بریده کتابهای حرف هاییی که کاش میزدم "مُحّافِظِ مُردِّگان" 1403/6/23 حرف هاییی که کاش میزدم 3.0 8 صفحۀ 15 وقتش که برسد همه چیز درست میشود. 0 1 Hermione 1403/6/16 حرف هاییی که کاش میزدم 3.0 8 صفحۀ 12 0 4 Hermione 1403/6/16 حرف هاییی که کاش میزدم 3.0 8 صفحۀ 10 0 4 Smudgejasmine 1403/6/14 حرف هاییی که کاش میزدم 3.0 8 صفحۀ 130 تو - با شکوه ترین شعر تک کلمه ای 0 4 Smudgejasmine 1403/6/14 حرف هاییی که کاش میزدم 3.0 8 صفحۀ 50 هر بار که میگی دوستم داری حس اولین باری داره که این کلمه ها از دهنت خارج شدن _ هیچ وقت دل آدمُ نمیزنه 0 3 Hermione 1403/6/16 حرف هاییی که کاش میزدم 3.0 8 صفحۀ 37 0 2 Smudgejasmine 1403/6/14 حرف هاییی که کاش میزدم 3.0 8 صفحۀ 90 عشق. قهوه ی کوچیکی که پیش از دراز کشیدن تو ساحل مینوشیدیم حوضچه های آبی یه که توشون ماجراجویی میکردیم جایی یه که من بهش میگم چشم انداز دیدنی و منظره ی مورد علاقه م داره همه شون جاهای فوق العاده ای ین که با هم رفتیم اما جای مورد علاقه م هر جایی یه که با تو باشم. 0 2 فرشته سقوط کرده؛ 1403/6/24 حرف هاییی که کاش میزدم 3.0 8 صفحۀ 50 0 2 لونا 1403/6/2 حرف هاییی که کاش میزدم 3.0 8 صفحۀ 47 من اقیانوسی بودم عمیق و و پر از زیبایی اما تو از کوسه ها میترسیدی:(( 0 8 Hermione 1403/6/16 حرف هاییی که کاش میزدم 3.0 8 صفحۀ 46 0 11 Hermione 1403/6/16 حرف هاییی که کاش میزدم 3.0 8 صفحۀ 17 0 2 فرشته سقوط کرده؛ 1403/6/24 حرف هاییی که کاش میزدم 3.0 8 صفحۀ 41 همش ازم میپرسن خودتو ده سال دیگه کجا میبینی؟ حقیقتا نمیدونم،چون یه سال پیش خودمو اینجا نمیدیدم! 0 3 فرشته سقوط کرده؛ 1403/6/24 حرف هاییی که کاش میزدم 3.0 8 صفحۀ 25 همش میگن اوضاع بهتر میشه،ولی کی؟! 0 5 دیبا 1403/8/18 حرف هاییی که کاش میزدم 3.0 8 صفحۀ 60 خانواده میتونه به معنای کسی باشه که حاضرین براش بجنگین . 0 2 دیبا 1403/8/19 حرف هاییی که کاش میزدم 3.0 8 صفحۀ 7 بعضی وقتا شاهدخت توی برج به شاهزاده احتیاجی نداره،بعضی وقتا این ملکه ی شیطون صفت نیست که اون رو بالا توی برج زندانی کرده.بعضی وقتا خود شاهدخته که خودش رو توی برج بلند و دلگیر زیر آسمونِ گرفته زندانی کرده و بعضی وقتا کسی صدای فریاد زدنا و کمک خواستناش رو نمی شنوه. این همون زمانیه که شاهدخت تصمیم می گیره خودش رو نجات بده.بعضی وقتا این دختر اصلا یه شاهدخت نیست،بلکه فقط دختری با ذهن پریشونه.اون خودش می تونه با شیطونا بجنگه و راهش رو از بالای برج به پایین باز کنه.زمان می بره،اما اون از پسش برمیاد. 0 2 لونا 1403/6/2 حرف هاییی که کاش میزدم 3.0 8 صفحۀ 228 فقط وقتی دوستم داشتی که ضعیف بودم چون باعث می شد حس بهتری به خودت داشته باشی. 0 5
بریده کتابهای حرف هاییی که کاش میزدم "مُحّافِظِ مُردِّگان" 1403/6/23 حرف هاییی که کاش میزدم 3.0 8 صفحۀ 15 وقتش که برسد همه چیز درست میشود. 0 1 Hermione 1403/6/16 حرف هاییی که کاش میزدم 3.0 8 صفحۀ 12 0 4 Hermione 1403/6/16 حرف هاییی که کاش میزدم 3.0 8 صفحۀ 10 0 4 Smudgejasmine 1403/6/14 حرف هاییی که کاش میزدم 3.0 8 صفحۀ 130 تو - با شکوه ترین شعر تک کلمه ای 0 4 Smudgejasmine 1403/6/14 حرف هاییی که کاش میزدم 3.0 8 صفحۀ 50 هر بار که میگی دوستم داری حس اولین باری داره که این کلمه ها از دهنت خارج شدن _ هیچ وقت دل آدمُ نمیزنه 0 3 Hermione 1403/6/16 حرف هاییی که کاش میزدم 3.0 8 صفحۀ 37 0 2 Smudgejasmine 1403/6/14 حرف هاییی که کاش میزدم 3.0 8 صفحۀ 90 عشق. قهوه ی کوچیکی که پیش از دراز کشیدن تو ساحل مینوشیدیم حوضچه های آبی یه که توشون ماجراجویی میکردیم جایی یه که من بهش میگم چشم انداز دیدنی و منظره ی مورد علاقه م داره همه شون جاهای فوق العاده ای ین که با هم رفتیم اما جای مورد علاقه م هر جایی یه که با تو باشم. 0 2 فرشته سقوط کرده؛ 1403/6/24 حرف هاییی که کاش میزدم 3.0 8 صفحۀ 50 0 2 لونا 1403/6/2 حرف هاییی که کاش میزدم 3.0 8 صفحۀ 47 من اقیانوسی بودم عمیق و و پر از زیبایی اما تو از کوسه ها میترسیدی:(( 0 8 Hermione 1403/6/16 حرف هاییی که کاش میزدم 3.0 8 صفحۀ 46 0 11 Hermione 1403/6/16 حرف هاییی که کاش میزدم 3.0 8 صفحۀ 17 0 2 فرشته سقوط کرده؛ 1403/6/24 حرف هاییی که کاش میزدم 3.0 8 صفحۀ 41 همش ازم میپرسن خودتو ده سال دیگه کجا میبینی؟ حقیقتا نمیدونم،چون یه سال پیش خودمو اینجا نمیدیدم! 0 3 فرشته سقوط کرده؛ 1403/6/24 حرف هاییی که کاش میزدم 3.0 8 صفحۀ 25 همش میگن اوضاع بهتر میشه،ولی کی؟! 0 5 دیبا 1403/8/18 حرف هاییی که کاش میزدم 3.0 8 صفحۀ 60 خانواده میتونه به معنای کسی باشه که حاضرین براش بجنگین . 0 2 دیبا 1403/8/19 حرف هاییی که کاش میزدم 3.0 8 صفحۀ 7 بعضی وقتا شاهدخت توی برج به شاهزاده احتیاجی نداره،بعضی وقتا این ملکه ی شیطون صفت نیست که اون رو بالا توی برج زندانی کرده.بعضی وقتا خود شاهدخته که خودش رو توی برج بلند و دلگیر زیر آسمونِ گرفته زندانی کرده و بعضی وقتا کسی صدای فریاد زدنا و کمک خواستناش رو نمی شنوه. این همون زمانیه که شاهدخت تصمیم می گیره خودش رو نجات بده.بعضی وقتا این دختر اصلا یه شاهدخت نیست،بلکه فقط دختری با ذهن پریشونه.اون خودش می تونه با شیطونا بجنگه و راهش رو از بالای برج به پایین باز کنه.زمان می بره،اما اون از پسش برمیاد. 0 2 لونا 1403/6/2 حرف هاییی که کاش میزدم 3.0 8 صفحۀ 228 فقط وقتی دوستم داشتی که ضعیف بودم چون باعث می شد حس بهتری به خودت داشته باشی. 0 5