بریدههای کتاب من زنده ام: خاطرات دوران اسارت مبینا 1403/8/10 من زنده ام: خاطرات دوران اسارت معصومه آباد 4.5 117 صفحۀ 25 ادم ها در لحظه ترس خیلی به خدا نزدیکتر میشوند.اصلا این ترس است که به یاد آدم ها میآورد همه چیز دست خداست. 0 15 MJ 1403/9/1 من زنده ام: خاطرات دوران اسارت معصومه آباد 4.5 117 صفحۀ 103 0 1 سیده زینب حیدری 1402/4/29 من زنده ام: خاطرات دوران اسارت معصومه آباد 4.5 117 صفحۀ 9 من زنده ام که فراموش نکنیم جنگ تحمیلی هشت ساله، جنگ دنیا با ایران بود و دفاع ما یک دفاع یک تنه بود. میگ و میراژهایی که بمب بر سر ما می ریختند هدیه ی شوروی و فرانسه بودند و مواد اولیه ی بمب های شیمیایی گاز خردل و سیانور، تحفه ی آلمان به رژیم بعث عراق بود. هواپیماهای خبرچین آواکس و ناوهایی که نفت کش های عربستان و کویت را اسکورت می کردند، همه چشم روشنی آمریکا به صدام بود. 0 11 MJ 1403/9/1 من زنده ام: خاطرات دوران اسارت معصومه آباد 4.5 117 صفحۀ 202 0 3 نبات 1403/10/1 من زنده ام: خاطرات دوران اسارت معصومه آباد 4.5 117 صفحۀ 19 مادرم میگفت گول قشنگی کسی یا چیزی رو نخورید ، بعضیها مثل گل خرزهره قشنگ هستند اما با ده من عسل هم نمیشود آنها را بخوری 0 2 شیما آرائیان 1402/8/9 من زنده ام: خاطرات دوران اسارت معصومه آباد 4.5 117 صفحۀ 86 0 6 فاطمه پورامامی💫 1403/5/17 من زنده ام: خاطرات دوران اسارت معصومه آباد 4.5 117 صفحۀ 15 اسارت در راه عقیده ، عین آزادی است :) 0 5 🩷🤍🩷 1403/6/27 من زنده ام: خاطرات دوران اسارت معصومه آباد 4.5 117 صفحۀ 8 درد عصاره رشد و تعالی آدمی است. ارزش هر انسانی به رنجی است که از دنیا میبرد. 0 7 ندا کدخدا 1403/1/9 من زنده ام: خاطرات دوران اسارت معصومه آباد 4.5 117 صفحۀ 462 0 2 Matilda 1403/11/23 من زنده ام: خاطرات دوران اسارت معصومه آباد 4.5 117 صفحۀ 555 درد مال ادم زندهس.آدم با درد به دنیا می آد. 0 0 مهرآوه^^ 1403/8/1 من زنده ام: خاطرات دوران اسارت معصومه آباد 4.5 117 صفحۀ 299 ما فرزند باورهای بزرگ بودیم. به دنیا آمده بودیم تا انقلاب کنیم. بجنگیم و برای آزادی اسیر شویم. سهم ما دیوار و زندان نبود. حتی وقتی نفسهایم به سختی بالا میآمد، امید به فردا داشتم. 0 1 شیما آرائیان 1402/8/9 من زنده ام: خاطرات دوران اسارت معصومه آباد 4.5 117 صفحۀ 20 0 3 مهرآوه^^ 1403/8/1 من زنده ام: خاطرات دوران اسارت معصومه آباد 4.5 117 صفحۀ 296 من یك ژنرال زن ایرانی هستم پس باید مثل قلبم بزرگ باشم! 0 2 شیما آرائیان 1402/8/13 من زنده ام: خاطرات دوران اسارت معصومه آباد 4.5 117 صفحۀ 505 0 4 نبات 1403/10/7 من زنده ام: خاطرات دوران اسارت معصومه آباد 4.5 117 صفحۀ 252 روی یکی از کاشی ها نوشته بود: «تابوت مرا جای بلندی بگذارید تا باد برد سوی وطن بوی تنم را» 0 5 MJ 1403/9/1 من زنده ام: خاطرات دوران اسارت معصومه آباد 4.5 117 صفحۀ 134 0 1 MJ 1403/9/1 من زنده ام: خاطرات دوران اسارت معصومه آباد 4.5 117 صفحۀ 6 0 1 مهرآوه^^ 1403/7/26 من زنده ام: خاطرات دوران اسارت معصومه آباد 4.5 117 صفحۀ 6 به مقصد نگاه کن، آرزوها قشنگ نیستند، فاصلهی رسیدن به آرزوهاست که قشنگ است. 0 4 شیما آرائیان 1402/8/9 من زنده ام: خاطرات دوران اسارت معصومه آباد 4.5 117 صفحۀ 71 0 2 نبات 1403/10/7 من زنده ام: خاطرات دوران اسارت معصومه آباد 4.5 117 صفحۀ 283 زندگی هیچ چیز جز جهاد کردن برای عقیده نیست! 0 9
بریدههای کتاب من زنده ام: خاطرات دوران اسارت مبینا 1403/8/10 من زنده ام: خاطرات دوران اسارت معصومه آباد 4.5 117 صفحۀ 25 ادم ها در لحظه ترس خیلی به خدا نزدیکتر میشوند.اصلا این ترس است که به یاد آدم ها میآورد همه چیز دست خداست. 0 15 MJ 1403/9/1 من زنده ام: خاطرات دوران اسارت معصومه آباد 4.5 117 صفحۀ 103 0 1 سیده زینب حیدری 1402/4/29 من زنده ام: خاطرات دوران اسارت معصومه آباد 4.5 117 صفحۀ 9 من زنده ام که فراموش نکنیم جنگ تحمیلی هشت ساله، جنگ دنیا با ایران بود و دفاع ما یک دفاع یک تنه بود. میگ و میراژهایی که بمب بر سر ما می ریختند هدیه ی شوروی و فرانسه بودند و مواد اولیه ی بمب های شیمیایی گاز خردل و سیانور، تحفه ی آلمان به رژیم بعث عراق بود. هواپیماهای خبرچین آواکس و ناوهایی که نفت کش های عربستان و کویت را اسکورت می کردند، همه چشم روشنی آمریکا به صدام بود. 0 11 MJ 1403/9/1 من زنده ام: خاطرات دوران اسارت معصومه آباد 4.5 117 صفحۀ 202 0 3 نبات 1403/10/1 من زنده ام: خاطرات دوران اسارت معصومه آباد 4.5 117 صفحۀ 19 مادرم میگفت گول قشنگی کسی یا چیزی رو نخورید ، بعضیها مثل گل خرزهره قشنگ هستند اما با ده من عسل هم نمیشود آنها را بخوری 0 2 شیما آرائیان 1402/8/9 من زنده ام: خاطرات دوران اسارت معصومه آباد 4.5 117 صفحۀ 86 0 6 فاطمه پورامامی💫 1403/5/17 من زنده ام: خاطرات دوران اسارت معصومه آباد 4.5 117 صفحۀ 15 اسارت در راه عقیده ، عین آزادی است :) 0 5 🩷🤍🩷 1403/6/27 من زنده ام: خاطرات دوران اسارت معصومه آباد 4.5 117 صفحۀ 8 درد عصاره رشد و تعالی آدمی است. ارزش هر انسانی به رنجی است که از دنیا میبرد. 0 7 ندا کدخدا 1403/1/9 من زنده ام: خاطرات دوران اسارت معصومه آباد 4.5 117 صفحۀ 462 0 2 Matilda 1403/11/23 من زنده ام: خاطرات دوران اسارت معصومه آباد 4.5 117 صفحۀ 555 درد مال ادم زندهس.آدم با درد به دنیا می آد. 0 0 مهرآوه^^ 1403/8/1 من زنده ام: خاطرات دوران اسارت معصومه آباد 4.5 117 صفحۀ 299 ما فرزند باورهای بزرگ بودیم. به دنیا آمده بودیم تا انقلاب کنیم. بجنگیم و برای آزادی اسیر شویم. سهم ما دیوار و زندان نبود. حتی وقتی نفسهایم به سختی بالا میآمد، امید به فردا داشتم. 0 1 شیما آرائیان 1402/8/9 من زنده ام: خاطرات دوران اسارت معصومه آباد 4.5 117 صفحۀ 20 0 3 مهرآوه^^ 1403/8/1 من زنده ام: خاطرات دوران اسارت معصومه آباد 4.5 117 صفحۀ 296 من یك ژنرال زن ایرانی هستم پس باید مثل قلبم بزرگ باشم! 0 2 شیما آرائیان 1402/8/13 من زنده ام: خاطرات دوران اسارت معصومه آباد 4.5 117 صفحۀ 505 0 4 نبات 1403/10/7 من زنده ام: خاطرات دوران اسارت معصومه آباد 4.5 117 صفحۀ 252 روی یکی از کاشی ها نوشته بود: «تابوت مرا جای بلندی بگذارید تا باد برد سوی وطن بوی تنم را» 0 5 MJ 1403/9/1 من زنده ام: خاطرات دوران اسارت معصومه آباد 4.5 117 صفحۀ 134 0 1 MJ 1403/9/1 من زنده ام: خاطرات دوران اسارت معصومه آباد 4.5 117 صفحۀ 6 0 1 مهرآوه^^ 1403/7/26 من زنده ام: خاطرات دوران اسارت معصومه آباد 4.5 117 صفحۀ 6 به مقصد نگاه کن، آرزوها قشنگ نیستند، فاصلهی رسیدن به آرزوهاست که قشنگ است. 0 4 شیما آرائیان 1402/8/9 من زنده ام: خاطرات دوران اسارت معصومه آباد 4.5 117 صفحۀ 71 0 2 نبات 1403/10/7 من زنده ام: خاطرات دوران اسارت معصومه آباد 4.5 117 صفحۀ 283 زندگی هیچ چیز جز جهاد کردن برای عقیده نیست! 0 9