بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

مرد رویاها

مرد رویاها

مرد رویاها

4.4
72 نفر |
21 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

7

خوانده‌ام

166

خواهم خواند

49

کتاب مرد رویاها، نویسنده سیدمهدی شجاعی.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به مرد رویاها

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به مرد رویاها

یادداشت‌های مرتبط به مرد رویاها

            از وقتی فیلم چ را دیدم عاشق شهید چمران شدم و از ته دلم خواستم شبیه او شوم.برای همین عکسش را قاب گرفتم و به دیوار اتاقم نصب کردم .عکس هایش را به عنوان پس زمینه گوشی موبایلم و لب تابم انتخاب کردم و با دیدن فیلم های سخنرانی و خواندن کتاب هایش و زندگی نامه اش دنبالش می کنم تا راز و رمز چمران شدن را پیدا کنم.

در همین مسیر از کتاب هایی که در موردش نوشته شده است هم نمی خواهم غافل باشم.برای همین کتاب مرد رویاها را هم خوانده ام .

چمرانی که من از صدا و سیما و بازمانده های انقلاب در عرض 22 سال شناختم با چمرانی که تقریبا در این چند ماه مخصوصا از فیلم چ و کتاب مرد رویاها شناخته ام زمین تا آسمان فرق دارد.

چمران صدا و سیما چمرانی چریک ،مبارزه طلب و جنگجو بود که جز با لباس جنگ ندیدمش ،اما چمرانی که من در این چند ماه شناختم موجودی فراتر از انسان است.شاید هم من انسان نیستیم و با انسان بودنی چون چمران فاصله زیادی دارم.

بعد از خواندن کتاب مرد رویاها چمران را خیلی فراتر از انسان هایی دیدم که در دنیای امروز زندگی می کنند ،فراتر از زمین ،فراتر از دنیا .

شخصی که می تواند چند روز بدون غذا و خواب برای هدفش یعنی کمک به مظلوم بجنگد.چمرانی که وقت شناس است ،چمرانی که رفاه و آسایش زندگی آمریکایی که سازمان های علمی آمریکا برایش فراهم کرده اند را رها می کند و به لبنان و مصر می رود تا مبارزه نظامی با ظالم را بیاموزد.

چمران شدن خیلی سخت است،خیلی..... و من برای چمران شدن خیلی باید زور بزنم.

عجیب است که هربار که اطلاعاتم در مورد شهید چمران بیشتر می شود بیشتر عاشقش می شوم.

شما هم اگر مثل من در جستجوی چمرانید کتاب مرد رویاها که فیلم نامه ای است، هنرِفکر و دست سید مهدی شجاعی را از انتشارات نیستان خریداری کنید و بخوانید.

سید مهدی شجاعی در این فیلم نامه  اززندگی شهید چمران در امریکا و فعالیت های سیاسی اش در مبارزه با رژیم شاه شروع کرده و به جنگ منطقه شیعه نشین نبعه و تلاش های چمران برای حفظ نبعه ختمش داده است.

امیدوارم ادامه اش را هم بزودی بخوانم و بزودی شاهد فیلمی باشم که از روی این فیلم نامه نوشته شده باشد.
          
            چمران مرد تکلیف است. جمع اضداد. شخصیتی با روحی لطیف اما حماسی. انسانی که دلت می خواهد لا به لای تمام پیچیدگی های شخصیتی اش سرک بکشی و تمام آن را از بر شوی. 
بعد از شهادت حاج قاسم سلیمانی، خیلی ها تضاد شخصیتی او را با چمران مقایسه کردند. اما به عقیده من این تضاد در چمران پر رنگ تر بوده است.
ساده بگویم من عاشق چمران شدم. عاشق انسان عارفی که نقاشی می کشد، لطیف حرف می زند، اسلحه به دوش می کشد و تمام امکانات آمریکا را رها می کند تا به تکلیفش عمل کند.
خلاصه آنکه در یک جمله می توان گفت که: چمران و ما ادراک چمران...
(در مورد کتاب هم باید بگویم نکات ظریفی از زندگی چمران را در اختیار مخاطب قرار می دهد. توصیه می کنم در کنار مطالعه ی این کتاب اینترنت دم دستتان باشد و اسم ها و اتفاقات را سرچ کنید تا به اطلاعات دقیق تری دست پیدا کنید. 
نقدی هم که می توان در موردش داشت ساده گذشتن از کنار جدایی پروانه، همسر اول چمران از اوست. کاش کمی جدایی آنها را هم مثل وصالشان عمیق تر توصیف کرده بود.)
          
            نقطه پر رنگ اثر، روشن کردن گوشه هایی از زندگی شهید چمران هست که در کتاب های دیگه بهش پرداخته نشده، یعنی زندگی در آمریکا ازدواجش با پروانه ای که اسم اصلیش هم گفته نمیشه و خانواده حاصل این ازدواج،و چگونگی تبدیل یک دانشمند به چریک و حضور این چریک در لبنان.
هنوز سوالات زیادی در مورد زندگی شهید چمران در ذهن من نوعی هست که بهش پرداخته نشده، اینکه بچه هاش چی شدن و کجان،اینکه واقعا کاملا پروانه و بچه ها رو رها کرد،اینکه این همه استعداد در علم چرا کاملا کنار گذاشته شد و چرا بعد از انقلاب از این استعداد علمی هیچ استفاده ای نشد و......
اعتقادات چمران تو دستنوشته هاش درک میشه، خلاف چیزی که طبق این کتاب چمران وقتی براش نداشته.
و قسمت فوق العاده کتاب ....اوضاع لبنان در ان رزمان و نبرد نبعه ، نبعه شهید...ماجرایی که من هیچ شناختی ازش نداشتم و با خوندنش واقعا له شدم....واقعه ای در 5اوت 1976 که همه گروه های لبنانی منطقه شیعه نشین نبعه رو طی یک اقدام هماهنگ بمباران و بعد غارت خانه به خانه به فرد فر می کنن...خیلی دردناک بود...
کاش کتاب فیلمنامه طور نبود وکاش ادامه پیدا می کرد ...
عجیب انسان مافوقی بوده این شهید...عجیب...

https://taaghche.com/book/110719/%D9%85%D8%B1%D8%AF-%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%A7%D9%87%D8%A7
          
Mahsa bgbn

1402/02/13

            کتاب ششم
۷-۱۳ اردی‌بهشت
‌
این کتابو نمی‌خواستم بخونم! به‌خاطر حجمش حوصله‌م نمی‌کشید! چندسال بود داشتمش و به‌خاطر گرونی‌ها دل به دریا زدم کم‌کم کتاب‌های تلنبارشده کتابخونه‌مو بخونم تا بدون عذاب‌وجدان کتاب جدید بخرم.
‌
چمران برای من خیلی خاص و ستودنیه. خیلی دوسش دارم. و به‌همین دلیل از این کتاب آقای شجاعی ناراضی‌م. یه فیلمنامه ۱۳ قسمتی ۵۳۰ صفحه‌ای که به نسبت حجمش اطلاعات خیلی کمی راجع به چمران بهم داد!! با چنددقیقه سرچ کردن تو گوگل، خیلی بیشتر می‌تونستم از چمران بدونم تا با خوندن این کتاب که یه هفته طول کشید!
‌
کتاب تنها بخشی از زندگی چمران رو پوشش میده. از ازدواجش با پروانه (همسر اولش که اسمش تامسن هیمن بوده و بعد از ازدواج با چمران مسلمان میشه و اسمشو عوض میکنه که اینارو سیدمهدی تو کتابش نمیگه! نمیدونم چرا؟) شروع میشه و با سقوط بی‌رحمانه‌ی شهر شیعه‌نشین نبعه (لبنان) تموم میشه. ‌
که به همون بخش‌ها هم خیلی ناقص و جسته گریخته پرداخته شده. (نمیدونم دلیلش چی بوده! کمبود اطلاعات؟؟؟) و نمیشد تشخیص داد تک‌تک آدم‌ها و اتفاقات داستان، واقعی بودن یا تخیل نویسنده هم دخیل بوده که اگه دخیل بوده، رضایت‌بخش نبود برام! ترجیح می‌دادم کتاب درقالب رمان نوشته می‌شد تا بیشترین بازدهی رو داشته باشه.
‌
چیزی که آخر کتاب منو خیلی سرخورده کرد، نپرداختن نویسنده به موقعیت چمران و امام موسی صدر موقع اشغال نبعه بود. چندبار اون قسمتو خوندم اما نفهمیدم کجا بودن؟ چیکار میکردن دقیقا؟
و اتفاقا جذاب‌ترین قسمت کتاب هم همین سکانس سقوط نبعه بود. چون من هیچی راجع بهش نمی‌دونستم و خیلی مشتاق شدم راجع به تاریخ لبنان و احزابش بیشتر بخونم. اما به‌عنوان سکانس پایانی کتاب اصلا کافی نبود و دوست داشتم تو موقعیت مناسب دیگری کتاب تموم میشد.
‌
یکبار دیگه بهم ثابت شد سیدمهدی شجاعی تو آثار داستانی معاصرش ضعیف عمل کرده و نقطه‌ی قوتش تو کتاب‌های تاریخی-مذهبی‌ش هست که همه‌مون می‌شناسیم و دوسشون داریم.
‌‌
پیشنهاد می‌کنم برای شناختن چمران سراغ دست‌نوشته‌ها و آثار خودش برین و این کتابو از لیستتون خط بزنین.🤷🏽‍♀️
          
صَعوِه

1403/01/03

            عجیب داستانیست داستان مردان جنگی. و عجیب تر شاید زنانشون...


اینکه البته چیز جدیدی نیست؛ فقط من جمله برای شروع نداشتم:))
آقای مصطفی چمران مرد قابل احترامی‌ست به چند دلیل؛ مهم ترینش ایمانه.
قوت حقیقی کسانی مثل دکتر چمران ایمانشون بوده. کاری ندارم با اینکه کلا از نظر من ایمان صد درصدی به یک موضوع کار خطاییه و فکر کردن به اینکه صد درصد یک باور درسته یا صد درصد کسی که باور مخالف باشه آدمیه که حقشه بمیره؛ در واقع خودش یک جور ظلم و اشتباهه.
داشتن ایمان یه چیزه و در راه اون ایمان «عمل»ی انجام دادن یه چیز دیگه. مردی مثل دکتر چمران مرد عمل به ایمانشه و توی این راه از هر چیزی که داشته مایه گذاشته. این قابل احترامه.
در عین حال ایمان می تونه جهانِ انسان های نزدیک به خودت رو نابود کنه. همون طور که زندگی همسر اول دکتر و بچه هاش نابود شد. هر وقت دوست داشتم دکتر رو یه اسطوره ببینم؛ زنی از وجودم بلند می شد انگار و همذات پنداری می کرد با همسرش. با بچه هاش.
شاید بگید که اگه این زن آدمِ کسی مثل چمران نبود اصلا نباید عاشقش می شد؛ ولی نمی شه حقیقتا انقدر ساده دوست داشتن و خواستن رو تو کلمه ها جا کرد و ازش عبور کرد و فکر کرد به قطعیت ثابتش.
پروانه(یا تامسن) زنی آمریکایی بوده که مسلمان می شه و اسمش رو تغییر می ده. اما پس از تحمل جنگ و بمباران و قضایایی که حتما بهتر از من می دونین از لبنان به همراه بچه هاش به آمریکا بر می گرده. بر اساس اسنادی آقای دکتر چمران بعد ها سراغی از بچه ها و همسرش نمی گیره و خب بعدا با بانوی دیگری هم ازدواج می کنه.
دکتر بر اساس «ایمان» خودش رفته جلو؛ ولی این ایمانش تبعاتی داره مثل همین. مثل روان یک زن رو مشوش کردن؛ نه تنها یک زن که یک مادر؛ که بچه هاش رو طوری از خودش می دونه که فقط کلمه مادر برای توصیفش کفایته.
این قصه سر دراز دارد. نه دکتر چمران و نه هیچ شهیدی برای من مقدس نیستند چرا که ایمان عملی شون گاها صدماتی این چنینی زده‌. حالا البته این دیدگاه حال حاضر منه و ممکنه بعدا تغییر کنه.
بگذریم. در خصوص کتاب:
اوایل به شدت دیالوگ ها لوس و سکانس ها حوصله سر بر و کلیشه ای بودن. انگار داشتی کارتون تخیلی تماشا می کردی و واقعا؛ واقعا از آقای شجاعی بعید بود چنین دیالوگ های بی نمکی.
بعدش که به لبنان و جنگ نبعه نزدیک شدیم داستان قوی تر شد. سکانس ها بهتر شدند(که مهم ترین دلیلش اینه که جنگ و فیلم جنگی یکسری سکانس مشابه داره و خلاقیت خاصی توش دیده نمی شه؛ فقط هیجان داره.)
دیالوگ های مردانه بسیار بهتر و واقعی تر از دیالوگ های عاشقانه بین دکتر و همسرش بود. و یا کلا دیالوگ های احساسی دیگه. حالا نمی دونم این نقص کتابه یا کلا شهدا به خاطر همون ایمان عملی شون یک چنین دیالوگ های...(عجیب شاید؟) داشتن.
همش حس می کردم نیازه به یک جنبه خاصی از دکتر پرداخت محکم تری بشه. یعنی کتاب یک طوری بود که تو نه کامل اطلاعات تاریخی دریافت می کردی ازش و نه احساسی و شخصی. یک چیز کلیشه ای محض خلاصه اش می شه که جدا به نظرم حق دکتر چمران نیست.
کلا بخوام بگم به دلیل کلیشه ای بودن و گاهی «خنک» بودن دیالوگ ها خیلی از کتاب لذتی نبردم. تا که خواند و چگونه خواند و کجا؟ 
اما برای کسانی که دکترِ شهید چمران براشون اسطوره ای هست باید کتاب جالبی باشه.

          
            همه ما اگر شهید مصطفی چمران را نشناسیم حتماً اسم او را شنیده‌ایم. دکتر چمران از عوامل تأثیرگذار جنگ ایران و عراق و انقلاب است. شاید خیلی‌ها او را به واسطه جنگ ایران و عراق و عملیات‌هایی که انجام داد بشناسند. شاید عده‌ای هم به واسطه فیلم «چ» و تلاش‌های او در کردستان بشناسند. اما شاید کمتر کسی باشد که او را به واسطه فعالیت‌هایش غیر از دو محور یاد شده بشناسد. این کتاب کمک می‌کند تا بعد دیگری از زندگی دکتر چمران را دیده و با او آشنا شویم.
کتاب از زندگی او در آمریکا آغاز می‌شود. ازدواجش در آمریکا و فعالیت‌هایی که بر علیه شاه در نیویورک و آمریکا انجام داد. از تحصنی که در سازمان ملل داشتند، از تحصنی که در سفارت ایران در آمریکا داشتند، پیاده روی بزرگی که برگزار کردند و بر هم زدن مراسم اهدای دکترای افتخاری به شاه در یکی از دانشگاه‌های آمریکا، از جمله فعالیت‌هایی است که ایشان داشته‌اند.
در ادامه شاهد حضور او در مصر هستیم و اینکه تحت تعلیمات نظامی و چریکی قرار می‌گیرد و از نظر نظامی رشد می‌کند. این بخش، بخش کوچکی است و وقایع زیادی در آن اتفاق نمی‌افتد جز تعلیمات و تحمل سختی‌هایی که در حین آموزش می‌کشد و رفته رفته رشد می‌کند.
ادامه کتاب به حضور ایشان در لبنان می‌پردازد. کارهایی که ایشان با امام صدر انجام دادند از جمله تشکیل جنبش موسم به «امل» که برای دفاع از شیعیان لبنان تشکیل شد و آموزش نظامی به شیعیان. روایت زندگی چمران در کتاب با قتل عام شیعیان در نبعه به پایان می‌رسد.
کتاب بسیار بسیار قوی است. از آن جهت که شخصیت دکتر چمران را به خوبی نشان می‌دهد. سبک زندگی و طرز تفکر و اندیشه و خصوصیات اخلاقی ایشان به خوبی نشان داده شده است. ضمن آنکه با زندگی ایشان در آمریکا و مصر و لبنان آشنا شده و به فعالیت‌ها و کارهای ایشان پی می‌بریم.
کتاب به صورت فیلمنامه است و شما توصیفات فضاها و مکان‌ها و نوع حرکت دوربین و موسیقی استفاده شده در آن صحنه را مشاهده می‌کنید. فیلمنامه بودن کتاب باعث نمی‌شود که شما سردرگم شوید و شخصیت‌ها و فضاها را اشتباه بگیرید بلکه باعث می‌شود شما راحت‌تر بتوانید فضاها و مکان‌ها و وقایع را در ذهن خود مجسم کنید و فیلم‌وار آن را در ذهن مجسم کنید.
اگر می‌خواهید با شخصیت دکتر چمران آشنا شوید و یا اگر می‌خواهید بیشتر او را بشناسید حتما این کتاب را تهیه کرده و مطالعه کنید.
«چمران: خب آخه قرار نیست که فهم همه چیز در انحصار یک عده از آدم‌ها باشه. خدا عقل رو تقسیم کرده بین خلایق. فقط باید ازش استفاده کرد.» (صفحه 24)
«چمران: من اون کارها رو نفی نمی‌کنم، ولی همیشه گفتم که به نظر من، این‌ها اون حداقل‌هاییه که میشه انجام داد. و برای ما که توانمون بیش از اینهاست، اکتفا کردن به حداقل‌ها یعنی انجام ندادن وظیفه.» (صفحه 242)

امین پازوکی 1401/06/16