بریده‌های کتاب من با خدای کوچکم قهرم!: خدا رو باید بزرگ دید

من باید بندگیم رو بکنم. اگه خیال می‌کنم که بناست ضرری به من برسه، باید بدونم که تا اون خدای بزرگ نخواد، هیچ‌کس نمی‌تونه به من ضرری بزنه. از اون طرف، اگه خدا بخواد نفعی به من برسونه، هیچ‌کس نمی‌تونه مانعش بشه.

کار‌ها را باید برای تو انجام داد تا کار به حساب آید. هرکاری،حتی خوب ترین کارها،اگر بوی تورا ندهد خرابکاری است.... عمر مرا این خرابکاری ها به باد داده اند!

حرف مردم برا کسی بزرگه که خدا براش کوچیکه.

من از وقتیکه خودم را شناختم دنیا را برایم بزرگ کردند، به قدری بزرگ که گمانم این بود کسی که به این دنیا می رسد میتواند ادعای خدایی کند.

ما باید باور کنیم به اندازه جایگاهی که برا مردم تو عزت و ذلت مون قائلیم، از توحید دور میشیم و به اندازه آدمایی که حس می کنیم می تونن بهمون عزت و ذلت بدن، از خدا دورتر می شیم...

مرا به آن کاری وا بدار که فردا درباره اش از من سوال خواهی کرد و روز های مرا برای پرداختن به چیزی خالی کن که برای آن آفریده شده ام.

هر اندازه که دنیا تو نظر آدم بزرگ باشه ، خدا تو نگاه آدم کوچیک میشه

اگه یکم دقت کنیم می‌بینیم ماها به خاطر آبرومون بیرون از محیط خانواده حتی با غریبه‌ها خوش اخلاقیم ولی به خاطر خدا توی خونه خوش اخلاق نیستیم .

یکی از دلیلایی که جوون امروز همش دنبال فلسفه احکام می‌گرده، اینه که خدا تو نگاهش بزرگ نیست. حکمت خدا رو قبول داره؛ اما چون خدا تو نگاهش بزرگ نیست، نتیجه عبادت براش مهمه. وقتی نگاه به نتیجه باشه، مهم این نیست که خدا گفته: "روزه بگیر". مهم اینه که من اگه روزه گرفتم، چی میشه. مهم نیست که خدا گفته: "نماز بخون". مهم اینه که با نماز به چه چیزی می‌رسم. دیسک کمر و گردن نمی‌گیرم؟ گردش خونم تنظیم میشه؟ چی میشه؟

هدف زندگی، آن چیزی است که زندگی انسان را تفسیر و مدیریت می‌کند، «تفسیر می کند» یعنی انسان به امیدِ داشتن یا به دست آوردن آن زندگی می کند. «مدیریت می کند»، یعنی انسان برنامه‌های زندگی خود را به گونه‌ای می چیند که به آن برسد و اگر آن را دارد، از دست ندهد.

یکی از دلیل‌هایی که جوون امروز همش دنبال فلسفه احکام می‌گرده ، اینه که خدا تو نگاهش بزرگ نیست . حکمت خدا رو قبول داره ، اما چون خدا تو نگاهش بزرگ نیست ، نتیجه عبادت براش مهمه.

آدمی که خودش رو بهتر از بقیه می‌دونه هیچ راهی به خدا نداره .

وقتی امام حسین (ع) به مصیبت علی اصغر (ع) مبتلا شدن، فرمون: این مصیبت برای من آسان است؛ چرا که در مقابل چشمان خداست.

مرا باید وادار کنند که به یاد تو باشم ولی تو را اگر بکشند مرا فراموش نمیکنی.

خدا به من گفته حق نداری به پدر و مادرت بی احترامی کنی منم بی‌احترامی نمی‌کنم. اما ممکنه نتیجه ی بی‌احترامی نکردن من زور گفتن اونا باشه؟ خوب باشه. من که نتیجه کارمو همون موقع که احترام گذاشتم دیدم. ما زیاد می‌شنویم که باید بندگی کنیم و کاری به نتیجه نداشته باشیم اما دقیق‌تر این حرف اینه که: «نتیجه اصلی هر کاری همون بندگیه که با انجام اون کار به دستش میاریم» خود اون مدارا یا خود اون احترام به پدر و مادر اصلی‌ترین نتیجه کار برای ماست. حالا اینکه مدارای ما در طرف مقابل اثر اصلاحی و مثبت بزاره خودش یه نتیجه دیگه است اما نتیجه فرعی صفحه ۶۳

عددا تا وقتی می‌تونن با هم مقایسه بشن و مسابقه بدن که پای بی‌نهایت وسط نباشه وقتی بی‌نهایت اومد ، همه عددا میشن صفر (:

دارایی زیاد باعث میشه توجه آدم به نقصای ظاهری زندگیش کم بشه . وقتی یکی خیلی پول داره و ماشینش رو می دزدن ، به اندازه ی اونی که ماشینش رو با قرض خریده و حالا اونو دزدیدن ناراحت نمی شه، چون توجه به اون دارایی زیاد باعث میشه توجه آدم به نقصای ظاهری زندگیش کم بشه . مشکل اینجاست که یا ما خدا رو جز داراییای خودمون حساب نمی کنیم یا اگه حساب می کنیم خدا رو دارایی بزرگی نمی بینیم

حقیقت عبادت اینه که اقرار کنی خدایا ، من اومدم بگم که هیچی نیستم .

عشق و عظمت ، رابطه مستقیمی باهم دارند ، یعنی هر چقدر معشوق بزرگتر باشه ، عشقِ عاشق شدید تر میشه .