بریدههای کتاب مثنوی معنوی (دفتر اول) حسن دانشگر 1402/12/29 مثنوی معنوی (دفتر اول) جلد 1 جلال الدین محمد بن محمد مولوی 4.6 12 صفحۀ 69 سعی شکر نعمتش قدرت بود جبر تو انکار آن نعمت بود شکر قدرت قدرتت افزون کند جبر نعمت از کفت بیرون کند جبر تو خفتن بود در ره مخسپ تا نبینی آن در و درگه مخسپ هان مخسپ ای جبری بیاعتبار جز به زیر آن درخت میوهدار 0 3 حسن دانشگر 1402/12/29 مثنوی معنوی (دفتر اول) جلد 1 جلال الدین محمد بن محمد مولوی 4.6 12 صفحۀ 46 گر جهان پیشت بزرگ و بیبنیست پیش قدرت ذرهای میدان که نیست این جهان خود حبس جانهای شماست هین روید آن سو که صحرای شماست این جهان محدود و آن خود بیحدست نقش و صورت پیش آن معنی سدست صد هزاران نیزهٔ فرعون را در شکست از موسیئ با یک عصا صد هزاران طب جالینوس بود پیش عیسی و دمش افسوس بود صد هزاران دفتر اشعار بود پیش حرف امییاش عار بود با چنین غالب خداوندی کسی چون نمیرد گر نباشد او خسی 0 1 حسن دانشگر 1402/11/5 مثنوی معنوی (دفتر اول) جلد 1 جلال الدین محمد بن محمد مولوی 4.6 12 صفحۀ 12 چونک زشت و ناخوش و رخ زرد شد اندکاندک در دل او سرد شد عشقهایی کز پی رنگی بود عشق نبود عاقبت ننگی بود عشق آن بگزین که جمله انبیا یافتند از عشق او کار و کیا تو مگو ما را بدان شه بار نیست با کریمان کارها دشوار نیست 0 1 حسن دانشگر 1402/11/7 مثنوی معنوی (دفتر اول) جلد 1 جلال الدین محمد بن محمد مولوی 4.6 12 صفحۀ 15 سحر را با معجزه کرده قیاس هر دو را بر مکر پندارد اساس ساحران موسی از استیزه را برگرفته چون عصای او عصا زین عصا تا آن عصا فرقیست ژرف زین عمل تا آن عمل راهی شگرف لعنة الله این عمل را در قفا رحمة الله آن عمل را در وفا زانک صیاد آورد بانگ صفیر تا فریبد مرغ را آن مرغگیر بشنود آن مرغ بانگ جنس خویش از هوا آید بیابد دام و نیش آن شراب حق ختامش مشک ناب باده را ختمش بود گند و عذاب 0 1 حسن دانشگر 1402/11/15 مثنوی معنوی (دفتر اول) جلد 1 جلال الدین محمد بن محمد مولوی 4.6 12 صفحۀ 38 صد هزاران دام و دانهست ای خدا ما چو مرغان حریص بینوا دم بدم ما بستهٔ دام نویم هر یکی گر باز و سیمرغی شویم میرهانی هر دمی ما را و باز سوی دامی میرویم ای بینیاز گر هزاران دام باشد در قدم چون تو با مایی نباشد هیچ غم 0 1 حسن دانشگر 1402/11/7 مثنوی معنوی (دفتر اول) جلد 1 جلال الدین محمد بن محمد مولوی 4.6 12 صفحۀ 13 آن پسر را کش خضر ببرید حلق سر آن را در نیابد عام خلق آن گل سرخست تو خونش مخوان مست عقلست او تو مجنونش مخوان نیم جان بستاند و صد جان دهد آنچ در وهمت نیاید آن دهد تو قیاس از خویش میگیری ولیک دور دور افتادهای بنگر تو نیک 0 3 mohamadmoein 1403/7/26 مثنوی معنوی محمدعلی موحد 4.6 12 صفحۀ 1 از علی آموز اخلاص عمل شیر حق را دان منزه از دغل 0 2 آروشا دهقان 1402/7/8 مثنوی معنوی محمدعلی موحد 4.6 12 صفحۀ 28 عاشقی پیداست از زاری دل نیست بیماری چو بیماری دل علت عاشق ز علتها جداست عشق اصطرلاب اسرار خداست 0 45 Amirhossein 1402/7/5 مثنوی معنوی محمدعلی موحد 4.6 12 صفحۀ 49 چون که عمر اندر ره خشکی گذشت گاه کوه و گاه صحرا گاه دشت آب حیوان از کجا خواهی تو یافت موج دریا را کجا خواهی شکافت 0 17 امیرحسین فائقنیا 1403/6/31 مثنوی معنوی: مطابق با نسخه نیکلسون جلال الدین محمدبن محمد مولوی 4.6 12 صفحۀ 78 گوش خر بفروش و دیگر گوش خر کهاین سخن را درنیابد گوش خر 0 1 محدثه حسنی 1403/1/6 مثنوی معنوی از روی نسخه نیکلسون جلال الدین محمدبن محمد مولوی 4.6 12 صفحۀ 50 تازه کن ایمان، نه از گفت زبان ای هوا [هوا و هوس]را تازه کرده در نهان تا هوا[هوا و هوس] تازه ست، ایمان تازه نیست کین [که این] هوا جز قفل آن دروازه نیست 0 2 محدثه حسنی 1402/12/4 مثنوی معنوی از روی نسخه نیکلسون جلال الدین محمدبن محمد مولوی 4.6 12 صفحۀ 12 گفت پیغمبر که هر که سِر نهفت زود گردد با مراد خویش جُفت دانه ها چون در زمین پنهان شود سِرِّ آن سَر سبزیِ بستان شود زرّ و نقره گر نبودندی نهان پرورش کی یافتندی زیرِ کان؟ 0 2 محدثه حسنی 1403/1/4 مثنوی معنوی از روی نسخه نیکلسون جلال الدین محمدبن محمد مولوی 4.6 12 صفحۀ 44 گر توکّل میکنی، در کار کن کسب کن، پس تکیه بر جبّار کن 0 2 محدثه حسنی 1403/1/6 مثنوی معنوی از روی نسخه نیکلسون جلال الدین محمدبن محمد مولوی 4.6 12 صفحۀ 50 لفظها و نامها چون دامهاست لفظ شیرین ریگ آب عمر ماست 0 2 محدثه حسنی 1402/12/5 مثنوی معنوی از روی نسخه نیکلسون جلال الدین محمدبن محمد مولوی 4.6 12 صفحۀ 17 زرِّ قلب و زرِّ نیکو در عیار بی محک هرگز ندانی ز اعتبار هر که را در جان خدا بنهد محک مَر یقین را باز داند او ز شک 0 3 محدثه حسنی 1402/12/5 مثنوی معنوی از روی نسخه نیکلسون جلال الدین محمدبن محمد مولوی 4.6 12 صفحۀ 16 آن منافق با موافق در نماز از پی استیزه آید، نی نیاز در نماز و روزه و حج و زکات با منافق مومنان در برد و مات مومنان را برد باشد عاقبت بر منافق مات اندر آخرت (مثلکه اون موقع ها هم بازی شطرنج بوده، مگر اینکه از دو واژه کیش و مات در بازی دیگه ای هم استفاده میشده🤔 آیا کسی میدونه؟) 0 1 محدثه حسنی 1403/1/4 مثنوی معنوی از روی نسخه نیکلسون جلال الدین محمدبن محمد مولوی 4.6 12 صفحۀ 43 گفت آری گر توکّل رهبرست این سبب هم سنّت پیغمبر است گفت پیغمبر به آ واز بلند با توکّل زانوی اُشتر ببند رمزِ الکاسب حبیب اللّه شنو از توکّل در سبب کاهل مشو 0 1 محدثه حسنی 1402/12/4 مثنوی معنوی از روی نسخه نیکلسون جلال الدین محمدبن محمد مولوی 4.6 12 صفحۀ 6 با لب دمساز خود گر جفتمی همچو نی من گفتنیها گفتمی هر که او از هم زبانی شد جدا بی زبان شد گر چه دارد صد نوا 0 2 محدثه حسنی 1403/1/4 مثنوی معنوی از روی نسخه نیکلسون جلال الدین محمدبن محمد مولوی 4.6 12 صفحۀ 42 ذوق جنس از جنس خود باشد یقین ذوق جزؤ از کلِّ خود باشد ببین یا مگر آن قابل جنسی بود چون بدو پیوست، جنسِ او شود 0 0 محدثه حسنی 1402/12/4 مثنوی معنوی از روی نسخه نیکلسون جلال الدین محمدبن محمد مولوی 4.6 12 صفحۀ 12 وعده ها باشد حقیقی، دلپذیر وعده ها باشد مجازی، تاسه گیر وعده ی اهل کرم نقد روان وعده ی نا اهل شد رنج روان 0 2
بریدههای کتاب مثنوی معنوی (دفتر اول) حسن دانشگر 1402/12/29 مثنوی معنوی (دفتر اول) جلد 1 جلال الدین محمد بن محمد مولوی 4.6 12 صفحۀ 69 سعی شکر نعمتش قدرت بود جبر تو انکار آن نعمت بود شکر قدرت قدرتت افزون کند جبر نعمت از کفت بیرون کند جبر تو خفتن بود در ره مخسپ تا نبینی آن در و درگه مخسپ هان مخسپ ای جبری بیاعتبار جز به زیر آن درخت میوهدار 0 3 حسن دانشگر 1402/12/29 مثنوی معنوی (دفتر اول) جلد 1 جلال الدین محمد بن محمد مولوی 4.6 12 صفحۀ 46 گر جهان پیشت بزرگ و بیبنیست پیش قدرت ذرهای میدان که نیست این جهان خود حبس جانهای شماست هین روید آن سو که صحرای شماست این جهان محدود و آن خود بیحدست نقش و صورت پیش آن معنی سدست صد هزاران نیزهٔ فرعون را در شکست از موسیئ با یک عصا صد هزاران طب جالینوس بود پیش عیسی و دمش افسوس بود صد هزاران دفتر اشعار بود پیش حرف امییاش عار بود با چنین غالب خداوندی کسی چون نمیرد گر نباشد او خسی 0 1 حسن دانشگر 1402/11/5 مثنوی معنوی (دفتر اول) جلد 1 جلال الدین محمد بن محمد مولوی 4.6 12 صفحۀ 12 چونک زشت و ناخوش و رخ زرد شد اندکاندک در دل او سرد شد عشقهایی کز پی رنگی بود عشق نبود عاقبت ننگی بود عشق آن بگزین که جمله انبیا یافتند از عشق او کار و کیا تو مگو ما را بدان شه بار نیست با کریمان کارها دشوار نیست 0 1 حسن دانشگر 1402/11/7 مثنوی معنوی (دفتر اول) جلد 1 جلال الدین محمد بن محمد مولوی 4.6 12 صفحۀ 15 سحر را با معجزه کرده قیاس هر دو را بر مکر پندارد اساس ساحران موسی از استیزه را برگرفته چون عصای او عصا زین عصا تا آن عصا فرقیست ژرف زین عمل تا آن عمل راهی شگرف لعنة الله این عمل را در قفا رحمة الله آن عمل را در وفا زانک صیاد آورد بانگ صفیر تا فریبد مرغ را آن مرغگیر بشنود آن مرغ بانگ جنس خویش از هوا آید بیابد دام و نیش آن شراب حق ختامش مشک ناب باده را ختمش بود گند و عذاب 0 1 حسن دانشگر 1402/11/15 مثنوی معنوی (دفتر اول) جلد 1 جلال الدین محمد بن محمد مولوی 4.6 12 صفحۀ 38 صد هزاران دام و دانهست ای خدا ما چو مرغان حریص بینوا دم بدم ما بستهٔ دام نویم هر یکی گر باز و سیمرغی شویم میرهانی هر دمی ما را و باز سوی دامی میرویم ای بینیاز گر هزاران دام باشد در قدم چون تو با مایی نباشد هیچ غم 0 1 حسن دانشگر 1402/11/7 مثنوی معنوی (دفتر اول) جلد 1 جلال الدین محمد بن محمد مولوی 4.6 12 صفحۀ 13 آن پسر را کش خضر ببرید حلق سر آن را در نیابد عام خلق آن گل سرخست تو خونش مخوان مست عقلست او تو مجنونش مخوان نیم جان بستاند و صد جان دهد آنچ در وهمت نیاید آن دهد تو قیاس از خویش میگیری ولیک دور دور افتادهای بنگر تو نیک 0 3 mohamadmoein 1403/7/26 مثنوی معنوی محمدعلی موحد 4.6 12 صفحۀ 1 از علی آموز اخلاص عمل شیر حق را دان منزه از دغل 0 2 آروشا دهقان 1402/7/8 مثنوی معنوی محمدعلی موحد 4.6 12 صفحۀ 28 عاشقی پیداست از زاری دل نیست بیماری چو بیماری دل علت عاشق ز علتها جداست عشق اصطرلاب اسرار خداست 0 45 Amirhossein 1402/7/5 مثنوی معنوی محمدعلی موحد 4.6 12 صفحۀ 49 چون که عمر اندر ره خشکی گذشت گاه کوه و گاه صحرا گاه دشت آب حیوان از کجا خواهی تو یافت موج دریا را کجا خواهی شکافت 0 17 امیرحسین فائقنیا 1403/6/31 مثنوی معنوی: مطابق با نسخه نیکلسون جلال الدین محمدبن محمد مولوی 4.6 12 صفحۀ 78 گوش خر بفروش و دیگر گوش خر کهاین سخن را درنیابد گوش خر 0 1 محدثه حسنی 1403/1/6 مثنوی معنوی از روی نسخه نیکلسون جلال الدین محمدبن محمد مولوی 4.6 12 صفحۀ 50 تازه کن ایمان، نه از گفت زبان ای هوا [هوا و هوس]را تازه کرده در نهان تا هوا[هوا و هوس] تازه ست، ایمان تازه نیست کین [که این] هوا جز قفل آن دروازه نیست 0 2 محدثه حسنی 1402/12/4 مثنوی معنوی از روی نسخه نیکلسون جلال الدین محمدبن محمد مولوی 4.6 12 صفحۀ 12 گفت پیغمبر که هر که سِر نهفت زود گردد با مراد خویش جُفت دانه ها چون در زمین پنهان شود سِرِّ آن سَر سبزیِ بستان شود زرّ و نقره گر نبودندی نهان پرورش کی یافتندی زیرِ کان؟ 0 2 محدثه حسنی 1403/1/4 مثنوی معنوی از روی نسخه نیکلسون جلال الدین محمدبن محمد مولوی 4.6 12 صفحۀ 44 گر توکّل میکنی، در کار کن کسب کن، پس تکیه بر جبّار کن 0 2 محدثه حسنی 1403/1/6 مثنوی معنوی از روی نسخه نیکلسون جلال الدین محمدبن محمد مولوی 4.6 12 صفحۀ 50 لفظها و نامها چون دامهاست لفظ شیرین ریگ آب عمر ماست 0 2 محدثه حسنی 1402/12/5 مثنوی معنوی از روی نسخه نیکلسون جلال الدین محمدبن محمد مولوی 4.6 12 صفحۀ 17 زرِّ قلب و زرِّ نیکو در عیار بی محک هرگز ندانی ز اعتبار هر که را در جان خدا بنهد محک مَر یقین را باز داند او ز شک 0 3 محدثه حسنی 1402/12/5 مثنوی معنوی از روی نسخه نیکلسون جلال الدین محمدبن محمد مولوی 4.6 12 صفحۀ 16 آن منافق با موافق در نماز از پی استیزه آید، نی نیاز در نماز و روزه و حج و زکات با منافق مومنان در برد و مات مومنان را برد باشد عاقبت بر منافق مات اندر آخرت (مثلکه اون موقع ها هم بازی شطرنج بوده، مگر اینکه از دو واژه کیش و مات در بازی دیگه ای هم استفاده میشده🤔 آیا کسی میدونه؟) 0 1 محدثه حسنی 1403/1/4 مثنوی معنوی از روی نسخه نیکلسون جلال الدین محمدبن محمد مولوی 4.6 12 صفحۀ 43 گفت آری گر توکّل رهبرست این سبب هم سنّت پیغمبر است گفت پیغمبر به آ واز بلند با توکّل زانوی اُشتر ببند رمزِ الکاسب حبیب اللّه شنو از توکّل در سبب کاهل مشو 0 1 محدثه حسنی 1402/12/4 مثنوی معنوی از روی نسخه نیکلسون جلال الدین محمدبن محمد مولوی 4.6 12 صفحۀ 6 با لب دمساز خود گر جفتمی همچو نی من گفتنیها گفتمی هر که او از هم زبانی شد جدا بی زبان شد گر چه دارد صد نوا 0 2 محدثه حسنی 1403/1/4 مثنوی معنوی از روی نسخه نیکلسون جلال الدین محمدبن محمد مولوی 4.6 12 صفحۀ 42 ذوق جنس از جنس خود باشد یقین ذوق جزؤ از کلِّ خود باشد ببین یا مگر آن قابل جنسی بود چون بدو پیوست، جنسِ او شود 0 0 محدثه حسنی 1402/12/4 مثنوی معنوی از روی نسخه نیکلسون جلال الدین محمدبن محمد مولوی 4.6 12 صفحۀ 12 وعده ها باشد حقیقی، دلپذیر وعده ها باشد مجازی، تاسه گیر وعده ی اهل کرم نقد روان وعده ی نا اهل شد رنج روان 0 2