بریده‌های کتاب طعم شیرین خدا

مرا باید وادار کنند که به یاد تو باشم ولی تو را اگر بکشند مرا فراموش نمیکنی.

امروز توو عرصه‌ی تقویت عقاید بیشتر روی وجود خدا بحث میشه . درحالی که مشکل مردم توو صفات خداست.باید باور کرد که خیلی از مردم خدا رو باور دارن . منکر خدا خیلی کمه ؛ اما این ایمان به صفات خداست که توو وجود ما می‌لنگه ‌ ماها زندگیمونو بر اساس اعتقاد به صفاتِ خدا مدیریت نمی‌کنیم ...

ما به اندازه درکی که از بزرگیِ خدا داریم به وعده‌هاش اعتماد میکنیم !

امــروز، یکــی از غریب ترین بحثا، موضوع عشــقه؛ چون با این کــه خیلــی ازش حــرف زده می شــه و خیلیا فکر می کنــن که معنی عشق رو خوب فهمیدن، امّا از حقیقت عشق، بی خبرن.

" خدای من بی‌نیازه، ولی نه به این معنا که هیچ حسی نسبت به من نداره. خدای بی‌نیاز من، مشتاقه. این شوق خدای منه که من رو هم مشتاق حرف زدن با اون می‌کنه. "

" اگه خواستید ایمانتون رو بسنجید و ببینید چقدر رشد کرده، ببینید وقتی که حاجتی ندارید، چقدر حواستون به خدا هست، چقدر دوست دارید با خدا حرف بزنید و چقدر احساس نیاز به خدا می‌کنید. بعد، این مقدار رو با وقتی که حاجت دارید، بسنجید. فاصله این دوتا با هم، هرچی کمتر بشه، نشون میده ایمانتون بیشتر رشد کرده. "

ما باید باور کنیم به اندازه جایگاهی که برا مردم تو عزت و ذلت مون قائلیم، از توحید دور میشیم و به اندازه آدمایی که حس می کنیم می تونن بهمون عزت و ذلت بدن، از خدا دورتر می شیم...

اگه یکم دقت کنیم می‌بینیم ماها به خاطر آبرومون بیرون از محیط خانواده حتی با غریبه‌ها خوش اخلاقیم ولی به خاطر خدا توی خونه خوش اخلاق نیستیم .

یکی از دلیلایی که جوون امروز همش دنبال فلسفه احکام می‌گرده، اینه که خدا تو نگاهش بزرگ نیست. حکمت خدا رو قبول داره؛ اما چون خدا تو نگاهش بزرگ نیست، نتیجه عبادت براش مهمه. وقتی نگاه به نتیجه باشه، مهم این نیست که خدا گفته: "روزه بگیر". مهم اینه که من اگه روزه گرفتم، چی میشه. مهم نیست که خدا گفته: "نماز بخون". مهم اینه که با نماز به چه چیزی می‌رسم. دیسک کمر و گردن نمی‌گیرم؟ گردش خونم تنظیم میشه؟ چی میشه؟

آدمی که خودش رو بهتر از بقیه می‌دونه هیچ راهی به خدا نداره .

خدا به من گفته حق نداری به پدر و مادرت بی احترامی کنی منم بی‌احترامی نمی‌کنم. اما ممکنه نتیجه ی بی‌احترامی نکردن من زور گفتن اونا باشه؟ خوب باشه. من که نتیجه کارمو همون موقع که احترام گذاشتم دیدم. ما زیاد می‌شنویم که باید بندگی کنیم و کاری به نتیجه نداشته باشیم اما دقیق‌تر این حرف اینه که: «نتیجه اصلی هر کاری همون بندگیه که با انجام اون کار به دستش میاریم» خود اون مدارا یا خود اون احترام به پدر و مادر اصلی‌ترین نتیجه کار برای ماست. حالا اینکه مدارای ما در طرف مقابل اثر اصلاحی و مثبت بزاره خودش یه نتیجه دیگه است اما نتیجه فرعی صفحه ۶۳

عددا تا وقتی می‌تونن با هم مقایسه بشن و مسابقه بدن که پای بی‌نهایت وسط نباشه وقتی بی‌نهایت اومد ، همه عددا میشن صفر (:

دارایی زیاد باعث میشه توجه آدم به نقصای ظاهری زندگیش کم بشه . وقتی یکی خیلی پول داره و ماشینش رو می دزدن ، به اندازه ی اونی که ماشینش رو با قرض خریده و حالا اونو دزدیدن ناراحت نمی شه، چون توجه به اون دارایی زیاد باعث میشه توجه آدم به نقصای ظاهری زندگیش کم بشه . مشکل اینجاست که یا ما خدا رو جز داراییای خودمون حساب نمی کنیم یا اگه حساب می کنیم خدا رو دارایی بزرگی نمی بینیم

حقیقت عبادت اینه که اقرار کنی خدایا ، من اومدم بگم که هیچی نیستم .

کسی که حرف مردم براش بزرگه ، خدا براش کوچیکه .

اون حالی که آدم بدون یاد خدا داره، مرگه یا زندگی؟