بریدههای کتاب اعترافات یک کتاب خوان معمولی مغربی 1402/5/26 اعترافات یک کتاب خوان معمولی آن فدیمن 3.3 30 صفحۀ 1 در بلند خوانی، امتیاز ویژه ای برای شماست، اول آنکه همدم همه ی عناصر شریف و زیبای فکر و تخیل می شوید و سپس آنها را می پراکنید. به دل شاهکارها می زنید و خبر کشفیاتتان را پخش می کنید. هیچ خبری بیش از این ارزش پخش کردن ندارد و کمتر چیزی به این اندازه سزاوار به اشتراک گذاشتن است. 0 1 تاتا 1402/8/19 اعترافات یک کتاب خوان معمولی آن فدیمن 3.3 30 صفحۀ 62 چه نعمتی که کسی به قدر من عاشق کتابها باشد، بتواند با مُردگان سخن بگوید و در میانهٔ وهم زندگی کند! 0 20 مغربی 1402/5/25 اعترافات یک کتاب خوان معمولی آن فدیمن 3.3 30 صفحۀ 1 کتاب خوانی در خلوت چند مزیت بر کتاب خوانی در ملا عام دارد. میتوانستم به صلاحدید خودم سانسور کنم. 0 1 مغربی 1402/5/22 اعترافات یک کتاب خوان معمولی آن فدیمن 3.3 30 صفحۀ 1 ««««بیدار شدن»»» درست ترین فعل در اینجاست، چون بعضی بچه ها از کتاب مثل یک خواب عمیق بیدار میشوند. 0 19 تاتا 1402/8/19 اعترافات یک کتاب خوان معمولی آن فدیمن 3.3 30 صفحۀ 28 گاهی احساس میکنم انگار بخش زیادی از عمرم را صرف آموختن زبان مُردهای کردهام که هیچکس بلد نیست. 0 11 مغربی 1402/5/25 اعترافات یک کتاب خوان معمولی آن فدیمن 3.3 30 صفحۀ 1 به هواداران کتاب های دست دوم پیوستم. میدانم اگر در برابر وسوسه ی خرید یک کتاب مقاومت کنم و کس دیگری آن را بخرد، یکی دیگر عین همان جایش در می آید مثل اردک های پلاستیکی در غرفه ی تیراندازی شهربازی. و در برابر آن هم که مقاومت کنم، باز هم فردایی هست و اردکی دیگر. اما در کتابفروشی های دست دوم، هر مجلد منحصر به فرد است، که نه میتوان از انبار ناشر جایگزینش را یافت و نه شباهت ظاهری با همزادهایش دارد که با هر بار دست به دست شدن، فردیتشان بیشتر شکل گرفته است. پس اگر الان آن رانخرم، شاید هرگز شانس دوباره خریدنش را نداشته باشم. 0 5 مغربی 1402/5/23 اعترافات یک کتاب خوان معمولی آن فدیمن 3.3 30 صفحۀ 1 در بین لذت هایم در مقام یک والد ، کمتر چیزی به پای تماشای صورت کودکانم میرسد، وقتی که یک کتاب جدید را برای اولین بار باز میکنند. 0 2 مغربی 1402/5/23 اعترافات یک کتاب خوان معمولی آن فدیمن 3.3 30 صفحۀ 1 جان کلامش این بود: کل وجود زن برای آنکه منبع شادی دیگران و خودش شود، باید از جنس فداکاری باشد. اگر او وظیفه اش را انجام دهد، خانه اش ««شیرین ترین، روشن ترین و عزیز ترین نقطه دنیا»» میشود. 0 29 مغربی 1402/5/26 اعترافات یک کتاب خوان معمولی آن فدیمن 3.3 30 صفحۀ 1 روزی روزگاری واقعا عاشق کتاب ها بودم، رنگ و بو و حسشان را دوست داشتم، یعنی وقتی که حدالقل پنجاه سال از سن شان میگذشت. هیچ چیز بیشتر از این خشنودم نمیکرد که یک عالم از آنها را در یک حراجی حومه شهر بخرم....، ولی همین که در کتابفروشی مشغول کار شدم، دیگر کتاب نخریدم. آنجا که انبوه کتاب ها را، گاهی ده هزار تا را، یک جا، میدیدم، کتاب ها کسالت بار میشدند و حتی قدری دلم را میزدند. آیا این زوال همان واکنش گریز ناپذیر افراد صاحب یک حرفه به شغلشان است، مثل سرخوردگی از بستنی که میگویند بر کارکنان بستنی فروشی مستولی میشود؟؟ 0 6 محدثه سلمانی 1402/8/30 اعترافات یک کتاب خوان معمولی آن فدیمن 3.3 30 صفحۀ 142 4 15 مغربی 1402/5/25 اعترافات یک کتاب خوان معمولی آن فدیمن 3.3 30 صفحۀ 1 بلند خواندن نوعی نزدیکی عاطفی رقم می زند که گریزی از آن نیست. 0 18 مغربی 1402/5/27 اعترافات یک کتاب خوان معمولی آن فدیمن 3.3 30 صفحۀ 1 وقتی در سکوت کتاب میخوانید، فقط نویسنده مشغول نمایش است، ولی وقتی بلند میخوانید، نمایش مشارکتی میشود: یکی کلمات را می آورد و دیگری ضرباهنگ بیان را. 0 2 مغربی 1402/5/24 اعترافات یک کتاب خوان معمولی آن فدیمن 3.3 30 صفحۀ 1 مردان به دنیا می آیند که نان آور خانه باشند. پروردن خانواده شخصیت شان را شکل میدهد و آموزش است که آن ها را مناسب حرفه شان میکند.... زندگی شان جنگ حیات در خشکی و دریاست. خانه با آرامشش، پوشیدگی اش و تقدسش برای زن است، او را برای رشد در سایه ساخته اند. 0 3 مبیناحبیبی 1402/12/24 اعترافات یک کتاب خوان معمولی آن فدیمن 3.3 30 صفحۀ 147 افسوس، جای دیگری هم هست که طبیعت بشر در آن مثل یک کتابفروشی چنین ضعیف شود؟! 0 21 مغربی 1402/5/27 اعترافات یک کتاب خوان معمولی آن فدیمن 3.3 30 صفحۀ 1 حتما نویسندگانی هم هستند که والدینشان هیچ کتابی نداشته اند و زیر پروبال یک همسایه یا معلم یا کتابدار بزرگ شده اند. 0 4 مغربی 1402/5/28 اعترافات یک کتاب خوان معمولی آن فدیمن 3.3 30 صفحۀ 1 یکی از بهترین راه های آشنا کردن بچه با کتاب آن است که بگذارید آنها را تلنبار کند، روی هم بنشاند، مرتب کند و اثر انگشتش همه جایشان بماند. 0 27 مغربی 1402/5/23 اعترافات یک کتاب خوان معمولی آن فدیمن 3.3 30 صفحۀ 1 همان طور که شیوه های متعددی برای دوست داشتن یک نفر وجود دارد عشق ورزی به یک کتاب هم شیوه های مختلفی دارد. 2 4 ریحانه کرباسباف 1404/3/2 اعترافات یک کتاب خوان معمولی آن فدیمن 3.3 30 صفحۀ 32 گاهی احساس میکنم انگار بخش زیادی از عمرم را صرف آموختن زبان مردهای کردهام که هیچکس بلد نیست. 0 2 مغربی 1402/5/23 اعترافات یک کتاب خوان معمولی آن فدیمن 3.3 30 صفحۀ 1 کتاب خوان معمولی با منتقد و پژوهشگر فرق دارد. کمتر تحصیل کرده و طبیعت، چندان استعدادی به او عطا نکرده است. او برای لذت خود میخواند، نه برای کسب معرفت یا تصحیح نظرات دیگران. فراتر از همه ی اینها، با این غریزه پیش میرود که با خرده پاره هایی که سر راهش قرار میگیرند، کلیتی خلق کند. 0 12 علیرضا شایق 1402/8/26 اعترافات یک کتاب خوان معمولی آن فدیمن 3.3 30 صفحۀ 98 0 2
بریدههای کتاب اعترافات یک کتاب خوان معمولی مغربی 1402/5/26 اعترافات یک کتاب خوان معمولی آن فدیمن 3.3 30 صفحۀ 1 در بلند خوانی، امتیاز ویژه ای برای شماست، اول آنکه همدم همه ی عناصر شریف و زیبای فکر و تخیل می شوید و سپس آنها را می پراکنید. به دل شاهکارها می زنید و خبر کشفیاتتان را پخش می کنید. هیچ خبری بیش از این ارزش پخش کردن ندارد و کمتر چیزی به این اندازه سزاوار به اشتراک گذاشتن است. 0 1 تاتا 1402/8/19 اعترافات یک کتاب خوان معمولی آن فدیمن 3.3 30 صفحۀ 62 چه نعمتی که کسی به قدر من عاشق کتابها باشد، بتواند با مُردگان سخن بگوید و در میانهٔ وهم زندگی کند! 0 20 مغربی 1402/5/25 اعترافات یک کتاب خوان معمولی آن فدیمن 3.3 30 صفحۀ 1 کتاب خوانی در خلوت چند مزیت بر کتاب خوانی در ملا عام دارد. میتوانستم به صلاحدید خودم سانسور کنم. 0 1 مغربی 1402/5/22 اعترافات یک کتاب خوان معمولی آن فدیمن 3.3 30 صفحۀ 1 ««««بیدار شدن»»» درست ترین فعل در اینجاست، چون بعضی بچه ها از کتاب مثل یک خواب عمیق بیدار میشوند. 0 19 تاتا 1402/8/19 اعترافات یک کتاب خوان معمولی آن فدیمن 3.3 30 صفحۀ 28 گاهی احساس میکنم انگار بخش زیادی از عمرم را صرف آموختن زبان مُردهای کردهام که هیچکس بلد نیست. 0 11 مغربی 1402/5/25 اعترافات یک کتاب خوان معمولی آن فدیمن 3.3 30 صفحۀ 1 به هواداران کتاب های دست دوم پیوستم. میدانم اگر در برابر وسوسه ی خرید یک کتاب مقاومت کنم و کس دیگری آن را بخرد، یکی دیگر عین همان جایش در می آید مثل اردک های پلاستیکی در غرفه ی تیراندازی شهربازی. و در برابر آن هم که مقاومت کنم، باز هم فردایی هست و اردکی دیگر. اما در کتابفروشی های دست دوم، هر مجلد منحصر به فرد است، که نه میتوان از انبار ناشر جایگزینش را یافت و نه شباهت ظاهری با همزادهایش دارد که با هر بار دست به دست شدن، فردیتشان بیشتر شکل گرفته است. پس اگر الان آن رانخرم، شاید هرگز شانس دوباره خریدنش را نداشته باشم. 0 5 مغربی 1402/5/23 اعترافات یک کتاب خوان معمولی آن فدیمن 3.3 30 صفحۀ 1 در بین لذت هایم در مقام یک والد ، کمتر چیزی به پای تماشای صورت کودکانم میرسد، وقتی که یک کتاب جدید را برای اولین بار باز میکنند. 0 2 مغربی 1402/5/23 اعترافات یک کتاب خوان معمولی آن فدیمن 3.3 30 صفحۀ 1 جان کلامش این بود: کل وجود زن برای آنکه منبع شادی دیگران و خودش شود، باید از جنس فداکاری باشد. اگر او وظیفه اش را انجام دهد، خانه اش ««شیرین ترین، روشن ترین و عزیز ترین نقطه دنیا»» میشود. 0 29 مغربی 1402/5/26 اعترافات یک کتاب خوان معمولی آن فدیمن 3.3 30 صفحۀ 1 روزی روزگاری واقعا عاشق کتاب ها بودم، رنگ و بو و حسشان را دوست داشتم، یعنی وقتی که حدالقل پنجاه سال از سن شان میگذشت. هیچ چیز بیشتر از این خشنودم نمیکرد که یک عالم از آنها را در یک حراجی حومه شهر بخرم....، ولی همین که در کتابفروشی مشغول کار شدم، دیگر کتاب نخریدم. آنجا که انبوه کتاب ها را، گاهی ده هزار تا را، یک جا، میدیدم، کتاب ها کسالت بار میشدند و حتی قدری دلم را میزدند. آیا این زوال همان واکنش گریز ناپذیر افراد صاحب یک حرفه به شغلشان است، مثل سرخوردگی از بستنی که میگویند بر کارکنان بستنی فروشی مستولی میشود؟؟ 0 6 محدثه سلمانی 1402/8/30 اعترافات یک کتاب خوان معمولی آن فدیمن 3.3 30 صفحۀ 142 4 15 مغربی 1402/5/25 اعترافات یک کتاب خوان معمولی آن فدیمن 3.3 30 صفحۀ 1 بلند خواندن نوعی نزدیکی عاطفی رقم می زند که گریزی از آن نیست. 0 18 مغربی 1402/5/27 اعترافات یک کتاب خوان معمولی آن فدیمن 3.3 30 صفحۀ 1 وقتی در سکوت کتاب میخوانید، فقط نویسنده مشغول نمایش است، ولی وقتی بلند میخوانید، نمایش مشارکتی میشود: یکی کلمات را می آورد و دیگری ضرباهنگ بیان را. 0 2 مغربی 1402/5/24 اعترافات یک کتاب خوان معمولی آن فدیمن 3.3 30 صفحۀ 1 مردان به دنیا می آیند که نان آور خانه باشند. پروردن خانواده شخصیت شان را شکل میدهد و آموزش است که آن ها را مناسب حرفه شان میکند.... زندگی شان جنگ حیات در خشکی و دریاست. خانه با آرامشش، پوشیدگی اش و تقدسش برای زن است، او را برای رشد در سایه ساخته اند. 0 3 مبیناحبیبی 1402/12/24 اعترافات یک کتاب خوان معمولی آن فدیمن 3.3 30 صفحۀ 147 افسوس، جای دیگری هم هست که طبیعت بشر در آن مثل یک کتابفروشی چنین ضعیف شود؟! 0 21 مغربی 1402/5/27 اعترافات یک کتاب خوان معمولی آن فدیمن 3.3 30 صفحۀ 1 حتما نویسندگانی هم هستند که والدینشان هیچ کتابی نداشته اند و زیر پروبال یک همسایه یا معلم یا کتابدار بزرگ شده اند. 0 4 مغربی 1402/5/28 اعترافات یک کتاب خوان معمولی آن فدیمن 3.3 30 صفحۀ 1 یکی از بهترین راه های آشنا کردن بچه با کتاب آن است که بگذارید آنها را تلنبار کند، روی هم بنشاند، مرتب کند و اثر انگشتش همه جایشان بماند. 0 27 مغربی 1402/5/23 اعترافات یک کتاب خوان معمولی آن فدیمن 3.3 30 صفحۀ 1 همان طور که شیوه های متعددی برای دوست داشتن یک نفر وجود دارد عشق ورزی به یک کتاب هم شیوه های مختلفی دارد. 2 4 ریحانه کرباسباف 1404/3/2 اعترافات یک کتاب خوان معمولی آن فدیمن 3.3 30 صفحۀ 32 گاهی احساس میکنم انگار بخش زیادی از عمرم را صرف آموختن زبان مردهای کردهام که هیچکس بلد نیست. 0 2 مغربی 1402/5/23 اعترافات یک کتاب خوان معمولی آن فدیمن 3.3 30 صفحۀ 1 کتاب خوان معمولی با منتقد و پژوهشگر فرق دارد. کمتر تحصیل کرده و طبیعت، چندان استعدادی به او عطا نکرده است. او برای لذت خود میخواند، نه برای کسب معرفت یا تصحیح نظرات دیگران. فراتر از همه ی اینها، با این غریزه پیش میرود که با خرده پاره هایی که سر راهش قرار میگیرند، کلیتی خلق کند. 0 12 علیرضا شایق 1402/8/26 اعترافات یک کتاب خوان معمولی آن فدیمن 3.3 30 صفحۀ 98 0 2