کتاب جالبی بود. حداقل از اتاق قرمز بیشتر دوستش داشتم.
۱۵ صفحه اول خوندنش سخته بعد دیگه نمیتونی دست از خوندنش بکشی.
من از صفحه ۴۷ به شخصیت خانم داستان مشکوک شدم و روشم پافشاری کردم تا لحظه آخر ولی وقتی روی تخت سوزوکو، شخصیت مرد رو ایچیرو صدا کرد یه چیزی توجهم رو جلب کرد.
خانوم به آقا نامه میداده، چطور از اول نسبت به دستخطش شک نکرده؟ یک فرد سالم نمیتونه دو دست خط متفاوت داشته باشه این واقعا سخته! خیلی هم سخته!
اما یک نظریه هست راجع به افراد چند شخصیتی! اینکه وقتی شخصیتشون عوض میشه، خاطرات، لهجه، دستخط و حتی زبانشون باهم متفاوته.
اگه خود شخصیت مرد داستان همون ایچیرو بوده باشه چی؟ دوتا شخصیت متفاوت. جفتشون رمان نویس و هردو عاشق سوزوکو. به هر حال خیلی با عقل جور در میاد. به هر حال اینکه آخرش مشخص نشد ایچیرو کیه واقعا اذیتم کرد. به طور کل داستان قشنگی داشت.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.