بریدههای کتاب همسایه ها نرگس 1404/2/3 همسایه ها احمد محمود 4.1 103 صفحۀ 283 کتاب، برایم دنیای تازهایست. حرفهای تازه و کارهای تازه. همچین جذب نوشتههای کتاب میشوم که اگر بیخ گوشم توپ بترکانند، حالیام نمیشود. مثل آدم تشنه که به آب رسیده باشد، هر جمله برایم شده است یک جرعه آب گوارا. آب خنک، صاف و زلال که بهم جان میدهد. 0 1 ارمان 1403/11/7 همسایه ها احمد محمود 4.1 103 صفحۀ 172 0 2 زهرا خوش زبان 1403/4/6 همسایه ها احمد محمود 4.1 103 صفحۀ 2 0 4 پریسا شیخیان 1402/5/9 همسایه ها احمد محمود 4.1 103 صفحۀ 471 رئیس زندان ...گاهی آدم به این نتیجه میرسه که نجابت، نجاسته... گاهی آدم به این نتیجه میرسه که باید نانجیب بود... 0 25 °ریحان° 1404/3/11 همسایه ها احمد محمود 4.1 103 صفحۀ 502 کتاب برایم دنیای تازهای است؛ حرفهای تازه و کارهای تازه. 0 4 علی 1402/6/20 همسایه ها احمد محمود 4.1 103 صفحۀ 1 «اگه ما آدمای یه لاقبا به همدیگه کمک نکنیم، کی به دادمون میرسه؟» 0 46 Fateme.Varshabi 1402/4/27 همسایه ها احمد محمود 4.1 103 صفحۀ 126 -میدونی خالد؟...ماها خودمون باید به فکر خودمون باشیم... باید متحد بشیم، جدا جدا هیچکاری از دستمون برنمیاد. خرد میشیم، نابود میشیم، باید به همدیگه جوش بخوریم، مثه آهن، مثه فولاد... عمو بندر حرف میزند -باید پشت همدیگه رو داشته باشیم، باید زیر بال همدیگه رو بگیریم که از پا نیفتیم. 0 33 زینب صادقپور 1402/3/14 همسایه ها احمد محمود 4.1 103 صفحۀ 380 قاضی میآید تو. مثل همیشه شلوغ است و پرسروصدا. این اسم را بچهها بهش دادند. کتاب قانون متحرک زندان است. ... قاضی سربه سر همه میگذارد... و گاهی لودگی میکند: اگر عمامهٔ آخوندو بدزدی که زیرشلوارش کنی، مشمول مادهٔ ۱۲۷ میشی. آخه، آخوند از ابنیه و آثار مذهبیه. بعد لبخند میزند، انگشتش را زیر بینی آدم میگرداند و ادامه میدهد -عمامهٔ آخوند، از آثار مذهبیه، اما کون پتی تو که احتیاج به شلوار داره چی؟... 1 9 نرگس 1404/1/27 همسایه ها احمد محمود 4.1 103 صفحۀ 126 از آدم تو دنیا فقط یه بدی میمونه و یه خوبی... همه باید سرشونو بذارن رو سنگ لحد. هیچکسم از یه کفن بیشتر نمیبره. اگه ما آدمای یهلاقبا به همدیگه کمک نکنیم کی به دادمون میرسه؟ ماها خودمون باید به فکر خودمون باشیم... باید متحد بشیم، جدا جدا هیچ کاری از دستمون برنمیاد. خرد میشیم، نابود میشیم، باید به همدیگه جوش بخوریم، مثه آهن، مثه فولاد... 0 6 °ریحان° 1404/3/11 همسایه ها احمد محمود 4.1 103 صفحۀ 1 همچین جذب نوشته های کتاب میشوم که اگر بیخ گوشم توپ بترکاند حالیام نمیشود. مثل آدم تشنهای که به آب رسیده باشد هرجمله برایم یک جرعه آب گوارا شده است. آب خنک، صاف و زلال که به من جان تازهای میدهد... 0 5 امیر عبداللهی 1402/10/21 همسایه ها احمد محمود 4.1 103 صفحۀ 27 اسیر همین مزخرفاتیم که همیشه بدبختیم ، که همیشه باید مثه خر کار کنیم و کیفش رو دیگرون ببرند ، که همیشه توسری خور و گشنه هستیم... 0 6 محمدپارسا اشرفی 1403/5/10 همسایه ها احمد محمود 4.1 103 صفحۀ 126 میدونی خالد. از آدم تو دنیا، فقط یه بدی میمونه و یه خوبی... همه باید سرشونو بذارن رو سنگ لحد. هیچ کسم از یه کفن بیشتر نمیبره. اگه ما آدمای یه لاقبا به همدیگه کمک نکنیم، کی به دادمون میرسه؟ 0 19 فاطمه عبادی 1404/4/13 همسایه ها احمد محمود 4.1 103 صفحۀ 341 فکر میکنم که بلند شوم و راه بیفتم شاید غم دلم سبک شود 0 1 فاطمه عبادی 1404/4/14 همسایه ها احمد محمود 4.1 103 صفحۀ 361 دلم می خواهد از همه کس و همه چیز رها شوم دلم می خواهد خالی شوم خالی خالی 0 4 فاطمه عبادی 1404/4/14 همسایه ها احمد محمود 4.1 103 صفحۀ 395 همه چیزو میشه تغییر داد... همه چیزو... 0 5 ساناز 1404/5/21 همسایه ها احمد محمود 4.1 103 صفحۀ 282 ازلذت زندگی سرشارمى شوم. باز بهش نزديک مى شوم و ازش مىپرسم - باز ميتونم شمارو ببينم؟ آن قدر نرم حرف مى زندكه انگار همهی عطر گلهای خوشبو، از دهانش بيرون مى ريزد - دلم ميخواد هميشه شمارو ببينم… 0 2 پارسا نوروزی 1403/8/4 همسایه ها احمد محمود 4.1 103 صفحۀ 131 سربازی اینه، ( چرا) توش نداره. ( نمیتونم )م نداره. تا نفس بکشی بازداشتی. جواب بدی به خدمتت اضافه میشه. از حق خودت دفاع کنی جات تو زندونه... 0 4
بریدههای کتاب همسایه ها نرگس 1404/2/3 همسایه ها احمد محمود 4.1 103 صفحۀ 283 کتاب، برایم دنیای تازهایست. حرفهای تازه و کارهای تازه. همچین جذب نوشتههای کتاب میشوم که اگر بیخ گوشم توپ بترکانند، حالیام نمیشود. مثل آدم تشنه که به آب رسیده باشد، هر جمله برایم شده است یک جرعه آب گوارا. آب خنک، صاف و زلال که بهم جان میدهد. 0 1 ارمان 1403/11/7 همسایه ها احمد محمود 4.1 103 صفحۀ 172 0 2 زهرا خوش زبان 1403/4/6 همسایه ها احمد محمود 4.1 103 صفحۀ 2 0 4 پریسا شیخیان 1402/5/9 همسایه ها احمد محمود 4.1 103 صفحۀ 471 رئیس زندان ...گاهی آدم به این نتیجه میرسه که نجابت، نجاسته... گاهی آدم به این نتیجه میرسه که باید نانجیب بود... 0 25 °ریحان° 1404/3/11 همسایه ها احمد محمود 4.1 103 صفحۀ 502 کتاب برایم دنیای تازهای است؛ حرفهای تازه و کارهای تازه. 0 4 علی 1402/6/20 همسایه ها احمد محمود 4.1 103 صفحۀ 1 «اگه ما آدمای یه لاقبا به همدیگه کمک نکنیم، کی به دادمون میرسه؟» 0 46 Fateme.Varshabi 1402/4/27 همسایه ها احمد محمود 4.1 103 صفحۀ 126 -میدونی خالد؟...ماها خودمون باید به فکر خودمون باشیم... باید متحد بشیم، جدا جدا هیچکاری از دستمون برنمیاد. خرد میشیم، نابود میشیم، باید به همدیگه جوش بخوریم، مثه آهن، مثه فولاد... عمو بندر حرف میزند -باید پشت همدیگه رو داشته باشیم، باید زیر بال همدیگه رو بگیریم که از پا نیفتیم. 0 33 زینب صادقپور 1402/3/14 همسایه ها احمد محمود 4.1 103 صفحۀ 380 قاضی میآید تو. مثل همیشه شلوغ است و پرسروصدا. این اسم را بچهها بهش دادند. کتاب قانون متحرک زندان است. ... قاضی سربه سر همه میگذارد... و گاهی لودگی میکند: اگر عمامهٔ آخوندو بدزدی که زیرشلوارش کنی، مشمول مادهٔ ۱۲۷ میشی. آخه، آخوند از ابنیه و آثار مذهبیه. بعد لبخند میزند، انگشتش را زیر بینی آدم میگرداند و ادامه میدهد -عمامهٔ آخوند، از آثار مذهبیه، اما کون پتی تو که احتیاج به شلوار داره چی؟... 1 9 نرگس 1404/1/27 همسایه ها احمد محمود 4.1 103 صفحۀ 126 از آدم تو دنیا فقط یه بدی میمونه و یه خوبی... همه باید سرشونو بذارن رو سنگ لحد. هیچکسم از یه کفن بیشتر نمیبره. اگه ما آدمای یهلاقبا به همدیگه کمک نکنیم کی به دادمون میرسه؟ ماها خودمون باید به فکر خودمون باشیم... باید متحد بشیم، جدا جدا هیچ کاری از دستمون برنمیاد. خرد میشیم، نابود میشیم، باید به همدیگه جوش بخوریم، مثه آهن، مثه فولاد... 0 6 °ریحان° 1404/3/11 همسایه ها احمد محمود 4.1 103 صفحۀ 1 همچین جذب نوشته های کتاب میشوم که اگر بیخ گوشم توپ بترکاند حالیام نمیشود. مثل آدم تشنهای که به آب رسیده باشد هرجمله برایم یک جرعه آب گوارا شده است. آب خنک، صاف و زلال که به من جان تازهای میدهد... 0 5 امیر عبداللهی 1402/10/21 همسایه ها احمد محمود 4.1 103 صفحۀ 27 اسیر همین مزخرفاتیم که همیشه بدبختیم ، که همیشه باید مثه خر کار کنیم و کیفش رو دیگرون ببرند ، که همیشه توسری خور و گشنه هستیم... 0 6 محمدپارسا اشرفی 1403/5/10 همسایه ها احمد محمود 4.1 103 صفحۀ 126 میدونی خالد. از آدم تو دنیا، فقط یه بدی میمونه و یه خوبی... همه باید سرشونو بذارن رو سنگ لحد. هیچ کسم از یه کفن بیشتر نمیبره. اگه ما آدمای یه لاقبا به همدیگه کمک نکنیم، کی به دادمون میرسه؟ 0 19 فاطمه عبادی 1404/4/13 همسایه ها احمد محمود 4.1 103 صفحۀ 341 فکر میکنم که بلند شوم و راه بیفتم شاید غم دلم سبک شود 0 1 فاطمه عبادی 1404/4/14 همسایه ها احمد محمود 4.1 103 صفحۀ 361 دلم می خواهد از همه کس و همه چیز رها شوم دلم می خواهد خالی شوم خالی خالی 0 4 فاطمه عبادی 1404/4/14 همسایه ها احمد محمود 4.1 103 صفحۀ 395 همه چیزو میشه تغییر داد... همه چیزو... 0 5 ساناز 1404/5/21 همسایه ها احمد محمود 4.1 103 صفحۀ 282 ازلذت زندگی سرشارمى شوم. باز بهش نزديک مى شوم و ازش مىپرسم - باز ميتونم شمارو ببينم؟ آن قدر نرم حرف مى زندكه انگار همهی عطر گلهای خوشبو، از دهانش بيرون مى ريزد - دلم ميخواد هميشه شمارو ببينم… 0 2 پارسا نوروزی 1403/8/4 همسایه ها احمد محمود 4.1 103 صفحۀ 131 سربازی اینه، ( چرا) توش نداره. ( نمیتونم )م نداره. تا نفس بکشی بازداشتی. جواب بدی به خدمتت اضافه میشه. از حق خودت دفاع کنی جات تو زندونه... 0 4