سالها بود که با این کتاب آشنایی داشتم اما بهدلیل پیشداوریام مبنی بر «زرد بودن» آن به سراغش نرفته بودم.
«انسان در جستجوی معنا» نوشتهی ویکتور فرانکل، روانپزشک و رواندرمانگر اتریشی و بنیانگذار مکتب لوگوتراپی، کتابی است که در پس زمینه تلخ سه سال زندگی او در اردوگاههای نازی، زیر شکنجه و فشارهای روحی، شکل گرفته است.
کتاب در دو بخش نوشته شده است:
در بخش نخست، فرانکل به تحلیل تجربیات شخصیاش در اردوگاههای نازی از زاویهای اگزیستانسیال میپردازد؛
و در بخش دوم، مبانی رواندرمانی خود، یعنی معنا درمانی (لوگوتراپی)، را به تفصیل شرح میدهد.
اگرچه بخش اول برای ایرانی آشنا با میراث عرفانی و معنویمان از نظر تئوریک حاوی مطالب تازه ای نیست، اما روایتهای اگزیستانسیال فرانکل از لحظات دشوار و نزدیک به اتاقهای گاز، بینهایت آموزنده و خواندنی است.
در مورد بخش دوم کتاب، نظر نهایی را به روانشناسان و خوانندگان متخصص آن واگذار میکنم و خودم فراتر از لفظ "جالب و قابل تامل" نخواهم رفت؛ اما نظریات فرانکل در لوگوتراپی بیش از هر چیز مرا به این فکر واداشت که آیا روانشناسی بیشتر شاخهای از «علم» (Science) است یا «حکمت» (Knowledge)؟
از نکات جالب و قابل تأمل کتاب، رواقیگری عمیق و تقریباً افراطی نویسنده است؛ روانپزشکی که با تجربهی تلخترین لحظات بشری، نه تنها جبرگرایی را بهطور کامل رد میکند، بلکه مکتب فروید را نیز به چالش میکشد. اگرچه فرانکل در ادعاهایش از استدلالهای نظری بهره ای نمیبرد، اما جای تامل بسیار دارد که فردی که به دلیل پیش زمینه های نظری و تجربیش بیشتر از هرکسی باید به گرایشهای جبرگرایانه متمایل شود، تا چه حد بر ضد آن ایستادگی می کند.