اثری جوان پسند اما نه دلچسب

به شخصه من یکی نتونستم این کتاب رو درک کنم ببنید این کتاب پرفروش ترین کتاب نیویورک تایمزه و این کم چیزی نیست اما بخواهم رو راست باشم این کتاب چیزی جز وسیله ای برای پول درآوردن نیست یعنی به این علت نوشته شده
داستانش کاملا کلیشه ای بود از همون اول قابل حدس بود 
کتاب در زمینه جنایی و ترسناک ادعا داره ولی اصلا نمیتونه به شما هیجان کتاب ترسناک و سردرگمی جنایی رو منتقل کنه  بیشتر داستان به جای تمرکز روی اتفاقی که داره توی کلیسا میوفته بیشتر به گذشته این زوج توجه داره و دائم به گذشته برمیگرده درسته این قضیه جالب هست ولی زیاده روی شده 
به هر حال این کتاب رو من نمیتونم توی دسته ترسناک و جنایی قرار بدم چون نیست واقعا 
در هر حال این کتاب برای افراد جوان تر که تازه شروع به خوندن کتاب کردن و میخوان وارد ژانر جنایی بشن مناسب تره 
اگر علاقه به کتاب جنایی خوب دارید رمان های آگاتا کریستی بی نظیرن


      

        جورج اورول و سیف فرغانی هر دو آثاری را خلق کردند که در هر بازه زمانی خوانده شود باز هم می‌توان آنرا با واقعیت تطابق داد

قلعه حیوانات اثری ماندگار از جورج اورول هست که به یادآوری می‌کند که این مردم هستند که بهای هر جیزی را می‌پردازند و سیاستمداران هستند که منفعت می‌برند 
و چقدر دشمنی خوک ها با اسنوبال من را به یاد دشمنی بعضی ها با دیگر کشور ها می اندازد
خوندن این کتاب خالی از لطف نیست حتما اگر وقت دارید این کتاب را بخوانید و با زندگی خودمان و اوضاع کشور تطبیق بدهید و اینجاست که نویسنده قدرت قلمش را به رخ شما میکشد 

      

        این کتاب توانایی این رو داره که شمارو به تفکری عمیق در مورد تصمیم های زندگیتون که میگیرید ببره
اینکه آیا تصمیماتی که میگیرم موجب سربلندی و موفقیت من میشه یا نه 
آیا من درست تصمیم گرفتم یا نه 
کتابخانه نیمه شب شاید تو اون دسته از رمان ها قرار بگیره که شاید بزرگسالان علاقه ای بهش نداشته باشن حتی مادر منم زیاد از این کتاب لذت نبرد 
ولی یک نکته ای که کتاب داره که هر بزرگ و کوچیکی میتونه ازش استفاده کنه اونم اینه که 
زندگی خیلی کوتاهه و ما باید با تصمیمات درست اونو به بهترین نحو رو کاغذ بیاریم و حسرت گذشته و کاراهای نکردمون رو نخوریم و اگه تا الان شکست هم خوردیم سعی کنیم از این به بعد رو عالی سپری کنیم

امیدوار از خوندن این کتاب لذت ببرید❤️
      

        اول که کتاب را خریدم مطمئن بودم که یک کتاب جنایی معمولی با محوریت به قتل رسیدن شخصی به نان راجر آکروید که یا به دست پسر یا همسر و یا دختر خود به قتل رسیده 
اما اشتباه میکردم این کتاب فراتر از حد تصور من بود 
شما اوایل کتاب از زبان دکتر دهکده داستان رو می‌خوانید وصف بی نظیری که از دهکده دارد به زیبایی تصویر یک دهکده اصیل انگلیسی را در ذهن می‌سازد 
اما همه چیز با آمدن یک فرد خارجی برای استراحت و بازنشستگی به دهکده همه چیز را تغیر می‌دهد 
بی شک شما هم مثل من اوایل فکر کردید که قتل راجر آکروید با دست یکی از خانم های خانه انجام شده بود اما تا داستان تا آخر نخوانده بودم همچنان بر این باور بودم که توسط برادرزاده خود به قتل رسیده چون سود بزرگی از ارثی که به او می‌رسید بدست می آورد 
اما در پایان داستان که پوآرو مثل همیشه همه را جمع می‌کند و قاتل را رسوا می‌کند تا چند دقیقه مات مبهوت به صفحه کتاب خیره مانده بودم و تمامی داستان را در سرم مرور میگردم
با خودم میگفتم چطورر چطور متوجه قاتل نشدم 
چطور نفهمیدم که مظلوم ترین فرد داستان قاتل است
به نظر من داستان بسیار جالبی بود مخصوصا که در پایان داستان که شما تمامی شک هایتان رو جمع میکنید(اگر مثل من اول حدس می‌زنید بعد کتاب رو میخوانید)و منتظر این هستید که پوآرو قاتل مورد نظر شمارا معرفی کند اما نه...

به شما پیشنهاد میکنم حتما این کتاب رو در لیست کتاب هایی که قرار است بخوانید قرار دهید چون بعد از خوندن این کتاب شاید هیچ کتاب جنایی و معمایی و یا حتی دیگر آثار کریستی شمارا راضی نکند 

      

        کتابی جالب از دیگر آثار آگاتا کریستی
راستیتش زمانی که این کتاب رو خریدم دو دل بودم چون بیشتر روی وجود هرکول پوآرو تاکید داشتم و نمیتونستم کتاب جنایی رو بدون حضور پوآرو افسانه ای تصور کنم تا اینکه خوندن این کتاب رو به پایان رسوندم
بعد از خوندن این کتاب به یک نتیجه رسیدم و اون این بود که هیچوقت برای هیچ چیزی دیر نیست حتی تو سن چهل سالگی
حالا خودت کتاب
کتاب یکم روند کسالت آور داشت ولی اونقدری کم بود که باعث نمیشد از کتاب زده بشید
توی ۳۰ صفحه پایانی کتاب شما هیجان رو لمس میکنید که باعث میشه ۳۰ صفحه آخر رو بدن پلک زدن بخونید
اما به قبل اون ۳۰ صفحه داستان مثل یک پازل درحال تکمیل شدنه
مدارکی در دست شما قرار میده که شمارو قلقلک میده که انگشت اتهامتون رو سمت یکی از اشخاصی که در سان سوسی ساکن هستند دراز کنید 
و در آخر با یک تلنگر در جایی که فکرش را هم نمی‌کنید غافلگیرتان کند 

بی شک  شما طی داستان کمترین شک رو نسبت به ناخدا هیداک خواهید داشت و بیشترین شک رو نسبت به کارل که جوانی آلمانی بود و چون بازه زمانی داستان در جنگ جهانی دوم است به دلیل آلمانی بودن کارل او را متهم میکنید همچنین خانم پرنا که عقاید ارتش اسکاتلند رو داشت برای نابودی بریتانیا 

امیدوارم از خوندن این کتاب لذت ببرید
      

        اگر شما هم مثل من شخصی هستید که اولیت های دیگران را به خودتان ترجیح میدهید تبریک می‌گوییم که چنین کتابی را پیدا کردید
این کتاب بهتون یاد نمیده چطوری همه چیزو یه هیچ بگیرین بلکه بهتون راه حلش رو میگه 
من با خوندن این کتاب زندگیم عوض شد و یک جمله که منسون داخل کتاب گفته بود رو بزرگ چاپ کردم و داخل اتاقم چسبوندم
((مشکلات بخشی از زندگی ان که باعث هیجان اون میشن پس به جای کنار گذاشتن باهاشون خوشبگذرون))
بهتون توصیه میکنم حتی اگه به کتاب های روانشناسی علاقه ای ندارید این کتاب رو بخونید پشیمون نمیشید
چون مارک منسون با نحوه نوشتنی که توی کتاب به کار برده شما لحظه ای احساس نمی‌کنید که یک کتاب عصا خورت داده دارید می‌خوانید 
امیدوارم از خوندن این کتاب لذت ببرید