سرهنگ کسی ندارد برایش نامه بنویسد
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
37
خواهم خواند
15
نسخههای دیگر
توضیحات
سرهنگ گمنام، پیشکوست «آخرین جنگ داخلی» با همسرش که به بیماری آسم مبتلاست، در خانه ای با سقف پوشالی و دیوارهای آهکی پوسیده شده زندگی می کند. او بیست و پنج سال را به انتظار واهی برای تصویب رسمی بازنشستگی اش می گذراند که به او تعلق ندارد. او تحقیر و فراموش شده و در فقر و تنگدستی زندگی می کند. مدرک او برای اعطای مستمری بازنشستگی، رسیدی است که از سرهنگ «آئورلیانو بوئندنا»، فرماندة کل نیروهای انقلابی در سواحل اقیانوس اطلس گرفته است. سرهنگ به عنوان خزانه دار انقلاب در ناحیة «ماکوندو» در سفری طولانی، وجوهات جنگی را به فرمانده رسانده بود و از او رسید گرفته بود. این مدرک امیدی را در دل او به وجود می آورد که باز منتظر بماند تا نامه ای به او برسد و مستمری بازنشستگی اش را دریافت دارد.
یادداشتها