بریده کتابهای سیری در تاریخ غرب سجاد علی پور 1403/8/9 سیری در تاریخ غرب شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 196 تمیستوکلس رهبر پیشین گروه دریایی و جناح طرفدار دموکراسی کلاسیک آلوده به فساد مالی و رشوه خواری بود. پریکلس از این آلودگی مالی مبرّا بود اما گرفتار یک ماجرای عشقی نامشروع غیر اخلاقی گردید که موجب شد مردم آتن از او ناخشنود شوند. پریکلس علی رغم داشتن زن و فرزند در دام عشق روسپی فیلسوفی به نام «آسپاسیا» گرفتار شد و از زنش خواست تا به رابطه با مردان بپردازد تا او هم بتواند با آسپاسیا آزادانه رابطه داشته باشد. 0 0 سجاد علی پور 1403/8/10 سیری در تاریخ غرب شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 255 اقتصاد آتن و نوعاً عالم غرب یونانی بر کار بردگان و شیوه تولید برده داری بوده است. 0 0 سجاد علی پور 1403/8/15 سیری در تاریخ غرب شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 333 ویل دورانت (با وجود احساس همدلی و همراهی و تعلق خاطری که به اسکندر دارد و این امر از محتوای اثرش مشهود است) به مواردی از این رفتارهای جنایتکارانه[اسکندر مقدونی] اشاره میکند: «خوی وحشیانه مادر در نهادش نهفته بود و سرنوشت تلخش این بود که به دست طغیان های خشمی که گاهی او را در می ربود از پا درآید. چون غزه را پس از یک محاصره و هجوم طولانی فتح کرد،از مقاومت پایدار سردار شجاع ایرانی،«باتیس» خشمگین شد و دستور داد که پایش را سوراخ کنند و حلقه برنجی از آن بگذرانند. سپس،مست از خاطره افیلس، سردار ایرانی را که اکنون مُرده بود به گردونه سلطنتی بست و با سرعت در شهر گرداند. اعتیاد روزافزونش به مشروب که برای تسکین اعصاب متشنّج خود صرف می کرد، بخصوص در سالهای آخر عمر به کارهای وحشیانه ای وادارش میکرد که بعداً از ارتکاب آنها افسرده و پشیمان میشد.» 0 2 سجاد علی پور 1403/8/18 سیری در تاریخ غرب شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 367 «اخلاق عمومی در روابط جنسی[در کور هلنیسم]، حتی نسبت به دوره بی بندوبار پریکلس پایین آمده بود. همجنس دوستی هنوز رواج کامل داشت. روسپی بازی هنوز ادامه داشت. رقص زنان برهنه به عنوان یکی از آداب پذیرفته شد و در مجلس پادشاه مقدونی اجرا میشد. زندگی آتنی در نمایشنامه های «مناندروس» همچون مجموعه ای از سبکسری ها و گمراهی ها و زنا و شهوترانی معرفی شده است. به همراه آزادی نسبی ،زنان شورش علیه وظایف مادری آغاز شد و جلوگیری از بچه دار شدن نمودار برجسته آن عصر گردید.» 0 1 سجاد علی پور 1403/8/15 سیری در تاریخ غرب شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 334 جنایات و خشونت سبعانه اسکندر، مظاهری از خشونت و جنایت پیشگی و سبعیت جوهریِ تاريخ غرب بود که در آن مقطع در رفتار اسکندر امکان ظهور و بروز یافته بود،همان گونه که بعدها در رفتار دیگر غربیان از(صلیبی های قرون وسطی گرفته تا خشونت های جنایتکارانه«کریستف کلمب» ها و «اسکودوگاما»ها و«ماژلان»ها و استعمارگری های دولت های انگلستان و فرانسه و آلمان و امریکا و رفتارهای شخصیت های مستکبر و متجاوز و جنایتکاری چون: الیزابت دوم، ویکتوریا، چرچیل، جورج واشینگتن، رونالد ریگان، ناپلئون بناپارت، جورج بوش پدر و پسر،طیف رنگارنگ ماسون ها، «آیزنهاور»ها و «ترومن»ها و.... تا امروز ) شاهد آن بوده و هستیم. آری اسکندر به عنوان نماینده استعمارگری و تجاوزکاری و استکبار غرب علیه شرق جنایت می کرد. 0 2 سجاد علی پور 1403/8/15 سیری در تاریخ غرب شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 338 اسکندر در سال 327 پیش از میلاد و در زمانی که سودای(العیاذ بالله) خدا دانستن خود را در سر می پروراند، از فرماندهان و سربازانش خواست که به او سجده کنند و همه آن هایی که این دستور را اجرا نکردند، اعدام کرد. 0 1 سجاد علی پور 1403/8/14 سیری در تاریخ غرب شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 303 پس از آنتیستنس، «گزنفون» نیز به ترویج این رأی پرداخت که یک رژیم سلطنتی برای یونان داروی نجات بخشی است. او با نگارش کتاب کوروپایدیا به نوعی درصدد بود که یونانیان را به روی آوردن به یک رژیم سلطنتی ترغیب نماید. گزنفون، فیلسوف نبود. او تنها مورخ یونانی قرن چهارم پیش از میلاد است که آثارش برای ما به جا مانده است. گزنفون مدتی شاگرد سقراط بود. پس از آن به ارتش پیوست و در قشون اسپارت در جنگ با ارتش هخامنشی جنگید و با اسیر کردن یکی از مردان ثروتمند ایرانی و دریافت مبلغ زیادی برای آزادی او، صاحب ثروت بسیاری شد و تا آخر عمر آسوده زیست. رژیم اسپارت، زمینی را در اِلیس به او اهدا کرد و گزنفون در آنجا برای خود زندگی اشرافی ای ترتیب داد و به زراعت و نویسندگی پرداخت. گزنفون، رساله ها و کتب مختلفی نوشت. او به عنوان مورخ معروف است اما مورخ معتبر و عمیقی نیست. گزنفون در رساله کوروپایدیا که روایتی خیالی از زندگی کوروش هخامنشی است، از طریق نگارش شبه داستانی سرشار از ماجراهای عاشقانه و حوادث مختلف و از طریق گفت وگوهای میان اشخاص مختلف به بیان رأی خود در خصوص رژیم مطلوب سیاسی برای یونان می پردازد. گزنفون در کوروپایدیا مدعی می شود که بهترین حکومت برای یونان، یک رژیم سلطنتی نیرومند است که بر آریستوکرات ها متکی باشد. 0 0 سجاد علی پور 1403/8/2 سیری در تاریخ غرب شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 92 ایلیاد و اودیسه حماسه های منظومی درباره جنگ تروا(تجاوز نظامی آگاممنون و دیگر سران و رهبران یونان دروان تمدن آخایی ها به تروا) هستند. «صحنه آغازین در ایلیاد جدال آگاممنون و «آخلیوس» [پهلوان معروف یونانیان] بر سر توزیع غنایم است.» ماجراهای ایلیاد اساساً در خصوص نبرد تروا و کوشش یونانیان برای تسخیر آن شهر است. منظومه اودیسه نیز روایت بازگشت «اودیسه ئوس» (یکی از قهرمانان آن جنگ که در عین حال یکی از پادشاهان محلی یونان است) به سرزمین خود است. بازگشتی که پُر است از حوادث و ماجراهای مختلف و در متن یک دلبستگی عاشقانه رقم می خورد. 0 0 سجاد علی پور 1403/8/10 سیری در تاریخ غرب شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 259 در آتن، دکانداران و پیشه وران و تاجران و صرافان(در معنای بسیار محدودی که در غرب باستان وجود داشت) از حق رأی محروم بودند. در آتن، کار کردن برای کسب معاش حقارت آور است. و حتی تعلیم موسیقی و معماری و نقاشی یا عمل بدان ها هرگاه حرفه کسی شود، در نظر مردم آتن «کاری است پست و حقیر» ... یونانیان می گویند که مرد آزاد باید از وظایف مالی و اقتصادی آزاد باشد و حتی اگر خودش نیز قدرت حفظ و اداره اموال خویش را داشته باشد، باید غلامی یا کس دیگری را بدان کار بگمارد. بر اثر این گونه فراغت و آزادی، فقط شارمندان [شهروندان] می توانند در جنگ ها و کارهای دولتی شرکت کنند و به ادب و فلسفه بپردازند. 0 0 سجاد علی پور 1403/8/2 سیری در تاریخ غرب شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 87 مدینه یونانی در تاریخ مضبوط و مکتوب خود هیچ نشانی و اثری از نبی و پیامبر ندارد. در یونان کلاسیک، هومر و هسیود و شاعرانِ شارح آنها، نخستین معلمان و راهنمایان قوم بودند و اندک زمانی بعد با ظهور متفکرانِ حصولی اندیشِ کاسموسانتریستِ طبیعت انگار و به دنبال آنها سوفسطائیان و در پی آنها فیلسوفان سقراطی و ما بعد سقراطی، این متفکرانِ نیست انگار حصولی اندیش[متافیزیسین های نیست انگار و در پی آنها فیلسوفان نیست انگار یونانی]اند که در مقام معلمان قوم قرار می گیرند. عالم یونانی هیچ نشان و میراثی از حضور و ظهور دینی ثبت نکرده است. بی تردید و بنا به اعتقاد دینی، خداوند برای یونانیان نیز پیامبرانی ارسال کرده است. اما حتی یونان ماقبل غربی نیز به این پیامبران و آموزه های آنها با آنچنان دیده غفلت و انکاری نگریسته است که هیچ یادمان و نشانی از آنها ثبت نکرده است. عالم غرب یونانی نیز ماهیتاً با نسیان نسبت به ولایت الهی و عهد الهی و از یاد بردن توحید و نبوت و معاد آغاز گردیده است. 0 0 سجاد علی پور 1403/8/16 سیری در تاریخ غرب شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 349 در خصوص این مدعایِ عجیب و جنون آمیز اسکندر مقدونی که از مردم یونان و سرداران خود و همه آنهایی که با ایشان در ارتباط بود، خواسته بود(در واقع فرمان داده بود) که او را «خدا» بدانند و به او سجده کنند؟! تفاسیر مختلفی ارائه شده است. برخی از مورخان دلداده غرب و فرهنگ یونانی مدعی شده اند که اسکندر، این مدعا را به تقلید از شاهان مشرق زمین و تحت تأثیر آداب و باورهای شرقی عنوان کرده است. آنها که مدعای جنون آمیز «خدایی»؟! اسکندر را تقلید از یک عادت و باور شرقی میدانند، اولاً که قصد تحقیر شرق و شرقیان(در واقع غیر غربیها) را دارند و ثانیاً فراموش میکنند که اسکندر از کودکی، خود را از اعقاب زئوس و هرکول میدانسته و اسیر این توهم متفرعنانه مستکبرانه مشرکانه بوده است که گویا او از تبار خدایان است. نکته مهم این است که بررسیهای تاریخی به روشنی بُطلان و بی پایگی مدعای آن مورخان را که «اندیشه خدا دانستن شاه» را یک باور شرقی اعلام میکرده اند، نشان میدهد و جالب این است که مطالعات و تحقیق های تاریخی گواه این حقیقتند که اندیشه مشرکانه خدا دانستنِ شاه(که اسکندر هم به آن مبتلا بود) نوعاً و ذاتاً یک اندیشه و باور یونانی است و در شرق(شرقِ مشرکِ اسطوره ای ممسوخِ قبل و بعد از اسکندر) به صورت یک باور جدی مطرح نبوده است. تنها قوم شرقی که در میان آنها این باور مشرکانه تا حدودی رواج داشت، مصریان بودند و این باور نزد آنها به صورت یک باورِ محلی کم اثر (کم اثر در مقیاس قاره بزرگ آسیا و حتی بین النهرین و ایران و هند) وجود داشته است. بنابراین اسکندر این مدعای مشرکانه مستکبرانه را چونان میراثی از شرک استکباری یونانی به همراه داشته است. 0 0 سجاد علی پور 1403/8/8 سیری در تاریخ غرب شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 185 جالب است که توجه کنیم رهبران گروه بندی های اصلی سیاسی در آتن و نیز دیگر رهبران سیاسی آن(تقریباً همگی) مردانِ نظامی هستند. این امر به روشنی وجه میلیتاریستی و خصیصه جنگ طلب و نظامی دموکراسی یونان باستان(که آتن قلب و مرکز آن است) را به ما نشان می دهد. مورخان مدرنیست اصرار عجیبی بر کم توجهی به واقعیتِ سرشت نظامی - استعماری غرب یونانی و دموکراسی آتنی دارند و با نادیده گرفتن این باطنِ نظامی خشن، می کوشند تا با برجسته کردن ویژگی های فرهنگی و هنری تمدن یونانی، مهدِ تاریخ غرب را سرزمین فرهنگ و هنر جلوه دهند. حال آنکه حقیقت این است که تاریخ غرب از همان سپیده دم ظهور خود در عالم غرب یونانی با ماهیت خشن توسعه طلبی متجاوز نظامی استعمارگر و استکباری متولد شد و این خوی میلیتاریستی استکباری در ادوار مختلف تطور و بسط تاریخ غرب تا امروز که دوران انحطاط فراگیر رو به انقراض غرب است همچنان ظهور و بروز و غلبه داشته و دارد. 0 0 سجاد علی پور 1403/8/2 سیری در تاریخ غرب شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 93 هومر به ما نشان می دهد که عالم یونانی، عالم اخلاق و معنویت و عدالت و داد و دین نیست. حتی آرمان و ایده آل یونانیان نیز آرمانی اخلاقی و معنوی و دینی و عدالت مدارانه نیست. هومر به توصیف مؤلفه های بنیادین روح یونانی و مدینه کاسموسانتریک یونانی می پردازد و به ما نشان می دهد که یونانیان مردمی خشن و ظالم و متجاوز و نیرنگ باز و مشرک هستند و فراتر از آن، صورت نوعی حاکم بر عالم یونانی محتوایی مشرکانه و ظالمانه و غیردینی دارد که طاغوت و ظلم و نیرنگ و خدعه و دنیا مداری و تجاوز را ستایش می کند. بدینسان به روشنی نشان داده می شود که تاریخ غرب با شرک و ظلم و تجاوزگری و خشونت و نیرنگ و حق ستیزی آغاز می گردد و در همین جهت نیز بسط و تداوم می یابد. تاریخ غرب، تاریخ فراموشی و انکار ولایت الهی است و بر این اساس نمی تواند جان و روح و جوهری جز حق گریزی و دین ستیزی و ظلم محوری و تجاوزگری و شرک و کفر داشته باشد. 0 0 سجاد علی پور 1403/8/9 سیری در تاریخ غرب شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 200 در خودِ پولیس آتن نیز پریکلس طی بیش از سه دهه فرمانروایی به خصوص در سال های پس از به دست آورن موفقیت های نظامی در سال های دهه ۴۶۰ قبل از میلاد به بعد، تدریجاً بدل به یک حاکم مستبد مطلق العنان گردید؛ حاکمی انحصار طلب و فریبکار، جاه طلب و مكار كه بعضاً با صراحت از اغراض استعماری خود علیه مردم غیریونانی سخن می گفت و به بردگی گرفته شدن آنان و خراج گزار و تحقیر و غارت شدن شان را امری طبیعی که نتیجه لیاقت و شایستگی سرشتی آتنی ها است می دانست. 0 1 سجاد علی پور 1403/8/15 سیری در تاریخ غرب شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 318 از دیرباز ارسطو، افلاطون و قاطبه متفکران و ساکنان یونان، خود را برتر از غیر یونانیان می دانستند و غیر یونانیان را نسبت به خود، تکامل نایافته و به تعبیری عقب مانده تلقی می کردند و مقام غیر یونانیان را که یونانی ها به آنها «بربر» می گفتند، در این می دانستند که برده یونانیان شوند. غرب یونانی به راستی به این معنا باور داشت که با به بردگی گرفتن غیر غربی ها بر آنها منّت گذارده و ایشان را در جایگاه حقیقی شان قرار می دهد. غرب، با حمله به شرق به دنبال برده کردنِ شرقی ها بود. غرب، تجاوز به آسیا را آغاز کرد تا ولایت خود را بر همه اقوام غیر غربی حاکم نماید. عالم غرب معتقد بود که تحقق این ولایت با برده کردن بربرها محقق می گردد. غرب به سمت شرق حمله کرده بود تا شرق را به بردگی بگیرد و ولایتِ استکباری غرب(استکبار غرب باستان، استکبار کاسموسانتریک بود) را محقّق نماید. 0 0 سجاد علی پور 1403/8/8 سیری در تاریخ غرب شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 176 مورخان رومی قرن اول میلادی در روایت ماجرای جنگ ماراتون وقتی به این بخش از ماجرا می رسند، دست به جعل و افسانه سرایی می زنند و دروغی را در خصوص یک دونده مشهور آتنی به نام «فیدیپیدس» عنوان می کنند که هرودوت و دیگر مورخان یونانی هرگز آن را تأیید نکرده اند و ماجرایی تماماً جعلی و ساختگی است. «پلوتارک» (مورخ رومی قرن دوم میلادی) در یک افسانه سرایی بی اساس مدعی می شود که در جنگ ماراتون آن هنگام که نیروهای داتیس به سمت آتن به راه افتادند، میلیتیادس دونده معروف آتنی فیدیپیدس را مأمور کرد که مسافت ۴۲ کیلومتری ماراتون تا آتن را بدود و خبر پیروزی یونانیان در مقابل ارتش هخامنشی را به آتنی ها ابلاغ کرده و بدین سان با تقویت روحیه آن ها موجب مقاومت ایشان در برابر قوای داتیس گردد. پلوتارک، روایتی دراماتیزه از این ماجرای خیالی و جعلی ارائه می دهد و مدعی می شود که فیدیپیدس پس از دویدن چهل و دو کیلومتر مسیر میان دشت ماراتون و آتن، نیمه جان به مرکز آتن رسید و با گفتن عبارت «ما پیروز شدیم» جان سپرد. در سال ۱۸۶۹ دولت یونان و دیگر کشورهای غربی(با تکیه بر همین افسانه بی پایه و روایت جعلی) بخشی را در مسابقات المپیک، تحت عنوان «دو ماراتون»(به مسافت ۴۲ کیلومتر) و بنا به ادعای خودشان به منظور «یادبود» ماجرای این دونده در جنگ ماراتون تأسیس کردند که هنوز هم به عنوان یکی از مسابقات ورزشی در المپیک برقرار است. 0 0 سجاد علی پور 1403/8/14 سیری در تاریخ غرب شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 268 به قول ویل دورانت: «آتنیان قرن پنجم نمونه اخلاق ستوده نیستند... [و] از وجدان خود چندان آزار نمیبینند. گزنفون در رساله ای که درباره تعلیم و تربیت نگاشته است، صریحاً توصیه میکند که در وقت معامله با دشمنان میهن از دزدی و دروغ اجتناب نباید کرد. توسیدید چنین گزارش میدهد که مردمان یونان بیشتر دوست دارند که به زیرکی و تیزهوشی موصوف باشند تا به امانت و درستی؛ و ظنّ شان بر آن است که امانت ساده لوحی است. در یونان، یافتن کسانی که از خیانت به وطن امتناعی ندارند آسان است. «پاوسانیاس» میگوید: در یونان هیچگاه کسانی که هوس خیانت داشته اند کم نبوده اند... در میان یونانیان آداب اجتماعی و مذهب، اعمال فاتحان جنگ را محدود نمی کند. حتی در جنگ های داخلی معمول آن است که شهر مغلوب را غارت کنند، زخمیان را بکشند، زندانیانی را که فدیه نمی پردازند و نیز اسیران غیر نظامی را به قتل رسانند یا برده کنند، شهرها و درختان میوه و محصولات زراعتی را بسوزانند و هر چه را که زنده است معدوم سازند و تخمی باقی نگذارند که در آینده سر بر آورد.» 0 1 سجاد علی پور 1403/8/15 سیری در تاریخ غرب شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 336 فیلیپ دوم (پدرِ اسکندر) مردی بود که علاقه بسیاری به ارتباط با زنان زیاد داشت و در زندگی او حضور زنان پررنگ بوده است. اما اکثر مورخان میگویند که اسکندر در ارتباط با زنان، مرد پرشور و عاشق پیشه ای نبود. حتی برخی مورخان، او را به لحاظ جنسی فردی «سردمزاج» دانسته اند. در عین حال نمونه ها و گفته هایِ زیادی درخصوص علايق جنسیِ منحرفانه او نسبت به پسران و مردان جوان وجود دارد. ظاهراً اسکندر در ارتباط جنسی با زنان، مردی نه چندان پرشور و علاقه مند بوده که بخشی از این سرد مزاجی به علایق جنسیِ منحرفانه او مربوط میگردد. 0 1 سجاد علی پور 1403/8/18 سیری در تاریخ غرب شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 358 بعد از سال 146 قبل از میلاد و تبدیل یونان به مستعمره ای در کنار دیگر مستعمراتِ دولت روم، یونان دیگر هیچ گاه در تاریخ غرب صاحب نقش و مقام ممتازی نگردید و همیشه به عنوان یک جزء کوچک از تاریخ غرب باقی ماند. 0 1 سجاد علی پور 1403/8/10 سیری در تاریخ غرب شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 242 آتن به عنوان یک قدرت امپریالیستی محصول و تبلور روح استکباری دموکراسی کلاسیک و متافیزیک کاسموسانتریک کلاسیک یونانی بود. خوی درندگی و خشونت و تجاوزگری و استعمارگری آن نیز از بطن همان نیست انگاری کاسموسانتریک استکباری بر می خاست؛ خوی استثمارگر و ظالمی که حتی بر مردم پولیس های یونانی نوعی نظام کاپیتولاسیون به نفع آتن برقرار کرده بود؛ علی رغم هیاهو و جنجال و تبلیغاتی که مورخان مدرنیست در خصوص دموکراسی یونان و به اصطلاح «عصر طلایی»!؟ آن و اینکه یونان را نماد آزادیخواهی و خردگرایی؟؟ و قانونگرایی؟؟ در مقابل «استبداد شرقی» نامیده اند، به راه انداخته اند. حقیقت این است که آتن و اسپارت دو قدرت استکباری کاسموسانتریک و دو قطب امپریالیستی باستانی بودند. دموکراسی کلاسیک آتن (همچنین صورت های پیشین دموکراسی آن) ماهیتی ظالمانه و استعمارگرانه و تجاوزکارانه و استبدادی داشته است و نوک تیز پایه های سلطه جابرانه آن بر جنایتی گسترده و سازمان یافته و تمام عیار علیه صدها هزار برده و انبوهی پرشمار از زنان و کودکان ستمدیده و مظلوم استقرار یافته بود. 0 1
بریده کتابهای سیری در تاریخ غرب سجاد علی پور 1403/8/9 سیری در تاریخ غرب شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 196 تمیستوکلس رهبر پیشین گروه دریایی و جناح طرفدار دموکراسی کلاسیک آلوده به فساد مالی و رشوه خواری بود. پریکلس از این آلودگی مالی مبرّا بود اما گرفتار یک ماجرای عشقی نامشروع غیر اخلاقی گردید که موجب شد مردم آتن از او ناخشنود شوند. پریکلس علی رغم داشتن زن و فرزند در دام عشق روسپی فیلسوفی به نام «آسپاسیا» گرفتار شد و از زنش خواست تا به رابطه با مردان بپردازد تا او هم بتواند با آسپاسیا آزادانه رابطه داشته باشد. 0 0 سجاد علی پور 1403/8/10 سیری در تاریخ غرب شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 255 اقتصاد آتن و نوعاً عالم غرب یونانی بر کار بردگان و شیوه تولید برده داری بوده است. 0 0 سجاد علی پور 1403/8/15 سیری در تاریخ غرب شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 333 ویل دورانت (با وجود احساس همدلی و همراهی و تعلق خاطری که به اسکندر دارد و این امر از محتوای اثرش مشهود است) به مواردی از این رفتارهای جنایتکارانه[اسکندر مقدونی] اشاره میکند: «خوی وحشیانه مادر در نهادش نهفته بود و سرنوشت تلخش این بود که به دست طغیان های خشمی که گاهی او را در می ربود از پا درآید. چون غزه را پس از یک محاصره و هجوم طولانی فتح کرد،از مقاومت پایدار سردار شجاع ایرانی،«باتیس» خشمگین شد و دستور داد که پایش را سوراخ کنند و حلقه برنجی از آن بگذرانند. سپس،مست از خاطره افیلس، سردار ایرانی را که اکنون مُرده بود به گردونه سلطنتی بست و با سرعت در شهر گرداند. اعتیاد روزافزونش به مشروب که برای تسکین اعصاب متشنّج خود صرف می کرد، بخصوص در سالهای آخر عمر به کارهای وحشیانه ای وادارش میکرد که بعداً از ارتکاب آنها افسرده و پشیمان میشد.» 0 2 سجاد علی پور 1403/8/18 سیری در تاریخ غرب شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 367 «اخلاق عمومی در روابط جنسی[در کور هلنیسم]، حتی نسبت به دوره بی بندوبار پریکلس پایین آمده بود. همجنس دوستی هنوز رواج کامل داشت. روسپی بازی هنوز ادامه داشت. رقص زنان برهنه به عنوان یکی از آداب پذیرفته شد و در مجلس پادشاه مقدونی اجرا میشد. زندگی آتنی در نمایشنامه های «مناندروس» همچون مجموعه ای از سبکسری ها و گمراهی ها و زنا و شهوترانی معرفی شده است. به همراه آزادی نسبی ،زنان شورش علیه وظایف مادری آغاز شد و جلوگیری از بچه دار شدن نمودار برجسته آن عصر گردید.» 0 1 سجاد علی پور 1403/8/15 سیری در تاریخ غرب شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 334 جنایات و خشونت سبعانه اسکندر، مظاهری از خشونت و جنایت پیشگی و سبعیت جوهریِ تاريخ غرب بود که در آن مقطع در رفتار اسکندر امکان ظهور و بروز یافته بود،همان گونه که بعدها در رفتار دیگر غربیان از(صلیبی های قرون وسطی گرفته تا خشونت های جنایتکارانه«کریستف کلمب» ها و «اسکودوگاما»ها و«ماژلان»ها و استعمارگری های دولت های انگلستان و فرانسه و آلمان و امریکا و رفتارهای شخصیت های مستکبر و متجاوز و جنایتکاری چون: الیزابت دوم، ویکتوریا، چرچیل، جورج واشینگتن، رونالد ریگان، ناپلئون بناپارت، جورج بوش پدر و پسر،طیف رنگارنگ ماسون ها، «آیزنهاور»ها و «ترومن»ها و.... تا امروز ) شاهد آن بوده و هستیم. آری اسکندر به عنوان نماینده استعمارگری و تجاوزکاری و استکبار غرب علیه شرق جنایت می کرد. 0 2 سجاد علی پور 1403/8/15 سیری در تاریخ غرب شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 338 اسکندر در سال 327 پیش از میلاد و در زمانی که سودای(العیاذ بالله) خدا دانستن خود را در سر می پروراند، از فرماندهان و سربازانش خواست که به او سجده کنند و همه آن هایی که این دستور را اجرا نکردند، اعدام کرد. 0 1 سجاد علی پور 1403/8/14 سیری در تاریخ غرب شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 303 پس از آنتیستنس، «گزنفون» نیز به ترویج این رأی پرداخت که یک رژیم سلطنتی برای یونان داروی نجات بخشی است. او با نگارش کتاب کوروپایدیا به نوعی درصدد بود که یونانیان را به روی آوردن به یک رژیم سلطنتی ترغیب نماید. گزنفون، فیلسوف نبود. او تنها مورخ یونانی قرن چهارم پیش از میلاد است که آثارش برای ما به جا مانده است. گزنفون مدتی شاگرد سقراط بود. پس از آن به ارتش پیوست و در قشون اسپارت در جنگ با ارتش هخامنشی جنگید و با اسیر کردن یکی از مردان ثروتمند ایرانی و دریافت مبلغ زیادی برای آزادی او، صاحب ثروت بسیاری شد و تا آخر عمر آسوده زیست. رژیم اسپارت، زمینی را در اِلیس به او اهدا کرد و گزنفون در آنجا برای خود زندگی اشرافی ای ترتیب داد و به زراعت و نویسندگی پرداخت. گزنفون، رساله ها و کتب مختلفی نوشت. او به عنوان مورخ معروف است اما مورخ معتبر و عمیقی نیست. گزنفون در رساله کوروپایدیا که روایتی خیالی از زندگی کوروش هخامنشی است، از طریق نگارش شبه داستانی سرشار از ماجراهای عاشقانه و حوادث مختلف و از طریق گفت وگوهای میان اشخاص مختلف به بیان رأی خود در خصوص رژیم مطلوب سیاسی برای یونان می پردازد. گزنفون در کوروپایدیا مدعی می شود که بهترین حکومت برای یونان، یک رژیم سلطنتی نیرومند است که بر آریستوکرات ها متکی باشد. 0 0 سجاد علی پور 1403/8/2 سیری در تاریخ غرب شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 92 ایلیاد و اودیسه حماسه های منظومی درباره جنگ تروا(تجاوز نظامی آگاممنون و دیگر سران و رهبران یونان دروان تمدن آخایی ها به تروا) هستند. «صحنه آغازین در ایلیاد جدال آگاممنون و «آخلیوس» [پهلوان معروف یونانیان] بر سر توزیع غنایم است.» ماجراهای ایلیاد اساساً در خصوص نبرد تروا و کوشش یونانیان برای تسخیر آن شهر است. منظومه اودیسه نیز روایت بازگشت «اودیسه ئوس» (یکی از قهرمانان آن جنگ که در عین حال یکی از پادشاهان محلی یونان است) به سرزمین خود است. بازگشتی که پُر است از حوادث و ماجراهای مختلف و در متن یک دلبستگی عاشقانه رقم می خورد. 0 0 سجاد علی پور 1403/8/10 سیری در تاریخ غرب شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 259 در آتن، دکانداران و پیشه وران و تاجران و صرافان(در معنای بسیار محدودی که در غرب باستان وجود داشت) از حق رأی محروم بودند. در آتن، کار کردن برای کسب معاش حقارت آور است. و حتی تعلیم موسیقی و معماری و نقاشی یا عمل بدان ها هرگاه حرفه کسی شود، در نظر مردم آتن «کاری است پست و حقیر» ... یونانیان می گویند که مرد آزاد باید از وظایف مالی و اقتصادی آزاد باشد و حتی اگر خودش نیز قدرت حفظ و اداره اموال خویش را داشته باشد، باید غلامی یا کس دیگری را بدان کار بگمارد. بر اثر این گونه فراغت و آزادی، فقط شارمندان [شهروندان] می توانند در جنگ ها و کارهای دولتی شرکت کنند و به ادب و فلسفه بپردازند. 0 0 سجاد علی پور 1403/8/2 سیری در تاریخ غرب شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 87 مدینه یونانی در تاریخ مضبوط و مکتوب خود هیچ نشانی و اثری از نبی و پیامبر ندارد. در یونان کلاسیک، هومر و هسیود و شاعرانِ شارح آنها، نخستین معلمان و راهنمایان قوم بودند و اندک زمانی بعد با ظهور متفکرانِ حصولی اندیشِ کاسموسانتریستِ طبیعت انگار و به دنبال آنها سوفسطائیان و در پی آنها فیلسوفان سقراطی و ما بعد سقراطی، این متفکرانِ نیست انگار حصولی اندیش[متافیزیسین های نیست انگار و در پی آنها فیلسوفان نیست انگار یونانی]اند که در مقام معلمان قوم قرار می گیرند. عالم یونانی هیچ نشان و میراثی از حضور و ظهور دینی ثبت نکرده است. بی تردید و بنا به اعتقاد دینی، خداوند برای یونانیان نیز پیامبرانی ارسال کرده است. اما حتی یونان ماقبل غربی نیز به این پیامبران و آموزه های آنها با آنچنان دیده غفلت و انکاری نگریسته است که هیچ یادمان و نشانی از آنها ثبت نکرده است. عالم غرب یونانی نیز ماهیتاً با نسیان نسبت به ولایت الهی و عهد الهی و از یاد بردن توحید و نبوت و معاد آغاز گردیده است. 0 0 سجاد علی پور 1403/8/16 سیری در تاریخ غرب شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 349 در خصوص این مدعایِ عجیب و جنون آمیز اسکندر مقدونی که از مردم یونان و سرداران خود و همه آنهایی که با ایشان در ارتباط بود، خواسته بود(در واقع فرمان داده بود) که او را «خدا» بدانند و به او سجده کنند؟! تفاسیر مختلفی ارائه شده است. برخی از مورخان دلداده غرب و فرهنگ یونانی مدعی شده اند که اسکندر، این مدعا را به تقلید از شاهان مشرق زمین و تحت تأثیر آداب و باورهای شرقی عنوان کرده است. آنها که مدعای جنون آمیز «خدایی»؟! اسکندر را تقلید از یک عادت و باور شرقی میدانند، اولاً که قصد تحقیر شرق و شرقیان(در واقع غیر غربیها) را دارند و ثانیاً فراموش میکنند که اسکندر از کودکی، خود را از اعقاب زئوس و هرکول میدانسته و اسیر این توهم متفرعنانه مستکبرانه مشرکانه بوده است که گویا او از تبار خدایان است. نکته مهم این است که بررسیهای تاریخی به روشنی بُطلان و بی پایگی مدعای آن مورخان را که «اندیشه خدا دانستن شاه» را یک باور شرقی اعلام میکرده اند، نشان میدهد و جالب این است که مطالعات و تحقیق های تاریخی گواه این حقیقتند که اندیشه مشرکانه خدا دانستنِ شاه(که اسکندر هم به آن مبتلا بود) نوعاً و ذاتاً یک اندیشه و باور یونانی است و در شرق(شرقِ مشرکِ اسطوره ای ممسوخِ قبل و بعد از اسکندر) به صورت یک باور جدی مطرح نبوده است. تنها قوم شرقی که در میان آنها این باور مشرکانه تا حدودی رواج داشت، مصریان بودند و این باور نزد آنها به صورت یک باورِ محلی کم اثر (کم اثر در مقیاس قاره بزرگ آسیا و حتی بین النهرین و ایران و هند) وجود داشته است. بنابراین اسکندر این مدعای مشرکانه مستکبرانه را چونان میراثی از شرک استکباری یونانی به همراه داشته است. 0 0 سجاد علی پور 1403/8/8 سیری در تاریخ غرب شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 185 جالب است که توجه کنیم رهبران گروه بندی های اصلی سیاسی در آتن و نیز دیگر رهبران سیاسی آن(تقریباً همگی) مردانِ نظامی هستند. این امر به روشنی وجه میلیتاریستی و خصیصه جنگ طلب و نظامی دموکراسی یونان باستان(که آتن قلب و مرکز آن است) را به ما نشان می دهد. مورخان مدرنیست اصرار عجیبی بر کم توجهی به واقعیتِ سرشت نظامی - استعماری غرب یونانی و دموکراسی آتنی دارند و با نادیده گرفتن این باطنِ نظامی خشن، می کوشند تا با برجسته کردن ویژگی های فرهنگی و هنری تمدن یونانی، مهدِ تاریخ غرب را سرزمین فرهنگ و هنر جلوه دهند. حال آنکه حقیقت این است که تاریخ غرب از همان سپیده دم ظهور خود در عالم غرب یونانی با ماهیت خشن توسعه طلبی متجاوز نظامی استعمارگر و استکباری متولد شد و این خوی میلیتاریستی استکباری در ادوار مختلف تطور و بسط تاریخ غرب تا امروز که دوران انحطاط فراگیر رو به انقراض غرب است همچنان ظهور و بروز و غلبه داشته و دارد. 0 0 سجاد علی پور 1403/8/2 سیری در تاریخ غرب شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 93 هومر به ما نشان می دهد که عالم یونانی، عالم اخلاق و معنویت و عدالت و داد و دین نیست. حتی آرمان و ایده آل یونانیان نیز آرمانی اخلاقی و معنوی و دینی و عدالت مدارانه نیست. هومر به توصیف مؤلفه های بنیادین روح یونانی و مدینه کاسموسانتریک یونانی می پردازد و به ما نشان می دهد که یونانیان مردمی خشن و ظالم و متجاوز و نیرنگ باز و مشرک هستند و فراتر از آن، صورت نوعی حاکم بر عالم یونانی محتوایی مشرکانه و ظالمانه و غیردینی دارد که طاغوت و ظلم و نیرنگ و خدعه و دنیا مداری و تجاوز را ستایش می کند. بدینسان به روشنی نشان داده می شود که تاریخ غرب با شرک و ظلم و تجاوزگری و خشونت و نیرنگ و حق ستیزی آغاز می گردد و در همین جهت نیز بسط و تداوم می یابد. تاریخ غرب، تاریخ فراموشی و انکار ولایت الهی است و بر این اساس نمی تواند جان و روح و جوهری جز حق گریزی و دین ستیزی و ظلم محوری و تجاوزگری و شرک و کفر داشته باشد. 0 0 سجاد علی پور 1403/8/9 سیری در تاریخ غرب شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 200 در خودِ پولیس آتن نیز پریکلس طی بیش از سه دهه فرمانروایی به خصوص در سال های پس از به دست آورن موفقیت های نظامی در سال های دهه ۴۶۰ قبل از میلاد به بعد، تدریجاً بدل به یک حاکم مستبد مطلق العنان گردید؛ حاکمی انحصار طلب و فریبکار، جاه طلب و مكار كه بعضاً با صراحت از اغراض استعماری خود علیه مردم غیریونانی سخن می گفت و به بردگی گرفته شدن آنان و خراج گزار و تحقیر و غارت شدن شان را امری طبیعی که نتیجه لیاقت و شایستگی سرشتی آتنی ها است می دانست. 0 1 سجاد علی پور 1403/8/15 سیری در تاریخ غرب شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 318 از دیرباز ارسطو، افلاطون و قاطبه متفکران و ساکنان یونان، خود را برتر از غیر یونانیان می دانستند و غیر یونانیان را نسبت به خود، تکامل نایافته و به تعبیری عقب مانده تلقی می کردند و مقام غیر یونانیان را که یونانی ها به آنها «بربر» می گفتند، در این می دانستند که برده یونانیان شوند. غرب یونانی به راستی به این معنا باور داشت که با به بردگی گرفتن غیر غربی ها بر آنها منّت گذارده و ایشان را در جایگاه حقیقی شان قرار می دهد. غرب، با حمله به شرق به دنبال برده کردنِ شرقی ها بود. غرب، تجاوز به آسیا را آغاز کرد تا ولایت خود را بر همه اقوام غیر غربی حاکم نماید. عالم غرب معتقد بود که تحقق این ولایت با برده کردن بربرها محقق می گردد. غرب به سمت شرق حمله کرده بود تا شرق را به بردگی بگیرد و ولایتِ استکباری غرب(استکبار غرب باستان، استکبار کاسموسانتریک بود) را محقّق نماید. 0 0 سجاد علی پور 1403/8/8 سیری در تاریخ غرب شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 176 مورخان رومی قرن اول میلادی در روایت ماجرای جنگ ماراتون وقتی به این بخش از ماجرا می رسند، دست به جعل و افسانه سرایی می زنند و دروغی را در خصوص یک دونده مشهور آتنی به نام «فیدیپیدس» عنوان می کنند که هرودوت و دیگر مورخان یونانی هرگز آن را تأیید نکرده اند و ماجرایی تماماً جعلی و ساختگی است. «پلوتارک» (مورخ رومی قرن دوم میلادی) در یک افسانه سرایی بی اساس مدعی می شود که در جنگ ماراتون آن هنگام که نیروهای داتیس به سمت آتن به راه افتادند، میلیتیادس دونده معروف آتنی فیدیپیدس را مأمور کرد که مسافت ۴۲ کیلومتری ماراتون تا آتن را بدود و خبر پیروزی یونانیان در مقابل ارتش هخامنشی را به آتنی ها ابلاغ کرده و بدین سان با تقویت روحیه آن ها موجب مقاومت ایشان در برابر قوای داتیس گردد. پلوتارک، روایتی دراماتیزه از این ماجرای خیالی و جعلی ارائه می دهد و مدعی می شود که فیدیپیدس پس از دویدن چهل و دو کیلومتر مسیر میان دشت ماراتون و آتن، نیمه جان به مرکز آتن رسید و با گفتن عبارت «ما پیروز شدیم» جان سپرد. در سال ۱۸۶۹ دولت یونان و دیگر کشورهای غربی(با تکیه بر همین افسانه بی پایه و روایت جعلی) بخشی را در مسابقات المپیک، تحت عنوان «دو ماراتون»(به مسافت ۴۲ کیلومتر) و بنا به ادعای خودشان به منظور «یادبود» ماجرای این دونده در جنگ ماراتون تأسیس کردند که هنوز هم به عنوان یکی از مسابقات ورزشی در المپیک برقرار است. 0 0 سجاد علی پور 1403/8/14 سیری در تاریخ غرب شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 268 به قول ویل دورانت: «آتنیان قرن پنجم نمونه اخلاق ستوده نیستند... [و] از وجدان خود چندان آزار نمیبینند. گزنفون در رساله ای که درباره تعلیم و تربیت نگاشته است، صریحاً توصیه میکند که در وقت معامله با دشمنان میهن از دزدی و دروغ اجتناب نباید کرد. توسیدید چنین گزارش میدهد که مردمان یونان بیشتر دوست دارند که به زیرکی و تیزهوشی موصوف باشند تا به امانت و درستی؛ و ظنّ شان بر آن است که امانت ساده لوحی است. در یونان، یافتن کسانی که از خیانت به وطن امتناعی ندارند آسان است. «پاوسانیاس» میگوید: در یونان هیچگاه کسانی که هوس خیانت داشته اند کم نبوده اند... در میان یونانیان آداب اجتماعی و مذهب، اعمال فاتحان جنگ را محدود نمی کند. حتی در جنگ های داخلی معمول آن است که شهر مغلوب را غارت کنند، زخمیان را بکشند، زندانیانی را که فدیه نمی پردازند و نیز اسیران غیر نظامی را به قتل رسانند یا برده کنند، شهرها و درختان میوه و محصولات زراعتی را بسوزانند و هر چه را که زنده است معدوم سازند و تخمی باقی نگذارند که در آینده سر بر آورد.» 0 1 سجاد علی پور 1403/8/15 سیری در تاریخ غرب شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 336 فیلیپ دوم (پدرِ اسکندر) مردی بود که علاقه بسیاری به ارتباط با زنان زیاد داشت و در زندگی او حضور زنان پررنگ بوده است. اما اکثر مورخان میگویند که اسکندر در ارتباط با زنان، مرد پرشور و عاشق پیشه ای نبود. حتی برخی مورخان، او را به لحاظ جنسی فردی «سردمزاج» دانسته اند. در عین حال نمونه ها و گفته هایِ زیادی درخصوص علايق جنسیِ منحرفانه او نسبت به پسران و مردان جوان وجود دارد. ظاهراً اسکندر در ارتباط جنسی با زنان، مردی نه چندان پرشور و علاقه مند بوده که بخشی از این سرد مزاجی به علایق جنسیِ منحرفانه او مربوط میگردد. 0 1 سجاد علی پور 1403/8/18 سیری در تاریخ غرب شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 358 بعد از سال 146 قبل از میلاد و تبدیل یونان به مستعمره ای در کنار دیگر مستعمراتِ دولت روم، یونان دیگر هیچ گاه در تاریخ غرب صاحب نقش و مقام ممتازی نگردید و همیشه به عنوان یک جزء کوچک از تاریخ غرب باقی ماند. 0 1 سجاد علی پور 1403/8/10 سیری در تاریخ غرب شهریار زرشناس 0.0 صفحۀ 242 آتن به عنوان یک قدرت امپریالیستی محصول و تبلور روح استکباری دموکراسی کلاسیک و متافیزیک کاسموسانتریک کلاسیک یونانی بود. خوی درندگی و خشونت و تجاوزگری و استعمارگری آن نیز از بطن همان نیست انگاری کاسموسانتریک استکباری بر می خاست؛ خوی استثمارگر و ظالمی که حتی بر مردم پولیس های یونانی نوعی نظام کاپیتولاسیون به نفع آتن برقرار کرده بود؛ علی رغم هیاهو و جنجال و تبلیغاتی که مورخان مدرنیست در خصوص دموکراسی یونان و به اصطلاح «عصر طلایی»!؟ آن و اینکه یونان را نماد آزادیخواهی و خردگرایی؟؟ و قانونگرایی؟؟ در مقابل «استبداد شرقی» نامیده اند، به راه انداخته اند. حقیقت این است که آتن و اسپارت دو قدرت استکباری کاسموسانتریک و دو قطب امپریالیستی باستانی بودند. دموکراسی کلاسیک آتن (همچنین صورت های پیشین دموکراسی آن) ماهیتی ظالمانه و استعمارگرانه و تجاوزکارانه و استبدادی داشته است و نوک تیز پایه های سلطه جابرانه آن بر جنایتی گسترده و سازمان یافته و تمام عیار علیه صدها هزار برده و انبوهی پرشمار از زنان و کودکان ستمدیده و مظلوم استقرار یافته بود. 0 1