دو روایت موازی به فاصله ۱۵ سال از زندگی زنی به نام پری در جریانه..از کودکی تا سالهای دانشجویی او و امروز دوران بزرگسالی پری. برای من..گذشته پری خواندنیتر بود حتی واقعیتش دوران حال رو هیچ دوست نداشتم بخونم. بنظرم هر چند کتاب خیلی کند پیش میره و دیر به نقطه عطف داستان میرسیم اما خوندن کتاب درک خوبی از کشور میزبان به ما میده که ورای سریالهای فانتزی ترکه..درجریان رمان میفهمی که چقدر اشتراک فرهنگی وجود داره..حتی حرف مردم کوچهوبازار هم شبیهه..قشر مرفه..دغدغههاشون..همه چیز شبیهه. اما گذشته پری..سالهای دانشجوییش بحثی خواندنی درباره خدا و دین..باور و ایمان..تعصب دینی یا خداناباوری..به نظرم جذابترین بخش کتاب اینجاست..پری دختری که همیشه بین دو تفکر متفاوت شناوره..بین پدرومادری متفاوت..دوستانی مختلف..همیشه نفر سوم. او نقطه اتصال دو جریان از هم دوره.
به نظرنویسنده.. هر آن چیز بیربطی که دغدغش بوده رو در جریان رمان آورده..از سیاست..جامعهشناسی..فرهنگ..عرف بگیر تا دین..اما تونسته قدری این تنوع موضوعی رو مدیریت کنه.
در نهایت ماجرایی قدیمی او رو به گذشته وصل کرده..گذشته برای او تمام نشده..گرهی هست که باید گشوده بشه..تا پایان داستان بالاخره خودش رو از گذشتش رها میکنه و با آزادی به امروز میرسه.