معرفی کتاب شهر غایب اثر ریکاردو پیگلیا مترجم فاطمه نظیری

شهر غایب

شهر غایب

ریکاردو پیگلیا و 1 نفر دیگر
5.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

5

شابک
9786226563147
تعداد صفحات
204
تاریخ انتشار
1403/1/1

توضیحات

        «شهر غایب، نوشته‌ی ریکاردو پیگلیا (1941-2017)، اول‌بار در سال 1992 منتشر شد و در آمریکای لاتین تحسین بسیاری برانگیخت. داستان درباره‌ی «جونیور»، گزارشگرِ روزنامه‌ی بوئنوس آیرس، است که تلاش می‌کند جای ماشینی مخفی را که حاوی حافظه و خاطراتِ زنی به نام اِلِنا است پیدا کند. النا داستان‌هایی تولید می‌کند که رخدادهایی واقعی را بازتاب می‌دهند، و پلیس به دنبال تخریبِ آن است، چرا که او ــ یعنی ماشین ــ با انتشار متن‌ها و نوارهای ضبط‌شده فجایع را برملا می‌کند. … ژانرهای مختلفِ شکل‌دهنده‌ی این رمان ــ کارآگاهی، عاشقانه، سیاسی یا تاریخی، و علمی-‌تخیلی ــ (مانند خطوط روایی مختلف) یکدیگر را قطع و از هم عبور می‌کنند تا شکل سنتی رمان را از هم بگسلند و این‌گونه یکی از جنبه‌های مهم نوآوری پیگلیا را می‌سازند.»
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به شهر غایب

بریدۀ کتاب

صفحۀ 67

رنجی که می‌کشیدم بیشتر از حد تحملم بود، اما یادم اومد که مادرم می‌گفت اگر عاشق کسی هستی باید یه آینه‌ زیر بالشتت بذاری و اگر اون شخص رو در خواب‌هات ببینی، به این معنیه که باهاش ازدواج می‌کنی. شب، وقتی همه تو خانه به خواب می‌رفتند، با پای برهنه می‌رفتم حیاط‌خلوت پشتی و آینه‌ای رو که پدرم هر روز صبح با اون ریشش رو می‌تراشید از روی میخ برمی‌داشتم. یه آینه‌ی مربعی بود با قاب چوبی قهوه‌ای‌رنگ و زنجیر کوچیکی که باهاش از پشت به میخِ روی دیوار آویزون می‌شد. تو طول شب، مرتب هی خوابم می‌برد و بیدار می‌شدم و سعی می‌کردم تصویرش رو تو رؤیاهام ببینم. گاهی اوقات به ‌نظرم میومد که به‌مرور تو گوشه‌ی آینه ظاهر می‌شه. یه شب، بعدِ سال‌ها، خواب دیدم که دارم توی آینه باهاش رؤیا می‌بینم. درست همون‌طوری دیدمش که قبلاً بود، دختری با موهای قرمز و چشم‌های جدی. من کاملاً عوض شده بودم اما اون تغییر نکرده بود، و طوری به‌سمتم میومد که انگار دخترم بود.

0

یادداشت‌ها