا را تغییر بدهیم حالا تنها چیزی که گیرمان آمده، یک پادشاه جدید است که از قبلی بهتر نیست. اینجا سرزمینیست که برای آزادی جنگیدیم ولی حالا برای نان میجنگیم! 0 7 b.rabbani 1403/12/4 بینوایان جلد 2 ویکتور هوگو 4.5 58 صفحۀ 6 بین منطق انقلاب و حکمتش اختلاف وجود دارد، که منطقش ممکن است به جنگ انجامد، اما حکمتش جز به صلح منتهی نخواهد شد. 0 0 ریحانه نعمتی 1402/4/1 بینوایان: فانتین جلد 1 ویکتور هوگو 4.5 58 صفحۀ 204 0 2 ریحانه نعمتی 1402/4/1 بینوایان: فانتین جلد 1 ویکتور هوگو 4.5 58 صفحۀ 596 0 0
بریدههای کتاب بینوایان (دوره دو جلدی) Fati دیروز بینوایان (دوره دو جلدی) ویکتور هوگو 4.5 58 صفحۀ 127 بالاترین دادگاه وجدان است 0 0 Fati 1404/2/30 بینوایان (دوره دو جلدی) ویکتور هوگو 4.5 58 صفحۀ 37 همه درها را زده ام.اما همه مرا رد کردند! 0 0 mahsa 1403/11/25 بینوایان (متن کوتاه شده): ژان والژان جلد 1 ویکتور هوگو 4.5 58 صفحۀ 8 اسقف به او نزدیک شد و آهسته گفت:یادتون نره که به من قول میدید از این ظروف استفاده کنید و آدم درستکاری بشید ،ژان والژان برادرم شما دیگه به بدی تعلق ندارید ،من روح شمارو خریدم ،افکار پلید رو از اون پاک کردم و به خداوند اهدا کردم . 0 24 ♡mehr@n@.j♡ 1404/2/19 بینوایان (متن کوتاه شده): ژان والژان جلد 1 ویکتور هوگو 4.5 58 صفحۀ 190 جایی که زندگی در آن غیر ممکن است، امن ترین جاست 0 2 علی زینال زاده 1404/3/3 بینوایان (متن کوتاه شده): ژان والژان جلد 1 ویکتور هوگو 4.5 58 صفحۀ 15 اگر خدا نخواهد خانه ای را حفظ کند، مراقبت بندگان بی فایده است. 0 0 آرتا 1402/6/27 بینوایان (دوره دو جلدی) ویکتور هوگو 4.5 58 صفحۀ 1 نیرویی، هم زمینی و هم آسمانی، از بطن بشریت سر برخواهد زد و بر او حاکم خواهد شد، از این نیرو معجزهها برمیآید و فرجامی شگفت را برای بشر رقم خواهد زد. از نیرویی چنین اسرارآمیز باید توقع داشت که شرق و غرب را در روزی زیبا، در اعماق گورستان رودرروی هم قرار دهد و بناپارت با پیشوایان مذهبی مسلمان، در اهرام مصر به بحث بپردازند. 0 1 پویا زمردیان 1402/3/11 بینوایان (ج۲) جلد 2 ویکتور هوگو 4.5 58 صفحۀ 1 کوزت بالا میرفت، پایین میآمد، میشست، پاک میکرد، چنگ میزد، میروفت، میدوید، جان میکند، نفسنفس میزد، چیزهای سنگین را جابهجا میکرد، و با آنکه بسیار ضعیف بود، کارهای بزرگ و دشوار انجام میداد. نسبت به او هیچ رحم در کار نبود؛ خانمی بیدادگر و آقایی زهرآگین داشت. شیرکخانه تناردیه به منزله دامی بود که کوزت در آن افتاده بود و میلرزید. حد اعلای فشار به وسیله این خدمتگزاری مخوف صورت حقیقت به خود گرفته بود. طفلک چیزی بود مثل مگس در خدمت عنکبوتها. 0 2 آرتا 1402/7/1 Les Miserables ویکتور هوگو 4.5 58 صفحۀ 1032 زمان چنان شگفتانگیز و تاریکی چنان چیره بود که سستارادهترین افراد حس میکردند به تصمیم رسیدهاند و شجاعترین افراد میفهمیدند که وحشت بر آنها چیره شده است. 0 1 آرتا 1402/6/29 بینوایان جلد 2 ویکتور هوگو 4.5 58 صفحۀ 1 "اشتباه کردی، بهتر بود آن حکم را بهجای خود میگذاشتی، سروکار ما با این چیزها نیست، خشمت را بیهوده هدر میدهی، آن را ذخیره کن، بیرون از صف، آتشی نباید افروخت، نه با تفنگ و نه با هیاهو." 0 12 آرتا 1402/6/31 بینوایان جلد 2 ویکتور هوگو 4.5 58 صفحۀ 660 "عالم آفرینش اسباب دردسر است، به بچهها میماند، آنان که میخواهند ندارند و آنها که که نمیخواهند دارند." 0 1 علی 1402/7/3 بینوایان جلد 2 ویکتور هوگو 4.5 58 صفحۀ 1 نکتهی عدالت این است که همه وقتی برابر میشوند که مردهاند. 0 4 آرتا 1402/6/28 بینوایان جلد 2 ویکتور هوگو 4.5 58 صفحۀ 1 بینوایی کودک، مادران را غمبار میکند، بینوایی مردی جوان، باعث اندوه دختری جوان میگردد، اما بینوایی یک پیرمرد برای کسی اهمیتی ندارد. 2 12 همزاد ون گوگ 1404/1/9 بینوایان جلد 2 ویکتور هوگو 4.5 58 صفحۀ 15 قدم زدن را دوست دارد. چون سنگفرش های خیابان به سختی قلب آدم ها نیست. 0 0 آرتا 1402/6/27 بینوایان جلد 2 ویکتور هوگو 4.5 58 صفحۀ 1 کار درصورتی یک قانون بهحساب میآید که آن را بهعنوان یک حق بشناسیم. 0 1 پگاه اختردانش 1404/3/1 بینوایان جلد 2 ویکتور هوگو 4.5 58 صفحۀ 56 قرن حاضر را مسخره میکردند، و این، لازمه ادراک چگونگی آن بود. 0 5 Nazi.jg 1403/5/13 بینوایان جلد 2 ویکتور هوگو 4.5 58 صفحۀ 846 بین منطق انقلاب و حکمتش این اختلاف وجود دارد که منطقش ممکن است به جنگ انجامد اما حکمتش جز به صلح منتهی نخواهد شد! 0 1 علی 1402/7/3 بینوایان جلد 2 ویکتور هوگو 4.5 58 صفحۀ 1 ما پادشاه را کشتیم، سعی کردیم دنیا را تغییر بدهیم حالا تنها چیزی که گیرمان آمده، یک پادشاه جدید است که از قبلی بهتر نیست. اینجا سرزمینیست که برای آزادی جنگیدیم ولی حالا برای نان میجنگیم! 0 7 b.rabbani 1403/12/4 بینوایان جلد 2 ویکتور هوگو 4.5 58 صفحۀ 6 بین منطق انقلاب و حکمتش اختلاف وجود دارد، که منطقش ممکن است به جنگ انجامد، اما حکمتش جز به صلح منتهی نخواهد شد. 0 0 ریحانه نعمتی 1402/4/1 بینوایان: فانتین جلد 1 ویکتور هوگو 4.5 58 صفحۀ 204 0 2 ریحانه نعمتی 1402/4/1 بینوایان: فانتین جلد 1 ویکتور هوگو 4.5 58 صفحۀ 596 0 0