این کتاب تموم انتظارات من رو از یه کتاب جنایی معمایی برآورده کرد.به تک تک جزییات پرداخته بود و جایی برای سوال باقی نگذاشته بود.از انتخاب و خوندن این کتاب بسیار راضی ام.
این اثر از ابتدای داستان و ایده من رو جذب خودش کرد و وقتی مطالعه کردم به فوق العاده بودنش پی بردم.
داستان در زمان های مختلفی میچرخه،آدم های متفاوت و هر روزی که زمان برمیگرده راز جدیدی اشکار میشه.
این کتاب به خوبی جنایت باند های مافیا رو به قلم کشیده بود و آدمایی که ناخواسته واردشون میشن و مثل لجن دیگه نمیتونن ازشون بیرون بیان،در واقع بیرون اومدن براشون حکم مرگ رو داره.
حقوق وکلا و دادگستری ها رو به خوبی نشون داده بود.
محبت و عشق مادری،عشقی که فکر میکردیم همونه که ما میشناسیم.
خانواده هایی که معلوم شد سالها بود که به هم دروغ میگفتن.
نوجوون هایی که برای پنهان کردن واقعیت دست به هر کاری میزدن.
قتلی که ناخواسته صورت گرفت و اکراه در قتل بود!
حقیقتی که از مهم ترین فرد پنهان میشه،و اون برای کشف راز قتل به گذشته سفر میکنه،سالها قبل...همون جایی که قبل از اینکه خودش بفهمه،از هیچ چیز خبر نداشته،همونجا که به یکی اعتماد کرده و زندگیش رو باهاش شریک شده...
همونجا که فکر میکرد خانوادهاش،پشت نقاب لبخند روی صورتشون چیزی وجود نداره...
همون جا که همه چیز شروع شد...
عاشق پایان قشنگش شدم،همه چیز به جا و درست کنار هم قرار گرفت،واقعیت افشا شد و حقیقت ها به اعترافات زیادی منجر شدن.
پشیمونی هایی بود که برطرف شدن،با گذشت زمان سرنوشت تغییر کرد و یه شکل دیگه به خودش گرفت.
عاشق تموم شخصیت های این داستانم،هرکدوم به نحوی به فکر گذشته و آیندهشون بودن...
خیلیا از خواب غفلت بیدار شدن و واقعا خوشحال شدم.
این کتاب یکی از بهترین هاییه که میتونین بخونین،غیر قابل حدسه و باعث میشه کنجکاو شین.
دلم میخواد تا جا داره قلم نویسنده رو تحسین کنم،همچین شاهکاری کم پیش میاد که خلق بشه.