بریده‌ای از کتاب شاهنامه فردوسی ؛ تاریخ و ادبیات ایران اثر محمد دهقانی

روشنا

روشنا

1403/12/1

بریدۀ کتاب

صفحۀ 155

بیا تا جهان را به بد نسپریم به کوشش همه دست نیکی بریم نباشد همی نیک و بد پایدار همان به که نیکی بود یادگار همان گنجِ دینار و کاخِ بلند نخواهد بُدن مر ترا سودمند سَخُن ماند از تو همی یادگار سَخُن را چنین خوارمایه مدار فریدون فرّخ فرشته نبود ز مُشک و ز عنبر سرشته نبود به داد و دِهش یافت آن نیکُوی تو داد و دِهش کن فِریدون تُوی

بیا تا جهان را به بد نسپریم به کوشش همه دست نیکی بریم نباشد همی نیک و بد پایدار همان به که نیکی بود یادگار همان گنجِ دینار و کاخِ بلند نخواهد بُدن مر ترا سودمند سَخُن ماند از تو همی یادگار سَخُن را چنین خوارمایه مدار فریدون فرّخ فرشته نبود ز مُشک و ز عنبر سرشته نبود به داد و دِهش یافت آن نیکُوی تو داد و دِهش کن فِریدون تُوی

838

67

(0/1000)

نظرات

خیلی زیبا 

1

اون دو بیت آخر رو خیلی وقت‌ها با خودم تکرار می‌کنم... اصلا یادم نیست اولین بار کجا شنیدمش ولی انگار تو ذهنم حک شده
1

1

روشنا

روشنا

1403/12/3

خیلی قشنگه ✨ 

1