تنها نکته جالب کتاب ایده‌اش در تم فانتزی بود و البته راوی دوم شخص‌اش. چون کمتر کتابی با این زاویه دید نوشته میشه. 
همه چیز بر پایه یه شهوت پیر. 
داستان هایی که از زن فقط به چشم یه کالای جنسی و شهوانی یاد میشه، حالم رو بد می‌کنن. 
      

        مدل زندگی کردن آدم ها در نقاط مختلف کره زمین با وجود اشتراکات بین بچه ها جهان بینی مناسبی به بچه ها میده. 
      

        چیزی که درباره این کتاب دوست داشتم فرهم کردن موقعیت حرف زدن درباره غصه و ناراحتی بچه ها بود. 
      

         جای خالی داستان های کلاسیک در برنامه مطالعه‌ام زیادی خودش را بزرگ کرده بود. چندبار رفته بودم سراغشان، اما داستان‌های انتخابی‌ام قلابشان مرا نمی‌گرفت. این شد که از رفیقم که  خوره داستان کلاسیک است راهنمایی خواستم. مبارکه اکبرنیا بلندی های بادگیر را پیشنهاد داد. من بی اندازه از او ممنونم که این راه را برایم باز کرد. 
بلندیهای بادگیر داستان سه نسل از یک خانواده اعیان در صده ۱۹ میلانی است. عشقی آتشین که هم درگیران خودش و هم آدم های هر دو خانواده را  عمیقا درگیر می‌کند. نسبت به کلاسیک هایی که سراغ داشتم تصویردهی بیشتری داشت. قلابش را برای به دنبال خود کشاندن مخاطب میگیراند. اگر داستان های کلاسیک را شروع نکرده‌اید پیشنهاد می‌کنم به صورت صوتی بروید سراغشان.برنامه نوار (ویژه کتاب صوتی) بستر خوبی برای آشتی با کتاب‌خوانیست. 
      

        دختری که رهایشکردیداستان دو زن از دو بازه زمانی کاملا دور از هم است که با یک تابلو نقاشی زندگیشان در هم تنیده می‌شود. داستان ارزش خواندن داشت. اما زیاده‌گویی ها در نیمه دوم داشت حوصله سربر می‌شد. درنیم‌ اول داستان هم گاهی دچار سردرگمی میشدم، که گمانم مربوط به قسمت های سانسور شده باشد. 

      

        نام مربع های قرمز برگرفته ازدفتر خاطرات حاج حسین یکتاست که اسامی بچه های جبهه را نوشته و با شهادت هرکدامشان مربعی قرمز کنار اسمشان می‌کشد. 
روحیه طناز و خاشع حسین یکتا در سرتاسر کتاب حاضر است. قلم زینب عرفانیان هم تا حد نسبتا خوبی توانساه این خاطرات را خوب ثبت کند. کتاب را در آخرین سفر راهیان نور از هویزه خریدم❤
      

        بادبادک باز خالد حسینی را زمانی خواندم که میخواستم درباره این همسایه شرقی بیشتر بدانم. الحق داستان خوب و ترجمه خوبتری داشت. داستان دوستی دو کودک افغانستانی از دو طبق کاملا جدا. داستان هزاره‌ها و پشتوها که همواره درگیری های محلی و طبقاتی بینشان وجود داشته و دارد. بچه ها بزرگمی‌شوند و هر کدام یک گوشه دنیا می‌روند پی زندگیشان. اما یک جایی سرنوشت دوباره آنها را به هم گره می‌زند.