بریدهای از کتاب مرد رویاها اثر سیدمهدی شجاعی
1404/5/3
صفحۀ 126
چمران: اون واقعیت ممکنه یک کمی تلخ باشه ولی به هر حال واقعیته و برای تو که میخوای به یکی از انتخابهای بزرگ زندگیت دست بزنی دونستنش لازمه پروانه: تو که کشتی منو بگو! چمران: اون اینه که من مرد زندگی نیستم.» پروانه: جا میخورد یعنی چه؟ چمران: من یک تکلیفی تو این عالم دارم که فکر میکنم برای انجام اون تکلیف به دنیا اومدم. نگاه نکـن بــه دکترای فیزیک پلاسما نگاه نکن به حقوق ماهی چند هزار دلار نگاه نکن به پیشنهادهای وسوسه برانگیز شرکتهای بزرگ آمریکایی... من به زودی همه اینها رو باید بگذارم و برم پروانه: کجا بری؟ چمران: به دنبال انجام اون تکلیف. پروانه: یعنی انجام اون تکالیف با دوست داشتن با عشق ورزیدن و با زندگی کردن منافات داره؟ چمران: با دوست داشتن و عشق ورزیدن نه برای اینکه اینها مقولات آسمانی اند. ولی با زندگی کردن چرا با هر تعلقی که پای آدم رو به زمین بند کنه چرا. مرد رویاها
چمران: اون واقعیت ممکنه یک کمی تلخ باشه ولی به هر حال واقعیته و برای تو که میخوای به یکی از انتخابهای بزرگ زندگیت دست بزنی دونستنش لازمه پروانه: تو که کشتی منو بگو! چمران: اون اینه که من مرد زندگی نیستم.» پروانه: جا میخورد یعنی چه؟ چمران: من یک تکلیفی تو این عالم دارم که فکر میکنم برای انجام اون تکلیف به دنیا اومدم. نگاه نکـن بــه دکترای فیزیک پلاسما نگاه نکن به حقوق ماهی چند هزار دلار نگاه نکن به پیشنهادهای وسوسه برانگیز شرکتهای بزرگ آمریکایی... من به زودی همه اینها رو باید بگذارم و برم پروانه: کجا بری؟ چمران: به دنبال انجام اون تکلیف. پروانه: یعنی انجام اون تکالیف با دوست داشتن با عشق ورزیدن و با زندگی کردن منافات داره؟ چمران: با دوست داشتن و عشق ورزیدن نه برای اینکه اینها مقولات آسمانی اند. ولی با زندگی کردن چرا با هر تعلقی که پای آدم رو به زمین بند کنه چرا. مرد رویاها
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.