بالاخره بعد از مدتی طولانی، همراه با امتحانات، جنگ، ملال و روزمُردگی؛ این کتاب تموم شد.
احتمالا نظر من در مورد این کتاب با ایام مشوشی که داشتم، رابطه مستقیم داره!
بنابر این: این کتاب شاهکار مطلقی که تعریف و تمجید میکردن، نبود. متوجه معنا و فحوی اصلی کلام کتاب شدم ولی بهنظرم در برداشت سطحیتر و روزمرهای هم این امر ممکن بود. مواجهه با مرگ و بحران عمیق وجودی، مسئلهایه که همیشه قابل تامل ولی ملموسه. حداقل برای من.
خارق العاده؟ نه از نگاه من.
دوسش داشتم؟ کمی تا مقداری :)
شاید اگر در ایام و احوالات بهتری میخوندمش، بیشتر به دلم مینشست.
ولی همچنان، چاکر جناب تولستوی!