بریده‌های کتاب عروس تصویری

پس از فوت پدرش، مادرش توانایی پرداخت هزینه ماهانه مدرسه هر دو فرزندش را نداشت. اگر قرار بود فقط یکی از آنها مجبور به ترک تحصیل شود، مسلماً آن شخص دخترش بود...

مهم نبود که گلدوزی چقدر خوب انجام شده باشد، وقتی رویش لکه می‌افتاد دیگر به درد نخور می‌شد. در یک آن، سرنوشت هونگجو بدون اینکه خودش مقصر باشد، به یک گلدوزی آغشته به خون تبدیل شده بود.

اینجا دنیایی بود که طبیعی بود دختران خود را به خاطر والدین و برادرانشان فدا کنند تا اینکه در نهایت ازدواج کنند.

تحمل شایعاتی که میگفت آن زن باعث مرگ همسرش شده، از رنج از دست دادن همسر سخت‌تر بود. عنوان بیوه که مجبور بود در تمام طول زندگی‌اش چون بند اسارت به گردنش بیندازد، مانند نام جنایتی بزرگ بود.

همه مردم تو همه جای دنیا مثل همدیگه‌ان. یانگبان، عوام، پولدار، گدا، همشون یه جورن. نه یانگبان درد بیشتری حس می‌کنه، نه قصاب درد کمتر.

اینجا دنیایی بود که طبیعی بود دختران خود را به خاطر والدین و برادرانشان فدا کنند تا اینکه در نهایت ازدواج کنند.

اسامی پسران اغلب بر اساس سنت‌های اجدادی و آرزوهای خانواده یا والدین انتخاب میشد اما نام بودول هیچ توقع و انتظاری پشتش نداشت. شاید چون سرنوشت یک دختر این بود که ازدواج کند و با ترک خانه تبدیل به یک غریبه شود.

گرچه معشوقه داشتن برای یک مرد عیب محسوب نمی‌شد، اما کره جایی بود که در آن ازدواج مجدد یک بیوه گناهی جدی تلقی می شد.

اینجا دنیایی بود که طبیعی بود دختران خود را به خاطر والدین و برادرانشان فدا کنند تا اینکه در نهایت ازدواج کنند. اما در هاوایی، زنان متأهل هم می‌توانستند درس بخوانند. همین امر به تنهایی هاوایی را تبدیل به بهشت می‌کرد.

"همه‌ی مردم تو همه جای دنیا مثل همدیگه‌ان. یانگبان، عوام، پولدار، گدا، همشون یه جورن. نه یانگبان درد بیشتری حس می‌کنه، نه قصاب درد کمتر. وقتی پای بچه‌ی آدم وسط باشه، قلب همه‌ی پدر و مادرا مثل همه."

هیچ‌کس آنقدر قوی نیست که بر زمان غلبه کند.

موفق؟ چجوری بهتون بگم وقتی تازه اومدم اینجا چه چیزایی رو تجربه کردم؟ من این اتفاقات رو تو قلبم دفن کردم تا الان بتونم بگم اوضاع خوبه.

برای بودول، دروغگو بودن خیلی بدتر از دوست داشته نشدن بود.

همه مردم تو همه جای دنیا مثل همدیگه‌ان.یانگبان،عوام، پولدار، گدا، همشون یه جورن. نه یانگبان درد بیشتری حس می کنه، نه قصاب درد کمتر. وقتی پای بچه‌ی آدم وسط باشه، قلب همه ی پدر و مادرا مثل همه.

هیچ‌کس آنقدر قوی نیست که بر زمان غلبه کند.

استقلال باید از طریق آموزش و دیپلماسی بدست آید، نه مبارزه مسلحانه که جان افراد را به خطر می‌انداخت.

زن مرده‌ای که همچنان در قلب یک مرد جا داشته باشد، تا روز مرگ آن مرد هرگز فراموش نخواهد شد.

لعنت به همشون. کره برای ما اصلا چیکار کرده؟ کشور بعد از خودت و خانواده‌ت اهمیت داره.

"دلم می‌خواست فرار کنم، خونه رو ترک کنم و خوشبختی رو پیدا کنم، و شاید این دلیلیه که تصمیم گرفتم بیام اینجا. این تو نبودی که من می‌خواستمش، هاوایی بود."