بریده کتابهای پیامبر و دیوانه سیده سارا حسینی 1403/4/14 پیامبر و دیوانه جبران خلیل جبران 3.9 14 صفحۀ 41 مِهر چیزی نمیدهد مگر خود را، و چیزی نمیگیرد مگر از خود. 0 6 گلناز پارسیکیا 1402/3/20 پیامبر و دیوانه جبران خلیل جبران 3.9 14 صفحۀ 62 زنی گفت با ما از شادی و اندوه سخن بگو و او پاسخ داد: شادیِ شما همان اندوهِ بینقاب شماست. چاهی که خندههای شما از آن بر میآید، چه بسیار که با اشکهای شما پر میشود. و آیا جز این چه میتواند بود؟ 0 17 پروانه 🦋 1402/11/20 پیامبر و دیوانه جبران خلیل جبران 3.9 14 صفحۀ 1 آنگاه پس از هزاران سال از كوهِ مقدس بالا رفتم و باز با خدا گفتم«آفريدگارار، من آفريدة توام. تو مرا از گِل ساختي و من همهچيزم را از تو دارم.» اما خدا پاسخي نداد ومانندِ هزار بالِ تيز پرواز گذشت. آنگاه پس از هزاران سال از كوهِ مقدس بالا رفتم و با خدا گفتم« اي پدر، من فرزندِ توام. تو با رحمت و محبت مرا به دنيا آوردي. و من با محبت و عبادت ملكوتِ تو را به ارث ميبرم.» اما خدا پاسخي نداد ومانند ِ مهي كه تپههاي دوردست را ميپوشاند گذشت. آنگاه پس از هزاران سال از كوهِ مقدس بالا رفتم و با خدا گفتم« خداي من. اي آرمان و سرانجامِ من، من ديروزِ توام و تو فرداي مني. من ريشةتوام در خاك و تو كلالة مني در آسمان، و ما با هم در برابرِ خورشيد ميباليم.» آنگاه خدا بر من خميد و در گوشم سخنانِ شيريني به نجوا گفت، و مانندِ دريايي كه جويباري را دربرميگيرد مرا دربرگرفت. و هنگامي كه به درهها و دشتها فرود آمدم خدا هم آنجا بود. 0 0 مسعود صالحی 1402/3/13 پیامبر و دیوانه جبران خلیل جبران 3.9 14 صفحۀ 1 اما اگر از روی ترس فقط در پی آرام مهر و لذت مهر باشید، پس آنگاه بهتر آن است که تن برهنه خود را بپوشانید و از زمین خرمن کوبی مهر دور شوید، وبه آن جهان بی فصلی بروید که در آن می خندید،اما نه خنده تمام را،ومی گریید،اما نه تمام اشک را. 0 13 فاطمه 1402/4/5 پیامبر و دیوانه جبران خلیل جبران 3.9 14 صفحۀ 37 همیشه چنین بودهاست که مهر به ژرفای خود پی نمیبرد تا آنگاه که ساعت فراق فرامیرسد. 0 4 y.s 1403/6/30 پیامبر و دیوانه جبران خلیل جبران 3.9 14 صفحۀ 63 بالهاتان را جمع مکنید تا از میان در بگذرید، سرتان را خم مکنید تا به سقف نگیرد، نَفَستان را حبس مکنید تا مبادا دیوارها شکاف بردارند و فرو ریزند. در گورهایی که مردگان از برای زندگان ساختهاند زندگی مکنید. 0 2 مسعود صالحی 1402/3/19 پیامبر و دیوانه جبران خلیل جبران 3.9 14 صفحۀ 1 انسان آنگاه سخن می گوید که با اندیشه های خود در آشتی و آرام نباشد؛ و هرگاه دیگر نتواند در تنهایی دل خود بماند،در لب های خود زندگی می کند،و صدا وسیله ی انصراف خاطر و گذراندن وقت است.... 0 2 سیده سارا حسینی 1403/4/14 پیامبر و دیوانه جبران خلیل جبران 3.9 14 صفحۀ 54 زندگی به راستی تاریکیست، مگر آن که شوقی باشد، و شوق همیشه کورست، مگر آن که دانشی باشد، و دانش همیشه بیهودهست، مگر آن که کاری باشد، و کار همیشه تهیست، مگر آن که مهری باشد. 0 13 امیرحسین ویلانی 1402/6/29 پیامبر و دیوانه جبران خلیل جبران 3.9 14 صفحۀ 76 ای مردمان ارفالس، شما میتوانید دهل را در پلاس بپیچید و سیمهای ساز را باز کنید، اما کیست که بتواند چکاوک را از خواندن باز دارد؟ 0 16 "مُحّافِظِ مُردِّگان" 1403/8/4 پیامبر و دیوانه جبران خلیل جبران 3.9 14 صفحۀ 142 0 3 y.s 1403/6/31 پیامبر و دیوانه جبران خلیل جبران 3.9 14 صفحۀ 122 بیگمان از برای انسان هدیهای بالاتر از آن نیست که همۀ هدفهایش را به لبهای خشک بدل کند و همۀ زندگی را به چشمۀ آب ... . 0 7 Amadeus 1403/7/2 پیامبر و دیوانه جبران خلیل جبران 3.9 14 صفحۀ 76 و شما اي داوران كه مي خواهيد دادگر باشيد، چیست داورى شما درباره آن كس كه تنش شريف است و روحش دزد؟ چیست كيفر شما از بـراى آن كس كه تني را مي كشد، اما روح خود او را ديگران كشته اند؟ وچه گونه دنبال مي كنيد آن كس راكه در كردار فريبكار و ستمكار است، اما بر خود او نيز فريب و ستم رفته است؟ 0 4 شیدا 1403/6/19 پیامبر و دیوانه جبران خلیل جبران 3.9 14 صفحۀ 164 " سه مورچه روی بینی ِ مردی که در آفتاب به خواب رفته بود، به هم رسیدند. " 0 10 نِگـار(: 1402/5/15 پیامبر و دیوانه جبران خلیل جبران 3.9 14 صفحۀ 43 -به یک دیگر مهر بورزید، اما از مهر بند نسازید. بگذارید که مِهر دریای مواجی باشد در میانِ دو سـاحلِ روحِ شما..(: 0 5 فاطمه 1402/12/13 پیامبر و دیوانه جبران خلیل جبران 3.9 14 صفحۀ 72 و شما ای داوران که میخواهید دادگر باشید، چیست داوری شما دربارهی آن کس که تنش شریف است و روحش دزد؟ چیست کیفر شما از برای آن کس که تنی را میکشد، اما روح خود او را دیگران کشتهاند؟ و چهگونه دنبال میکنید آن کس را که در کردار فریبکار و سمتگار است، اما بر خود او نیز فریب و ستم رفتهاست؟ 0 6 "مُحّافِظِ مُردِّگان" 1403/8/4 پیامبر و دیوانه جبران خلیل جبران 3.9 14 صفحۀ 186 0 1 y.s 1403/6/30 پیامبر و دیوانه جبران خلیل جبران 3.9 14 صفحۀ 76 ای مردمان اُرفالِس، شما میتوانید دُهُل را در پلاس بپیچید و سیمهای ساز را باز کنید، اما کیست که بتواند چکاوک را از خواندن باز دارد؟ 0 7 "مُحّافِظِ مُردِّگان" 1403/8/4 پیامبر و دیوانه جبران خلیل جبران 3.9 14 صفحۀ 127 آنچه ضعیف ترین و متحیر ترین عنصر وجود شما به نظر میآید، قوی ترین و مصمم ترین عنصر است. 0 3 y.s 1403/6/30 پیامبر و دیوانه جبران خلیل جبران 3.9 14 صفحۀ 86 دلهای شما در سکوت خود رازهای روز و شبها را میدانند، ولی گوشهاتان تشنۀ شنیدن صدای دانش دل هستند. شما میخواهید آنچه را همیشه در اندیشه دانستهاید در سخن نیز بدانید. میخواهید با انگشتهاتان تن رویاهاتان را لمس کنید. و چه بهتر که چنین کنید. 0 6 y.s 1403/6/30 پیامبر و دیوانه جبران خلیل جبران 3.9 14 صفحۀ 81 خِرَد و شور شما سکان و بادبان کشتی روح شما هستند. هرگاه بادبان یا سکان شما بشکند، به این سو و آن سو سرگردان میشوید، یا آن که در میان دریا بر جا میمانید. زیرا که خرد اگر به تنهایی فرمان براند، نیروی بازدارنده است؛ و شور اگر نگهبانی نداشته باشد، آتشیست که خود را هم میسوزاند. 0 2
بریده کتابهای پیامبر و دیوانه سیده سارا حسینی 1403/4/14 پیامبر و دیوانه جبران خلیل جبران 3.9 14 صفحۀ 41 مِهر چیزی نمیدهد مگر خود را، و چیزی نمیگیرد مگر از خود. 0 6 گلناز پارسیکیا 1402/3/20 پیامبر و دیوانه جبران خلیل جبران 3.9 14 صفحۀ 62 زنی گفت با ما از شادی و اندوه سخن بگو و او پاسخ داد: شادیِ شما همان اندوهِ بینقاب شماست. چاهی که خندههای شما از آن بر میآید، چه بسیار که با اشکهای شما پر میشود. و آیا جز این چه میتواند بود؟ 0 17 پروانه 🦋 1402/11/20 پیامبر و دیوانه جبران خلیل جبران 3.9 14 صفحۀ 1 آنگاه پس از هزاران سال از كوهِ مقدس بالا رفتم و باز با خدا گفتم«آفريدگارار، من آفريدة توام. تو مرا از گِل ساختي و من همهچيزم را از تو دارم.» اما خدا پاسخي نداد ومانندِ هزار بالِ تيز پرواز گذشت. آنگاه پس از هزاران سال از كوهِ مقدس بالا رفتم و با خدا گفتم« اي پدر، من فرزندِ توام. تو با رحمت و محبت مرا به دنيا آوردي. و من با محبت و عبادت ملكوتِ تو را به ارث ميبرم.» اما خدا پاسخي نداد ومانند ِ مهي كه تپههاي دوردست را ميپوشاند گذشت. آنگاه پس از هزاران سال از كوهِ مقدس بالا رفتم و با خدا گفتم« خداي من. اي آرمان و سرانجامِ من، من ديروزِ توام و تو فرداي مني. من ريشةتوام در خاك و تو كلالة مني در آسمان، و ما با هم در برابرِ خورشيد ميباليم.» آنگاه خدا بر من خميد و در گوشم سخنانِ شيريني به نجوا گفت، و مانندِ دريايي كه جويباري را دربرميگيرد مرا دربرگرفت. و هنگامي كه به درهها و دشتها فرود آمدم خدا هم آنجا بود. 0 0 مسعود صالحی 1402/3/13 پیامبر و دیوانه جبران خلیل جبران 3.9 14 صفحۀ 1 اما اگر از روی ترس فقط در پی آرام مهر و لذت مهر باشید، پس آنگاه بهتر آن است که تن برهنه خود را بپوشانید و از زمین خرمن کوبی مهر دور شوید، وبه آن جهان بی فصلی بروید که در آن می خندید،اما نه خنده تمام را،ومی گریید،اما نه تمام اشک را. 0 13 فاطمه 1402/4/5 پیامبر و دیوانه جبران خلیل جبران 3.9 14 صفحۀ 37 همیشه چنین بودهاست که مهر به ژرفای خود پی نمیبرد تا آنگاه که ساعت فراق فرامیرسد. 0 4 y.s 1403/6/30 پیامبر و دیوانه جبران خلیل جبران 3.9 14 صفحۀ 63 بالهاتان را جمع مکنید تا از میان در بگذرید، سرتان را خم مکنید تا به سقف نگیرد، نَفَستان را حبس مکنید تا مبادا دیوارها شکاف بردارند و فرو ریزند. در گورهایی که مردگان از برای زندگان ساختهاند زندگی مکنید. 0 2 مسعود صالحی 1402/3/19 پیامبر و دیوانه جبران خلیل جبران 3.9 14 صفحۀ 1 انسان آنگاه سخن می گوید که با اندیشه های خود در آشتی و آرام نباشد؛ و هرگاه دیگر نتواند در تنهایی دل خود بماند،در لب های خود زندگی می کند،و صدا وسیله ی انصراف خاطر و گذراندن وقت است.... 0 2 سیده سارا حسینی 1403/4/14 پیامبر و دیوانه جبران خلیل جبران 3.9 14 صفحۀ 54 زندگی به راستی تاریکیست، مگر آن که شوقی باشد، و شوق همیشه کورست، مگر آن که دانشی باشد، و دانش همیشه بیهودهست، مگر آن که کاری باشد، و کار همیشه تهیست، مگر آن که مهری باشد. 0 13 امیرحسین ویلانی 1402/6/29 پیامبر و دیوانه جبران خلیل جبران 3.9 14 صفحۀ 76 ای مردمان ارفالس، شما میتوانید دهل را در پلاس بپیچید و سیمهای ساز را باز کنید، اما کیست که بتواند چکاوک را از خواندن باز دارد؟ 0 16 "مُحّافِظِ مُردِّگان" 1403/8/4 پیامبر و دیوانه جبران خلیل جبران 3.9 14 صفحۀ 142 0 3 y.s 1403/6/31 پیامبر و دیوانه جبران خلیل جبران 3.9 14 صفحۀ 122 بیگمان از برای انسان هدیهای بالاتر از آن نیست که همۀ هدفهایش را به لبهای خشک بدل کند و همۀ زندگی را به چشمۀ آب ... . 0 7 Amadeus 1403/7/2 پیامبر و دیوانه جبران خلیل جبران 3.9 14 صفحۀ 76 و شما اي داوران كه مي خواهيد دادگر باشيد، چیست داورى شما درباره آن كس كه تنش شريف است و روحش دزد؟ چیست كيفر شما از بـراى آن كس كه تني را مي كشد، اما روح خود او را ديگران كشته اند؟ وچه گونه دنبال مي كنيد آن كس راكه در كردار فريبكار و ستمكار است، اما بر خود او نيز فريب و ستم رفته است؟ 0 4 شیدا 1403/6/19 پیامبر و دیوانه جبران خلیل جبران 3.9 14 صفحۀ 164 " سه مورچه روی بینی ِ مردی که در آفتاب به خواب رفته بود، به هم رسیدند. " 0 10 نِگـار(: 1402/5/15 پیامبر و دیوانه جبران خلیل جبران 3.9 14 صفحۀ 43 -به یک دیگر مهر بورزید، اما از مهر بند نسازید. بگذارید که مِهر دریای مواجی باشد در میانِ دو سـاحلِ روحِ شما..(: 0 5 فاطمه 1402/12/13 پیامبر و دیوانه جبران خلیل جبران 3.9 14 صفحۀ 72 و شما ای داوران که میخواهید دادگر باشید، چیست داوری شما دربارهی آن کس که تنش شریف است و روحش دزد؟ چیست کیفر شما از برای آن کس که تنی را میکشد، اما روح خود او را دیگران کشتهاند؟ و چهگونه دنبال میکنید آن کس را که در کردار فریبکار و سمتگار است، اما بر خود او نیز فریب و ستم رفتهاست؟ 0 6 "مُحّافِظِ مُردِّگان" 1403/8/4 پیامبر و دیوانه جبران خلیل جبران 3.9 14 صفحۀ 186 0 1 y.s 1403/6/30 پیامبر و دیوانه جبران خلیل جبران 3.9 14 صفحۀ 76 ای مردمان اُرفالِس، شما میتوانید دُهُل را در پلاس بپیچید و سیمهای ساز را باز کنید، اما کیست که بتواند چکاوک را از خواندن باز دارد؟ 0 7 "مُحّافِظِ مُردِّگان" 1403/8/4 پیامبر و دیوانه جبران خلیل جبران 3.9 14 صفحۀ 127 آنچه ضعیف ترین و متحیر ترین عنصر وجود شما به نظر میآید، قوی ترین و مصمم ترین عنصر است. 0 3 y.s 1403/6/30 پیامبر و دیوانه جبران خلیل جبران 3.9 14 صفحۀ 86 دلهای شما در سکوت خود رازهای روز و شبها را میدانند، ولی گوشهاتان تشنۀ شنیدن صدای دانش دل هستند. شما میخواهید آنچه را همیشه در اندیشه دانستهاید در سخن نیز بدانید. میخواهید با انگشتهاتان تن رویاهاتان را لمس کنید. و چه بهتر که چنین کنید. 0 6 y.s 1403/6/30 پیامبر و دیوانه جبران خلیل جبران 3.9 14 صفحۀ 81 خِرَد و شور شما سکان و بادبان کشتی روح شما هستند. هرگاه بادبان یا سکان شما بشکند، به این سو و آن سو سرگردان میشوید، یا آن که در میان دریا بر جا میمانید. زیرا که خرد اگر به تنهایی فرمان براند، نیروی بازدارنده است؛ و شور اگر نگهبانی نداشته باشد، آتشیست که خود را هم میسوزاند. 0 2