معرفی کتاب سریر شیشه ای؛ دشنه آدمکش (بخش اول) اثر سارا جی. ماس مترجم افشین اردشیری

سریر شیشه ای؛ دشنه آدمکش (بخش اول)

سریر شیشه ای؛ دشنه آدمکش (بخش اول)

سارا جی. ماس و 6 نفر دیگر
4.4
20 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

50

خواهم خواند

24

شابک
9786222190149
تعداد صفحات
268
تاریخ انتشار
1399/2/13

توضیحات

        دو ماه و سه روز و حدودا هشت ساعت بعد، وقتی ساعت روی طاقچه دوازده ی ظهر را اعلان کرد. ناخدا رالف فرمانروای دزدان دریایی دیر کرده و هنوز خودش را نشان نداده بود. البته سم و سلینا هم تاخیر کرده بودند اما رالف عذر و بهانه ای برای این کار نداشت؛ چون ملاقات در خانه ی خودش انجام میشد و دو ساعت از برنامه عقب بودند... بخشی از متن کتاب
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به سریر شیشه ای؛ دشنه آدمکش (بخش اول)

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به سریر شیشه ای؛ دشنه آدمکش (بخش اول)

نمایش همه
حنا

حنا

1404/6/15 - 18:50

پادشاه پریان: شاهزاده سنگدل پادشاه پریان: پادشاه پلید درباری از خار و رز؛ درباری از مه و خشم (قسمت اول)

سرزمین وهم و خیال

57 کتاب

✨ دنیایی از جادو، ماجراجویی و سرزمین‌های ناشناخته! در این لیست، قدم به جهانی می‌گذارید که مرز بین واقعیت و خیال در یک چشم بهم زدن محو می‌شود… جایی که یک کلید می‌تواند دروازه‌ای به دنیایی تازه باز کند، یک زمزمه‌ی مرموز می‌تواند سرنوشت قهرمانی را تغییر دهد و هر سایه در جنگل شاید موجودی افسانه‌ای باشد که در کمین تو نشسته. قصه‌هایی از قصرهای فرو ریخته که هنوز دیوارهایشان نفس می‌کشند، دریا هایی که هیولا هایشان در تاریکی موج‌ها پنهان شده‌اند و جادو هایی که می‌توانند هم شفابخش باشند و هم ویرانگر. از قهرمان نوجوانی که برای اولین بار شمشیرش را در دست می‌گیرد، تا جادوگری که باید میان نور و تاریکی یکی را انتخاب کند… ‼️ هشدار ‼️ عوارض جانبی ورود به سرزمین وهم و خیال ممکن است شامل: - قانع شدن به اینکه شاید واقعاً در دنیای اشتباهی زندگی می‌کنید. - اختلال در خواب دلیل فکر کردن به سرنوشت قهرمان‌های داستان. - نگاه کردن به دوستانتان و تصور اینکه شاید یکی‌شان قدرت جادویی پنهانی داشته باشد. - علاقه‌ی ناگهانی به یاد گرفتن الفبای خیالی، زبان الف‌ها یا زبان جادوگرها. - صدا زدن دوستانتان با لقب‌های فانتزی (و انتظار جدی برای جواب گرفتن) پ.ن: اگر بعد از خواندن کتاب‌های این لیست همچنان مرز بین دنیای واقعی و خیالی شفاف بود و اصرار داشتید که «جادو وجود نداره»، خیلی سریع وسایلتون رو جمع کنید و دنبال سرداب ممنوعه بگردید. قفسه‌ی چهلم رو به سمت چپ هل بدید وارد راهروی تاریک بشید، حالا کافیه سه بار بگید «ژانر فانتزی احمقانه و مال بچه‌هاست » تا غول سبز رنگی که تقریبا 14 برابر شماست جلوتون ظاهر بشه و شخصاً شما رو تا در خروجی اسکورت و حتی ممکنه برای شما یه کالسکه جادویی خبر کنه. (ممکنه این انتقال مقداری درد و خونریزی به همراه داشته باشه،ولی شما بالغ و قوی تر از این حرفا هستید) و در نهایت یادتون باشه، مسیر کالسکه جادویی یک‌طرفه است: مستقیم به سمت واقعیت بی‌هیجان و همون سرزمین خاکستری و خسته کننده‌ای که این‌قدر بهش می‌نازید.

11

یادداشت‌ها