حمیده محمدی

حمیده محمدی

@hamide_mhmd
عضویت

شهریور 1403

38 دنبال شده

16 دنبال کننده

                📍دانشجو | کارشناسی  ارشد روانشناسی
به دنبال حل سوالها و معماها در بین کتابها...
              

یادداشت‌ها

        " مرد رویاها "

کتاب به شدت برای من گیرا، روان  و دوست داشتنی بود و‌ مرا همراه خودش می‌کرد... و به نوعی به راحتی دیدن یک سریال هم بود که البته به نظرم بی تاثیر از سبک فیلم‌نامه‌ای بودن آن نیست.
ميخواستم از اینکه چطور مصطفی چمران را در این کتاب شناخته ام بنویسم اما وقتی خواستم مجدد، برای نوشتن از کتاب، آن را تورق کنم، آوردن مقدمه را برای این هدف مناسب تر دیدم. خطوط بعدی را از سید مهدی شجاعی آوردم‌ چرا که او با کلام گیرا و‌ پر‌نفوذ خود حق مطلب را بهتر ادا کرده است. البته این متن را در ابتدای کتاب مطالعه کرده بودم ولی حالا که کتاب تمام شده‌است ،  برایم معنای عمیق‌تر و آشناتری داشت و به یاد صفحات متعددی از کتاب افتادم که موید همین موارد در مورد شخصیت شهید دکتر مصطفی چمران بود.

دیده بودم کسی را که خوب می جنگید؛
دلیرانه سلحشورانه و دلاورانه.
دیده بودم کسی را که زاهدانه می زیست و دیده بودم که چگونه ورع و زهدش نسبت به دنیا شیطان را زمین‌گیر میکند و به ستوه می آورد.
دیده بودم کسی را که در علم اندوزی و دانش افروزی اراده ای استوار داشت و ذهنی فعال و خستگی ناپذیر.
دیده بودم کسی را که در خلاقیت و ابتکار قله های دست نخورده و پاندیده را یکی یکی در می نوردید و به ستیغ های تازه تری می رسید.
دیده بودم کسی را که در معرفت و عشق و ارادت به اهل بیت گوی سبقت از دیگران می ربود و دلش را چون گل آفتاب گردان هر لحظه به روی خورشید مولا می گشود.
دیده بودم کسی را که در ایثار و فداکاری شمع به حال او غبطه میخورد و پروانه بر سجاده اش سجود میبرد.
اما ندیده بودم که کسی همه اینها را یکجا در وجود خود جمع کند و تندیسی از کمال بیافریند؛ آنچنان که اصحاب خاص رسول الله را تداعی کند و مریدان مقرب اهل بیت را عليهم السلام -
اما ندیده بودم که کسی روح نیایش را به این زیبایی با حماسه پیوند زند و علم را در خدمت عزت و آزادگی به کار گیرد و زهد و پرهیز را با جنگ و ستیز بیامیزد و ابتکار و خلاقیت را در خدمت خلق درآورد.
و لطیف ترین شبنم های اشک را بر گونه استوارترین کوههای عالم بنشاند.
 این بود که واله شدم و شیفته وحیران که تو چگونه چمران شدی؟ و سرگردان که چگونه می توان چمران شد؟
و..... این درست آن زمان بود که تو بار سفر بسته بودی و دست از این جهان شسته بودی.
و من سالهاست که همچنان در جستجوی تو راه می پویم و دیدارت را لحظه می شمرم و چشیدن جرعه ای از اقیانوس معرفتت را آرزو میکنم. 

□مقدمه کتاب "مرد رویاها"_ سید مهدی شجاعی
      

0

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

نمایش همه

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.