بریدههای کتاب عین عاشقی خانم کاف🌻 1403/4/22 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 13 صفحۀ 16 عشق تنها راه گریز آدمیزاد است برای اینکه در قفس روزمرگی اش نپوسد،ضرورتی است که خودش بهانه ی بودنش را می جورد و می یابد. 0 3 خانم کاف🌻 1403/5/27 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 13 صفحۀ 143 چیزی دردناک تر از امید وجود ندارد. 0 2 خانم کاف🌻 1403/5/24 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 13 صفحۀ 107 چای را می شود در استکان کمر باریک نوشید یا در لیوان. گل را می شود در بطری نیمه بریده ی نوشابه ی خانواده گذاشت یا در گلدان. چای همان چای است،گل همان گل است. ارزش مظروف به ذات خودش است. اما ظرفی که تو برایش انتخاب میکنی،ارزش او را برای تو نشان می دهد. استکانِ کمرباریکِ پرکرشمه،همان لیوانِ دسته دارِ بی ظرافت نیست. بطریِ پلاستیکیِ نیمه بریده،همان گلدانِ کریستالِ خوش جمال نیست. حرف ها هم،کلمه ها هم،دوستت دارم ها هم. 0 2 خانم کاف🌻 1403/4/27 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 13 صفحۀ 61 ما محتاج رعایتیم انگار،چه وقتی معشوقیم و کسی دوستمان می دارد،چه وقتی عاشقیم و کسی را دوست میداریم. ما،همین ما که میتوانیم در این آشفته بازار فروش عشق های یک بار مصرف در رنگ ها و اندازه ها و مدل های گوناگون، با یک پیامک سر و ته یک رابطه را هم بیاوریم یا کهنه ای را نو کنیم، دلمان رعایت میخواهد؛رعایت شدن،رعایت کردن. شاید چون که رعایت،اسم اعظم عاشقی است. 0 0 نسترن مهر 1404/1/27 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 13 صفحۀ 16 عشق تنها راه گریز آدمیزاد است برای اینکه در قفس روزمرگیاش نپوسد، حتی با هزاران کلید در دست. ضرورتی است که خودش بهانهٔ بودنش را میجورد و مییابد. 0 0 خانم کاف🌻 1403/4/24 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 13 صفحۀ 41 عاشقی اگر میخواهی،لحظه خواه باش؛ همان کن که همان لحظه باید. عاشقی گاهی فقط یک لحظه به تو فرصت میدهد که ببوسی، در آغوش بگیری،نوازش کنی یا انگشتت را لای موهای فر خورده ی آدمی که رو به رویت نشسته و دارد جدی ترین حرف های دنیا را می زند،عبور دهی. یک لحظه که فرصت داری پیش و پس از آن،آدم دیگری باشی. 0 0 خانم کاف🌻 1403/4/27 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 13 صفحۀ 66 چیزی در سرتان که یحتمل اسمش عقل است مدام دارد داد می زند: "گفتم این عشق مرا زیر و زیر خواهد کرد... نگفتم؟!نگفتم؟!نگفتم؟!" _هیچ مگو ببینم! شما بر سرش فریاد میزنید! 0 0 خانم کاف🌻 1403/4/27 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 13 صفحۀ 68 عاشق،کاشف است. حوصله ی کشف ندارید،ادعای عاشقی نکنید. آبروی عشق را نبرید و خودتان را هم به زحمت نیندازید. زیرا بوی گندآبِ مانده تهِ گلدان،بدجوری هوش از سر عاشقِ مدهوش می پرانَد. 0 0 خانم کاف🌻 1403/4/27 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 13 صفحۀ 74 دیگر کسانی هم هستند که هرگز از ما نمی روند. آن کمیاب ها،آن دیرمان ها،آن خوش طعم ها،آنها که لهجه شان به آدم سرایت میکند. آنها که گم شده اند،فراموش شده اند در زمان،که نه نام ازشان مانده و نه نشان. اما به جان نشسته اند،بی هوا، که یک کشیدگیِ الف،یک دست بردنِ ناگهانی در مو،یک به گوشه ای خیره ماندنِ کوتاه،یک جور آه را در تو به یادگار گذاشته اند. که شینِ تو را شبیه شین خودشان کرده اند و رفته اند. 0 0 خانم کاف🌻 1403/4/24 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 13 صفحۀ 37 و تو گویی عشق هم چنین است. امانتی است که فقط آدمیزاد به دوش کشیدنش را میپذیرد، و فقط یک لحظه برای قبولش فرصت دارد. 0 0 خانم کاف🌻 1403/5/16 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 13 صفحۀ 95 آدمیزاد باید اندازه ی آدمش باشد،نه کم نه زیاد. 0 0 خانم کاف🌻 1403/4/27 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 13 صفحۀ 78 شکلک توی گوشی،جای خنده و گریه و بوسه و عشق و دلتنگی را نمی گیرد. شکلک توی گوشی فقط یک شکلک است. این زَردَنبوی خندان با چشم چشم و دو ابرویش ظریف تر و نحیف تر از آن است که بار احساسات یک رابطه را به دوش بکشد. شکلک توی گوشی فقط یک بچه ی کوچک است که یادش داده اند بخندد و گریه کند و بوس بفرستد،نه که حجم دلتنگی های چندماهه ی دو تا آدم بزرگ را از دو سر دنیا توی دلش جا بدهد و به همدیگر برساند. موبایل و برنامه هایش،واقعیت غربت را پشت توهم حضور پنهان میکند فقط. 0 0 خانم کاف🌻 1403/5/24 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 13 صفحۀ 133 یک بار هم که نه،صدبار باید بگوییم که یادمان نرود؛ ما و رابطه هامان محتاجیم به توسل ویژه و خالصانه به جناب پاساژ،به وقفه،به رفتن،مخصوصا آنها که جدی تر میشوند. مخصوصا تر وقتی که طول می کشند. حالا شما فرض کن رفاقت یا شراکت یا هم خانگی یا عاشقانگی یا زناشویی. 0 0 خانم کاف🌻 1403/4/27 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 13 صفحۀ 76 دل است دیگر؛می خواهد. عکسی می بیند،چیزی می خواند،صدایی می شنود آن طرف دنیا، و می خواهدش. کدام کار دل را می شود کاری اش کرد که این یکی را بشود؟! 0 0 خانم کاف🌻 1403/5/27 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 13 صفحۀ 146 زندگی یادم داد که یک وقت هایی تنها راه بازگشت این است که با سر تا ته قهقرا بروی،با شدت و سرعت، و محکم کوبیده شوی به دیوار: دنگ! تا برگردی-بتوانی که برگردی-به زندگی. 0 1 خانم کاف🌻 1403/4/24 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 13 صفحۀ 35 یک لحظه،یک نگاه،یک کلمه،یک صدا،یک حرکت،یک تصمیم؛ عشق فقط همین قدر به ما زمان می دهد برای اینکه بپذیریمش. به اندازه ی گفتن یک "آری" در جوابش، تقبل تمامِ رنجی که با خودش خواهد آورد، باری که روی دوشمان خواهد گذاشت،و کاری که با قلبمان خواهد کرد. 0 0 خانم کاف🌻 1403/4/25 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 13 صفحۀ 46 لطفا چیزی جز جان نخواهد. چون ما آدم هایی هستیم که پای معشوق،چیزی کمتر از جان نمی دهیم. 0 0 خانم کاف🌻 1403/5/27 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 13 صفحۀ 145 آن نفسِ آخری که فرو می رود و دیگر بر نمی آید،راحت ترین بخش مردن است،برای کسی که <<با هر نفس،هزار باربه سوی مرگ دویده>>است. 0 1 خانم کاف🌻 1403/4/25 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 13 صفحۀ 46 ادعا،گردنِ عاشقی را شکسته است. 0 0 خانم کاف🌻 1403/5/27 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 13 صفحۀ 145 آدمی که دل کندن بلد نیست،باید جان کندن را یاد بگیرد،خوب هم یاد بگیرد. 0 1
بریدههای کتاب عین عاشقی خانم کاف🌻 1403/4/22 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 13 صفحۀ 16 عشق تنها راه گریز آدمیزاد است برای اینکه در قفس روزمرگی اش نپوسد،ضرورتی است که خودش بهانه ی بودنش را می جورد و می یابد. 0 3 خانم کاف🌻 1403/5/27 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 13 صفحۀ 143 چیزی دردناک تر از امید وجود ندارد. 0 2 خانم کاف🌻 1403/5/24 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 13 صفحۀ 107 چای را می شود در استکان کمر باریک نوشید یا در لیوان. گل را می شود در بطری نیمه بریده ی نوشابه ی خانواده گذاشت یا در گلدان. چای همان چای است،گل همان گل است. ارزش مظروف به ذات خودش است. اما ظرفی که تو برایش انتخاب میکنی،ارزش او را برای تو نشان می دهد. استکانِ کمرباریکِ پرکرشمه،همان لیوانِ دسته دارِ بی ظرافت نیست. بطریِ پلاستیکیِ نیمه بریده،همان گلدانِ کریستالِ خوش جمال نیست. حرف ها هم،کلمه ها هم،دوستت دارم ها هم. 0 2 خانم کاف🌻 1403/4/27 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 13 صفحۀ 61 ما محتاج رعایتیم انگار،چه وقتی معشوقیم و کسی دوستمان می دارد،چه وقتی عاشقیم و کسی را دوست میداریم. ما،همین ما که میتوانیم در این آشفته بازار فروش عشق های یک بار مصرف در رنگ ها و اندازه ها و مدل های گوناگون، با یک پیامک سر و ته یک رابطه را هم بیاوریم یا کهنه ای را نو کنیم، دلمان رعایت میخواهد؛رعایت شدن،رعایت کردن. شاید چون که رعایت،اسم اعظم عاشقی است. 0 0 نسترن مهر 1404/1/27 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 13 صفحۀ 16 عشق تنها راه گریز آدمیزاد است برای اینکه در قفس روزمرگیاش نپوسد، حتی با هزاران کلید در دست. ضرورتی است که خودش بهانهٔ بودنش را میجورد و مییابد. 0 0 خانم کاف🌻 1403/4/24 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 13 صفحۀ 41 عاشقی اگر میخواهی،لحظه خواه باش؛ همان کن که همان لحظه باید. عاشقی گاهی فقط یک لحظه به تو فرصت میدهد که ببوسی، در آغوش بگیری،نوازش کنی یا انگشتت را لای موهای فر خورده ی آدمی که رو به رویت نشسته و دارد جدی ترین حرف های دنیا را می زند،عبور دهی. یک لحظه که فرصت داری پیش و پس از آن،آدم دیگری باشی. 0 0 خانم کاف🌻 1403/4/27 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 13 صفحۀ 66 چیزی در سرتان که یحتمل اسمش عقل است مدام دارد داد می زند: "گفتم این عشق مرا زیر و زیر خواهد کرد... نگفتم؟!نگفتم؟!نگفتم؟!" _هیچ مگو ببینم! شما بر سرش فریاد میزنید! 0 0 خانم کاف🌻 1403/4/27 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 13 صفحۀ 68 عاشق،کاشف است. حوصله ی کشف ندارید،ادعای عاشقی نکنید. آبروی عشق را نبرید و خودتان را هم به زحمت نیندازید. زیرا بوی گندآبِ مانده تهِ گلدان،بدجوری هوش از سر عاشقِ مدهوش می پرانَد. 0 0 خانم کاف🌻 1403/4/27 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 13 صفحۀ 74 دیگر کسانی هم هستند که هرگز از ما نمی روند. آن کمیاب ها،آن دیرمان ها،آن خوش طعم ها،آنها که لهجه شان به آدم سرایت میکند. آنها که گم شده اند،فراموش شده اند در زمان،که نه نام ازشان مانده و نه نشان. اما به جان نشسته اند،بی هوا، که یک کشیدگیِ الف،یک دست بردنِ ناگهانی در مو،یک به گوشه ای خیره ماندنِ کوتاه،یک جور آه را در تو به یادگار گذاشته اند. که شینِ تو را شبیه شین خودشان کرده اند و رفته اند. 0 0 خانم کاف🌻 1403/4/24 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 13 صفحۀ 37 و تو گویی عشق هم چنین است. امانتی است که فقط آدمیزاد به دوش کشیدنش را میپذیرد، و فقط یک لحظه برای قبولش فرصت دارد. 0 0 خانم کاف🌻 1403/5/16 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 13 صفحۀ 95 آدمیزاد باید اندازه ی آدمش باشد،نه کم نه زیاد. 0 0 خانم کاف🌻 1403/4/27 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 13 صفحۀ 78 شکلک توی گوشی،جای خنده و گریه و بوسه و عشق و دلتنگی را نمی گیرد. شکلک توی گوشی فقط یک شکلک است. این زَردَنبوی خندان با چشم چشم و دو ابرویش ظریف تر و نحیف تر از آن است که بار احساسات یک رابطه را به دوش بکشد. شکلک توی گوشی فقط یک بچه ی کوچک است که یادش داده اند بخندد و گریه کند و بوس بفرستد،نه که حجم دلتنگی های چندماهه ی دو تا آدم بزرگ را از دو سر دنیا توی دلش جا بدهد و به همدیگر برساند. موبایل و برنامه هایش،واقعیت غربت را پشت توهم حضور پنهان میکند فقط. 0 0 خانم کاف🌻 1403/5/24 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 13 صفحۀ 133 یک بار هم که نه،صدبار باید بگوییم که یادمان نرود؛ ما و رابطه هامان محتاجیم به توسل ویژه و خالصانه به جناب پاساژ،به وقفه،به رفتن،مخصوصا آنها که جدی تر میشوند. مخصوصا تر وقتی که طول می کشند. حالا شما فرض کن رفاقت یا شراکت یا هم خانگی یا عاشقانگی یا زناشویی. 0 0 خانم کاف🌻 1403/4/27 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 13 صفحۀ 76 دل است دیگر؛می خواهد. عکسی می بیند،چیزی می خواند،صدایی می شنود آن طرف دنیا، و می خواهدش. کدام کار دل را می شود کاری اش کرد که این یکی را بشود؟! 0 0 خانم کاف🌻 1403/5/27 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 13 صفحۀ 146 زندگی یادم داد که یک وقت هایی تنها راه بازگشت این است که با سر تا ته قهقرا بروی،با شدت و سرعت، و محکم کوبیده شوی به دیوار: دنگ! تا برگردی-بتوانی که برگردی-به زندگی. 0 1 خانم کاف🌻 1403/4/24 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 13 صفحۀ 35 یک لحظه،یک نگاه،یک کلمه،یک صدا،یک حرکت،یک تصمیم؛ عشق فقط همین قدر به ما زمان می دهد برای اینکه بپذیریمش. به اندازه ی گفتن یک "آری" در جوابش، تقبل تمامِ رنجی که با خودش خواهد آورد، باری که روی دوشمان خواهد گذاشت،و کاری که با قلبمان خواهد کرد. 0 0 خانم کاف🌻 1403/4/25 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 13 صفحۀ 46 لطفا چیزی جز جان نخواهد. چون ما آدم هایی هستیم که پای معشوق،چیزی کمتر از جان نمی دهیم. 0 0 خانم کاف🌻 1403/5/27 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 13 صفحۀ 145 آن نفسِ آخری که فرو می رود و دیگر بر نمی آید،راحت ترین بخش مردن است،برای کسی که <<با هر نفس،هزار باربه سوی مرگ دویده>>است. 0 1 خانم کاف🌻 1403/4/25 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 13 صفحۀ 46 ادعا،گردنِ عاشقی را شکسته است. 0 0 خانم کاف🌻 1403/5/27 عین عاشقی حسین وحدانی 4.3 13 صفحۀ 145 آدمی که دل کندن بلد نیست،باید جان کندن را یاد بگیرد،خوب هم یاد بگیرد. 0 1