معرفی کتاب شکار اژدهای یشمی اثر ریچارد پل اونز مترجم فرانک معنوی امین

شکار اژدهای یشمی

شکار اژدهای یشمی

ریچارد پل اونز و 2 نفر دیگر
4.6
23 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

72

خواهم خواند

10

شابک
9786004621045
تعداد صفحات
398
تاریخ انتشار
1399/11/18

توضیحات

        ماجرای پر پیچ­ و تاب و شگفت ­آور دیگری از مایکل وی!پس از این­که مایکل و دوستانش موفق شدند کشتی آمپر را غرق کنند و مادر مایکل را نجات دهند، این بار قرار است او و دوستانش دختری باهوش به نام اژدهای یشمی را از چنگال الجن نجات دهند، چرا که اِلجِن تصمیم دارد از اژدهای یشمی برای تولید برق و ساختن آدم­های الکتریکی استفاده کند! گروه مقاومت که در پی خرابکاری­ ها و تبهکاری­های هتچ و الجن تشکیل شده، الکتروکلن را به مأموریت نجات اژدهای یشمی می­فرستد. اما...اتفاق­ های زیادی در راه است. خودتان را برای یک داستان پرفراز و فرود دیگر از مجموعه­ ی مایکل وی آماده کنید.
      

لیست‌های مرتبط به شکار اژدهای یشمی

نمایش همه
مایکل وی 9 خائن مایکل وی ؛ انگلمایکل وی : آخرین درخشش

تخیلی های عمیق! (فانتزی‌ها و علمی تخیلی‌ها)

24 کتاب

به شخصه، از بین کتاب‌های فانتزی و علمی تخیلی، فقط اونایی رو می‌پسندم که به قول خودم "مبنا" دارن. اونایی که کافیه چند گزاره رو از نویسنده بپذیری، تا بقیه اتفاقات براساس اون‌ها جلو برن و زیادی تخیلی و کودکانه نباشن. اونایی که قانون دارن، ازش پیروی می‌کنن، و میشه حین خوندنشون از مفاهیم فلسفی، انسانی و یا علمی که درونشون نهفته‌ست لذت برد. دو تا از مجموعه کتاب‌هایی که می‌ذارم علمی تخیلی هستن، علمی تخیلی‌های خیلی خیلی قوی! از اونجایی که این ژانر تو اسمش "علمی" داره، فقط اون خیلی قوی‌ها می‌تونن به این لیست راه پیدا کنن! :) _درباره مجموعه هری‌پاتر، اون جلد‌هایی که به نظرم مفاهیم عمیق فلسفی یا توضیحات مبنای داستان درشون بیشتره رو اضافه می‌کنم. چون همه با اینکه چند جلده و ترتیب چطوره آشنا هستن! توضیحات هر کتاب: هری پاتر و محفل ققنوس؛ بخش ۲ و ۳: این رو به واسطه توضیحاتی که درباره ذهن میده و بحث هری و دامبلدور در بخش سوم، درباره سیریوس گذاشتم. به خصوص اون دیالوگ طلایی: +هری، رنج کشیدن نشون میده تو هنوز یک انسانی! درد بخشی از انسان بودنه. -پس من نمی‌خوام انسان باشم. و در کنار این‌ها، بخش پیشگویی هم نکات مهمی داره. هری پاتر و شاهزاده دورگه؛ بخش اول و دوم: شاهکاره این جلد شاهکاااااررررر. تقریبا فقط به واسطه جلساتی که هری با دامبلدور داره و توضیحاتی که داده میشه. مفاهیم خیلییی عمیق فلسفی تو این کتاب جا داده شده. از مفهوم پیشگویی و جبرش و اساس جادویی که در دنیای هری پاتر می‌بینیم، خیر و شر و نکته‌ای که مدام در کتاب تکرار شده و نمی‌دونم دلیلش دقیقا چیه؛ فداکاری لیلی اونقدر قوی بود که جلوی طلسم ولدمورت رو گرفت. اما چرا؟... اگه دنبال جواب این سوال‌هایین، تو فیلم بهش نمی‌رسین! سریع برین سراغ شاهزاده دورگه. در کنار همه این‌ها، داستان کاراکترهای فرعی و مرگ‌خواران هم گسترش پیدا می‌کنه که برای هر پاترهدی لازمه این قصه‌ها رو بدونه! هری پاتر و یادگاران مرگ؛ بخش ۱ و ۲: مشخصه دیگه... مفهوم مرگ، روح، ذهن... مفهوم هورکراکس. جدال‌های درونی که این‌جا داریم و داستان گذشته‌ دامبلدور. نمیشه خوندن این کتاب رو از دست داد:) مجدداً تاکید می‌کنم که عمراً این خوشگلیا رو تو فیلم پیدا کنید! مجموعه مجیستریوم: یه فانتزی متفاوت و نفس‌گیر. اصلا اساس جادوش فلسفیه! مفاهیم نیستی، روح، مرگ، وجود، ذهن و... پیشنهاد می‌کنم هیج جوره از دستش ندین. حقیقتا جزو بهترین‌هاست. از خیلی جنبه‌ها شبیه هری‌پاتره، ولی در هم پیچیدگی قهرمان و ضدقهرمان اصلی خیلی بیشتره و خیر و شر نسبی‌تر و ناواضح‌تره. قلم نویسنده به اندازه جی‌کی‌رولینگ قوی نیست اما به نظرم خوندنش واقعا می‌ارزه! مجموعه داس مرگ(علمی تخیلی): فوق العااااااادهههه. دیگه چی میخواین به جز یه هوش مصنوعی خداگونه، بشری که مرگ رو مغلوب خودش کرده و همزمان معنای زندگی رو از دست داده، آدم‌هایی که کارشون شده کنترل جمعیت، خوشه‌چینی، یا همون "قتل" این کتاب سرشار از مفاهیم پیچیده‌ست، از اون کتابایی که وسطش یه نفس عمیق می‌کشی و اشکت درمیاد که وای از این نویسنده...! قلمش روونه و به شدت زیبا. پر از حوادث نفس‌گیر و ریتم داستانیش هم خوب و درسته. شخصیت‌پردازی هم که بیییی‌نظییییر. همین که یه کتاب فقط درباره قصه‌های فرعیشه این موضوع رو ثابت می‌کنه. خلاصه که همه جوووووورههههه پیشنهاد میشه. فکر می‌کنم برجسته‌ترین کتاب این لیست باشه. تنها نکته منفی که درباره‌ش به ذهنم می‌رسه، عدم توصیف کامل ظاهر کاراکترهای مهمه. مجموعه مایکل وی(علمی تخیلی): یه مجموعه عالی برای دوست‌داران علم! یه علمی تخیلی که انصافا خیلی علمیه!😂 هیجان‌انگیز و نفس‌گیره و از خوندنش لذت خواهید برد. کشش داستانی خیلی خوبی هم داره و به تعداد زیادی از کاراکترها به خوبی پرداخته شده. این یکی زیاد فلسفی نیست اما بازم به شدتتتت پیشنهاد میشه. مسائل علمی که توش مطرحه خیلی خیلی جذابن. همه چیز براتون در طول داستان روشن میشه و اتفاقی نیست که بیفته و تا آخر داستان نفهمید که دلیلش چی بوده و کلاً لازم نیست در طول خوندنش بگید: واه! این دیگه چه چرتی بود که نویسنده چپونده تو داستان!😁 فرض اصلی رو که بپذیرید تمام اتفاقات علمی و منطقی هستن. حقیقتش فکر می‌کنم برای اطلاعات علمی‌ هم فوق‌العاده‌ست! به نظرم بهترین علمی تخیلی "نوجوانانه" هم محسوب میشه. حتما امتحانش کنید!

1

یادداشت‌ها

          یکی از اصلی‌ترین دلایلی که مجموعه مایکل وی را پسندیدم. همین جلد چهارم بود. جایی که نویسنده تصمیم گرفت دست از درگیری و جنگ ها متعدد بردارد و کمی به قهرمان‌ها استراحت بدهد. آن‌ها را به محل امنی برد و ما را در صحنه های آرام زندگی‌شان هم همراه کرد.  
مایکل وی و دوستانش موفق شدند که مادر مایکل را از دست دکتر هتچ دیوانه نجات بدهند، یکی از بزرگترین کشتی های او را غرق کنند و حالا «صدا» که رهبر «مقاومت» است به آن ها مأموریتی داده. آن ها باید دختر نابغه چینی را که فرمولی برای ساخت انسان های الکتریکی دارد از چنگ دکتر هتچ نجات بدهند. هتچ روز به روز دیوانه تر می شود و اگر موفق شود انسان های الکتریکی بیشتری بسازد هیچ کس جلودار او نخواهد بود.

در جلد چهارم «درگیری» و جنگ به اندازه است. نویسنده فرصتی را به این اختصاص داده که ما شخصیت‌ها را بهتر بشناسیم. فرصت داده که آن‌ها کنار هم بنشینند و باهم حرف بزنند. از ترس‌ها و کابوس‌هایشان بگویند. شاید این یک علاقه شخصی باشد اما من این صحنه‌ها را بیشتر از همه‌ی صحنه‌های درگیری و جنگ دوست دارم. مثلاً در کل مجموعه هری پاتر جایی که همه ی اعضای محفل ققنوس در کنار هم جمع شده‌بودند و برای مبارزه با ولدمورت آماده می‌شدند را بیشتر از همه‌ی قسمت‌های کتاب دوست داشتم. در این جلد مایکل وی هم ما با چنین صحنه‌هایی رو به رو هستیم. جایی که آدم خوب‌های قصه دور هم جمع می‌شوند و برای مبارزه بعدی آماده می‌شوند. گرچه در این جلد ضعف شخصیت‌پردازی «خوب‌ها» تا حدی برطرف می‌شود. اما ما در طرف مقابل همچنان شخصیت‌پردازی ضعیفی داریم.اطرفیان «هتچ» یک لشکر بی‌چهره هستند. ما در این قصه «لوسیوس مالفوی» و «سیوروس اسنیپ» و «بلاتریکس لسترنج» نداریم. حتی بچه‌های الکتریکی طرفدار هتچ هم بی‌چهره هستند، آن‌ها را فقط با یک ویژگی شخصیتی‌شان می‌شناسیم. «اونی که بازی کامپیوتری دوست داشت. اون یکی که سیستم‌های الکتریکی را از کار می‌نداخت.»

حالا که چند ماه از خواندن کتاب گذشته است. متوجه نکته ای شدم که زمان خواندن کتاب به آن کمتر توجه می کردم. اینکه صحنه های کتاب شباهت زیادی بهم داشتند. به همین خاطر نمی توانم آنها را در ذهن خودم تفکیک بدهم. همیشه الکتروکلن در راهروهای نیروگاه‌ها یا کشتی‌های الجن باهم درگیر می‌شوند و هزاران نیروی الجن به آن‌ها حمله می‌کنند یا به سختی به زندان‌های الجن نفوذ میکنند و این زندان‌ها همیشه شبیه هم هستند. مثل جلد یک وقتی مایکل در آکادمی دستگیر شده بود، یا وقتی در جلد دوم سعی می کردند مادرش را نجات بدهند. آن قدر شبیه هم هستند که در حال حاضر نمی‌توانم تشخیص بدهم کدامش مال کدام کتاب بود. اگر باز بخواهم این کتاب را با هری پاتر مقایسه کنم یاد صحنه های درگیری با ولدمورت می افتم که هر کدام در صحنه ای متفاوت اتفاق می افتاد. 

«خشونت» همچنان پاشنه آشیل این جلد از مجموعه هم هست. همان نکته‌ای که ارزش کل کتاب را زیر سوال می‌برد و نمی‌توان آن را به نوجوانان توصیه کرد. اما در کنار همه‌ی این نکات مایکل‌وی را به خاطر ایده بچه های الکتریکی دوست دارم. هر چه جلوتر می‌روم با بچه‌ها و نیروهای ماورایی‌شان ارتباط بیشتری برقرار می‌کنم و دلم می‌خواهد بتوانم مثل مایکل شوک الکتریکی بدهم، مثل تایلور ذهن را بخوانم یا مثلا ابیگیل درد را تسکین بدهم.
در پایان این جلد الکتروکلن متوجه می‌شود که هتچ به محل اختفای اعضای مقاومت حمله کرده‌است و ممکن است همه عزیزانشان کشته شده‌باشند و ما را با این شوک به سمت پنجمین جلد هدایت می‌کند.
        

6