مهدی نانکلی

مهدی نانکلی

@the_naani

11 دنبال شده

10 دنبال کننده

            آب كم جو، تشنگی آور بدست.
          

یادداشت‌ها

        صدسال تنهایی برای من بیش از اینکه روایت یک خانواده یا نماینده سبک رئالیسم جادویی باشد، بیشتر نماینده تاریخ شکل‌گیری تمدن و اجتماع انسانی است. اتفاقا این روایت بسیار هم برای دیگر سرگذشت‌ها و جوامع آشناست. فکر می‌کنم صحبت از اینکه در این داستان یک خانواده بوئندیا هست با اسم‌های تکراری، یا سبک داستان جادو و واقعیت را قاطی کرده، خیلی هم مهم نباشد. حداقل به اندازه مثلا اولین جایی که مردمان دهکده با کولی‌ها و حکایاتشان، با کلیسا، با شرکت موز و غیره آشنا شدند، آن مسائل اهمیت ندارند.‌ اصلا فکر می‌کنم یکی از دلایل سخت بودن این کتاب برای خوانندگان دقیقا همین انتطارات و اهداف بی‌جا است. مثلا اینکه برویم یک رئالیسم جادویی بخوانیم یا ببینیم که شجرنامه یک خانواده چگونه تکرار می‌شود و غیره همه اهدافی نادرست و ثانوی هستند. تصور می‌کنم صدسال تنهایی سعی دارند تا سرگذشتی از شهر و کشور خود ارایه دهد و این سرگذشت را هنر خود به سطح اموری بسیار کلی و جامع ارتقا بدهد. 
البته من منکر تقدیرگرایی بسیار در روایت‌ این کتاب نیستم اما تصور می‌کنم تلاش نویسنده این بوده است تا تقدیر را در رابطه با تصمیماتی که انسان می‌گیرد، معنا کند. مثلا جایی که سرهنگ آئورلیانو بوئندیا اعلام می‌کند که از حالا به بعد من نه برای آرمان‌های خود بلکه برای قدرت می‌جنگم؛ یا جایی که آمارانتا بدون اینکه متوجه شود تمام عمر و جوانی‌اش را صرف عقده ناشی از یک عشق نافرجام می‌کند و... . کتاب در تمام این‌ها می‌کوشد تا تقدیر را در رابطه موجودیت سوژه‌ها ترجمه کند‌. برای همین است که تصور می‌کنم نسبت دادن مساله نفرین و امر قطعی به سرگذشت آن خانواده، اتفاقا سطح اولیه ماجراست و نویسنده چنین چیزی نمی‌خواسته است. خلاصه که صدسال تنهایی تمام تلاش خود را به کار بسته تا کتابی درباره "زندگی" بنویسد و در کلیت بخشی به این مساله، یعنی مساله زندگی جمعی، بسیار موفق بوده است. خود زندگی، نه جادو، نه تکرار و جبر و...
      

34

        من مورخ نیستم و اصلا نمی‌توانم درباره استناد این کتاب نظری بدهم اما اگر فرض کنیم روایت‌ها حدودی از اعتبار را دارند و گذشته از آن، به شدت از خواندن آن لذت بردم. گویی درحال خواندن یک رمان بسیار پرکشش و جذاب هستم. اگرچه که واقعیت آنچه که در تاریخ رخ داده، هیچ تعهدی نداده که حتما برای روایت جذاب باشد. اما فکر می‌کنم روایت مشروطه هم جذاب، و هم ارزشمند است اتفاقا برای زمان حال. در روند کتاب می‌شود دید که چگونه تمام مسائل امروزه ما در امتداد همان ماجراهایی است که صد و چند سال پیش نسل‌های قبلی با آن‌ها درگیر بودند. چقدر بعضی حرکاتشان نسبت به الان پیشرو و آرمانی و چقدر بعضی از آن‌ها اکنون احمقانه و ساده‌لوحانه می‌نماید‌. به هرحال در پایان این کتاب خواهید دید که گذشته اصلا دور نیست. می‌توان بسیار مسیرهای نادرست را برای بار صدم تکرار نکرد و چقدر تصورات و تصمیمات می‌تواند عاقلانه‌تر از اکنون باشد. این را نیز خواهید دانست که چقدر روایت پیشین در ذهن ما از ماجرای مشروطه اشتباه و عقیم بوده است، و می‌توان اتفاقا از آن درس‌های بسیاری آموخت.
      

2

        از تکرار ویژگی‌های قلم یوسا و جذابیت‌های روایی کارهایش از جمله این اثر، اجتناب می‌کنم. آثار یوسا علاوه بر همه ویژگی‌هایی که گفته می‌شود، پنجره‌‌ای هستند به موقعیت‌های تاریخی بسیار مهم آمریکای جنوبی. در پایان هرکدام، خواننده در جایگاه خدایی قرار می‌گیرد که به تمام زوایا و خفایای یک موقعیت تاریخی آگاه است. در واقع به بینشی دست پیدا می‌کند که شاید با ساعت‌‌ها ورق زدن اسناد تاریخی و نیز جستجو به تنهایی، نمی‌توانست به آن برسد‌. در روزگار سخت، یوسا پا را نیز از این فراتر نهاده و درک خواننده را از موقعیت تاریخی مورد نظر در زمان و مکان امتداد می‌دهد. او این کار را نه در متن روایت بلکه در حاشیه آن به انجام می‌رساند. همانجایی که به خواننده اشاره می‌کند که آن موقعیت تاریخی ویژه در گواتمالا، چگونه سال‌ها بعد در جایی چون کوبا سرنوشت مردمان را به گونه‌ای تغییر داد که تا به امروز نیز همچنان ادامه دارد. من فکر می‌کنم دقیقا به همین دلیل این کتاب جایگاه آخرین اثر یوسا را به خوبی پر کرده است. اگرچه بدایت روایی و داستان‌پردازی‌اش به اندازه دیگر آثار وی درخشان نیست اما هدف بزرگتر آن، یعنی همان دورنمایی که یوسا هربار برای آن پنجره می‌سازد، این بار با دقت بیشتری به هدف خورده است.
در پایان این ماجرا عمیقا دلم خواست که ما در خاورمیانه نیز کسی را داشتیم که این گونه آگاه به واقعیت‌های موجود باشد‌ و ما را با چنین عمقی با حوادث، زمینه‌ها و پیامدهای آنان آشنا کند.
      

1

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها

صدسال تنهایی
          صدسال تنهایی برای من بیش از اینکه روایت یک خانواده یا نماینده سبک رئالیسم جادویی باشد، بیشتر نماینده تاریخ شکل‌گیری تمدن و اجتماع انسانی است. اتفاقا این روایت بسیار هم برای دیگر سرگذشت‌ها و جوامع آشناست. فکر می‌کنم صحبت از اینکه در این داستان یک خانواده بوئندیا هست با اسم‌های تکراری، یا سبک داستان جادو و واقعیت را قاطی کرده، خیلی هم مهم نباشد. حداقل به اندازه مثلا اولین جایی که مردمان دهکده با کولی‌ها و حکایاتشان، با کلیسا، با شرکت موز و غیره آشنا شدند، آن مسائل اهمیت ندارند.‌ اصلا فکر می‌کنم یکی از دلایل سخت بودن این کتاب برای خوانندگان دقیقا همین انتطارات و اهداف بی‌جا است. مثلا اینکه برویم یک رئالیسم جادویی بخوانیم یا ببینیم که شجرنامه یک خانواده چگونه تکرار می‌شود و غیره همه اهدافی نادرست و ثانوی هستند. تصور می‌کنم صدسال تنهایی سعی دارند تا سرگذشتی از شهر و کشور خود ارایه دهد و این سرگذشت را هنر خود به سطح اموری بسیار کلی و جامع ارتقا بدهد. 
البته من منکر تقدیرگرایی بسیار در روایت‌ این کتاب نیستم اما تصور می‌کنم تلاش نویسنده این بوده است تا تقدیر را در رابطه با تصمیماتی که انسان می‌گیرد، معنا کند. مثلا جایی که سرهنگ آئورلیانو بوئندیا اعلام می‌کند که از حالا به بعد من نه برای آرمان‌های خود بلکه برای قدرت می‌جنگم؛ یا جایی که آمارانتا بدون اینکه متوجه شود تمام عمر و جوانی‌اش را صرف عقده ناشی از یک عشق نافرجام می‌کند و... . کتاب در تمام این‌ها می‌کوشد تا تقدیر را در رابطه موجودیت سوژه‌ها ترجمه کند‌. برای همین است که تصور می‌کنم نسبت دادن مساله نفرین و امر قطعی به سرگذشت آن خانواده، اتفاقا سطح اولیه ماجراست و نویسنده چنین چیزی نمی‌خواسته است. خلاصه که صدسال تنهایی تمام تلاش خود را به کار بسته تا کتابی درباره "زندگی" بنویسد و در کلیت بخشی به این مساله، یعنی مساله زندگی جمعی، بسیار موفق بوده است. خود زندگی، نه جادو، نه تکرار و جبر و...
        

34

انقلاب مشروطه ایران: 1290 - 1285) 1922 - 1906)
          من مورخ نیستم و اصلا نمی‌توانم درباره استناد این کتاب نظری بدهم اما اگر فرض کنیم روایت‌ها حدودی از اعتبار را دارند و گذشته از آن، به شدت از خواندن آن لذت بردم. گویی درحال خواندن یک رمان بسیار پرکشش و جذاب هستم. اگرچه که واقعیت آنچه که در تاریخ رخ داده، هیچ تعهدی نداده که حتما برای روایت جذاب باشد. اما فکر می‌کنم روایت مشروطه هم جذاب، و هم ارزشمند است اتفاقا برای زمان حال. در روند کتاب می‌شود دید که چگونه تمام مسائل امروزه ما در امتداد همان ماجراهایی است که صد و چند سال پیش نسل‌های قبلی با آن‌ها درگیر بودند. چقدر بعضی حرکاتشان نسبت به الان پیشرو و آرمانی و چقدر بعضی از آن‌ها اکنون احمقانه و ساده‌لوحانه می‌نماید‌. به هرحال در پایان این کتاب خواهید دید که گذشته اصلا دور نیست. می‌توان بسیار مسیرهای نادرست را برای بار صدم تکرار نکرد و چقدر تصورات و تصمیمات می‌تواند عاقلانه‌تر از اکنون باشد. این را نیز خواهید دانست که چقدر روایت پیشین در ذهن ما از ماجرای مشروطه اشتباه و عقیم بوده است، و می‌توان اتفاقا از آن درس‌های بسیاری آموخت.
        

2

انقلاب مشروطه ایران: 1290 - 1285) 1922 - 1906)
          ژانت آفاری استاد تاریخ دانشگاه کالیفرنیا در این کتاب سعی دارد، از زاویه جدیدی به موضوع انقلاب مشروطه نگریسته و برخلاف بسیاری از منابع و مآخذی که در این خصوص درصددند تا از دریچه خاصی به مشروطه ایرانی بنگرند، دیدگاه نو و تازه ای را پیش روی مخاطب خود قرار دهد. پژوهش وی در این کتاب، به نوعی ورای دیدگاه های تک بعدی به انقلاب مشروطه و نقش افراد، گروهها، دسته جات و شرایط پیرامونی است. آفاری با بهره مندی حداکثری از منابع به زبان های مختلف شامل اسناد، نشریات، کتب، مشروح مذاکرات، خاطرات و ... و همچنین استفاده از روش تحقیق درست و نگاهی بدور از اغراق گویی های خودمحورانه و یکسونگرانه(مانند توجه صرف به ابعاد سیاسی انقلاب و یا نقش افراد، انجمن ها، گروه های سیاسی و..‌. به صورت تک بعدی) به بررسی انقلاب مشروطه به صورت همه جانبه پرداخته و به ابعاد چند طبقه ای، چند فرهنگی و چند ایدئولوژیکی آن توجه نموده است‌. از نظرگاه وی، انقلاب مشروطه ایران، صرفا یک انقلاب سیاسی نبوده بلکه انقلابی اجتماعی و فرهنگی همراه با جنبه های مهم رادیکال است و بنابراین، ابعاد قومی، طبقاتی و جنسیتی نهضت، نه تنها امور مبهم، جزئی و بی اثری در رویدادهای سیاسی نبوده بلکه برعکس، این جنبه ها در بطن انقلاب وجود داشته و در جهت گیری های آن، تاثیر بسزایی داشته است. از این رو وی در کتاب خود با بهره گیری از منابع بیشمار، سعی در بررسی موضوعات اثر گذاری در انقلاب مشروطه دارد که گاه به دلیل عدم تسلط مشروطه پژوهان بر منابع و یا نگاه کلی نگرانه به موضوع و گاه یک سویه و دلایلی از این دست، چندان مورد توجه و تحلیل تاریخی قرار نگرفته است. 

از نگاه بنده کتاب دارای نکات مثبت و مفیدی است که به سادگی نمی توان از کنار آن گذشت و من به چند مورد آنها اشاره می کنم. اول، استفاده از منابع داخلی و خارجی به صورت توامان و همچنین بهره گیری از منابع دست اولی که گاها تا بحال مورد استفاده و مداقه قرار نگرفته که شرح دستیابی به این منابع به صورت موجز در مقدمه کتاب اشاره شده است. دوم بررسی دقیق منابع کمتر مورد استفاده قرار گرفته شده از سوی مشروطه پژوهان ایرانی که حاوی مطالبی است که در سیر حرکت مشروطه خواهی و همچنین مباحث مربوط به دوره استبداد صغیر و عملکرد مجاهدان قابل توجه ویژه است. به عنوان نمونه نکات مورد توجه در فصل ۹ کتاب در خصوص نگرش سوسیال دموکرات های اروپا، روسیه، روزنامه های اروپایی و روسی و همچنین اشخاص مهم چون کائوتسکی و لنین نسبت به بحران ایران، استبداد صغیر و مساله تبریز. سوم تلاش وی برای دوری از نگاه یک جانبه و پرداختن به ابعاد و زوایای مختلف انقلاب به صورت کلی و جزئی. چهارم  بررسی موضوعاتی کمتر پرداخته شده در بررسی سیر حرکت مشروطه خواهی و پس از آن. به عنوان مثال، توجه ویژه به انجمن های زنان و ریشه های نهضت زنان در ایران در فصل هفت و نکته پنجم، تلاش در جهت نگاه از پایین به مسائل و رخدادهای پیش و پس از مشروطه و به نوعی بهره مندی از نگاه جدید به تاریخ یعنی تاریخ مردم و مردمی نامه نویسی.

در این میان علی رغم آن که کتاب مذکور به لحاظ نگاه دقیق و موشکافانه نویسنده به موضوع و بهره مندی از روش تحقیق درست، استفاده از منابع مفید، دست اول و کمیاب، در بسیاری از موارد در جایگاه بالاتری نسبت به دیگر پژوهش های مربوط به انقلاب مشروطه قرار می‌گیرد اما به لحاظ دید تاریخی، کتاب مذکور دارای ایرادات کوچکی است که به دو مورد آن اشاره می نمایم.
جدا از برخی اشتباهات جزئی و کوچک در زمان چاپ و یا ترجمه کتاب در خصوص نام اشخاص  و یا تاریخ وقایع که در متن ایجاد شده است، یکی از نکات مورد توجه بنده که در این کتاب به صورت گذرا به آن پرداخته شده بود، کم رنگ بودن نقش اصفهان و در درجه بعد گیلان و رشت در دوره استبداد صغیر در کنار دیگر شهرها علی الخصوص تبریز است. این امر به واسطه حضور نیروهای اصفهانی در فتح تهران و همچنین حضور شخصیت هایی چون سردار اسعد در حوادث بعدی و تشکیل کابینه، حاضر اهمیت بسیاری است. این در حالی است که آفاری تمرکز خود را به موضوع محاصره تبریز به واسطه اهمیت آن در آشنایی اروپاییان و دیگر کشورها با مساله مشروطه و استبداد در ایران و نقش ویژه سوسیال دموکرات های روسیه و مجاهدین باکو و قفقاز و ارمنیان داشناک و هنچاک در تحولات بعدی و شکل گیری حزب دموکرات مجلس دوم قرار داده و از این رو، توجه بیشتر به حوادث شهرهای مذکور ضروری است. دوم اینکه، نگاه آفاری به مسائل انقلاب مشروطه و دیدگاه وی نسبت به شرایط، حوادث و رخدادهای سویه مردمی، منجر به مغفول ماندن و  کمتر پرداختن به عملکرد دولت، دربار و شخص محمدعلی شاه در زمان مشروطه و استبداد صغیر است. توجه پررنگ تر و ویژه تر به این سویه از تاریخ مشروطه نیز می تواند در غنای هرچه بیشتر تحلیل وی موثر و مفید باشد در آخر اینکه، نگاه ویژه آفاری به دموکرات ها و بررسی موشکافانه عملکرد آنان به ویژه توجه خاص به روزنامه آنان یعنی ایران نو و حلاجی دیدگاه های نویسندگان آن، به نوعی کفه ترازوی تحلیل و بررسی را به نفع این گروه سنگین تر نموده؛ حال آنکه توجه به روزنامه های اعتدالیون و تمرکز بیشتر بر روی دیدگاه های این گروه نیز، می توانست نگاه متعادل تری را پیشکش خوانندگان نماید.

به رغم وجود این نکات، کتاب آفاری به دلیل استفاده از روش تحقیق مناسب، بهره مندی از منابع مفید، نگاه همه جانبه و تحلیل و تبیین دقیق و موشکافانه، جزء پژوهش های مهم در خصوص انقلاب مشروطه به شمار می آید.
        

34

من هم به پیشنهاد شایان عزیزم این کتاب را مطالعه کردم و همه نظراتش رو تایید می‌کنم. منم موقع خواندنش به همین‌ها فکر کردم.

7

جهش اجتماعی: یافته های جدیدنظری تکامل درباره اینکه ما که هستیم و از کجا آمده ایم و چه چیزی شادکاممان می کند

7

زمین سوخته

5