چگونه از تنهایی لذت ببریم عمومیروانشناسی چگونه از تنهایی لذت ببریم سارا میتلند و 2 نفر دیگر 2.9 17 نفر | 4 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 3 خواندهام 26 خواهم خواند 13 خرید از کتابفروشیها ناشر هنوز شابک 9786006047003 تعداد صفحات 198 تاریخ انتشار 1399/10/2 توضیحات کتاب چگونه از تنهایی لذت ببریم، نویسنده سارا میتلند. ادبیات معاصر کتاب هایی که زندگی تان را دگرگون خواهند کرد خودپروری پرفروش های ایران کتاب روانشناسی ادبیات انگلیس مدرسه زندگی دهه 2010 میلادی یادداشت ها محبوبترین جدید ترین سعیده بهادری یکتا 1401/1/28 واقعا خوندنش رو به هیچکس توصیه نمیکنم حتی بنظرم اگر ذرهای اسمش جذبتون کرد اصلاً فریبش رو نخورید! نویسنده فقط سعی داره از سبک زندگی خودش دفاع کنه و توجیه کنه که چرا تارک دنیا بودن مفیده و نه مضر. با این فرض که همه اون رو دیوانه خطاب میکنن ولی اون دیوانه نیست بلکه از همه بیشتر میفهمه! من ذره ای نتونستم نویسنده رو درک کنم با اینکه خودم هم در زمینه تنهایی بی تجربه نیستم و هم دوستش دارم 1 1 مو.کریمی 1402/1/22 یک جمعبندی شخصی از کتاب: ساختار کتاب: جزء بخش پنجم (جمعبندی) که عملاً هیچچیزی در آن گفته نمیشود باقی بخشها مطالب جالب توجهی دارند. نویسنده در بخش اول (مقدمه) به ما میگوید در ادامهی کتاب چه چیزی در انتظار ماست. در بخش دوم (تنهابودن در قرن بیستویکم) دربارهی دلایل دشواری تنهایی و تنهابودن (بهدلیل تلقیهای اجتماعی از تنهایی) و دلایل این دشواری صحبت میکند. در بخش سوم (چرخش به سمت تنهایی) تمرینهایی برای مواجهه با تنهایی و کاستن دشواریهای آن صحبت میکند و در بخش چهارم (لذت تنهایی) پارهای از نتایج مثبت تنهایی در زندگی به اختصار مرور میکند. نکات راهگشا: ۱. نویسنده تقریباً هیچجایی به انواع تنهایی ورود نمیکند و اساساً هدفش این است که بگوید به هر دلیلی که تنها شدید (چه مانند خودش که زندگی مشترکش به پایان رسید، چه زمانی که عزیزی از دست میرود) چگونه این تنهایی را لذتبخش کنید یا حداقل قابل تحملش کنید. پس کتاب همه انواع تنهای و تنهایان را دربرمیگیرد؛ حتی آنهایی که میخواهند پیشدستانه آمادهی چنان شرایطی شوند. ۲. نقد اصلی کتاب به فرهنگ دوگانهی یونانی-رومی و یهودی-مسیحی مسلط بر جوامع اروپایی-آمریکایشمالی است و میگوید گرچه این دو فرهنگ در ابتدا در مسیرهایی کاملاً جدا از هم در حرکت بودند (مسیحیتِ یهودیِ ابتدایی در مسیر تنهایی و فرهنگ یونانی-رومی در مسیر بودنِ دائم جمع)، بهدلایلی از دورهای خاص (بهشکل نمادین سقوط شهر رم به دست بیابانگردان استپهای شما دریای خزر) این دو فرهنگ دست به اتحادی نامیمون (به تعبیر نویسنده) زدند که کار را به اینجا کشاند که اینک است. ادعای اصلی نویسنده: در جوامع امروزی، حتی در جوامع غیر اروپایی-آمریکایی، تنهایی و تنهابودن نوعی بیماری روانی در نظر گرفته میشود. این تلقی نسبت به تنهایی در تقابل با سنتهای اولیهی تمام ادیان ابراهیمی و دیگر ادیانِ بزرگ و همچنین قبایل بدوی همچنان موجود قرار دارد. البته نویسنده به دقت فرهنگ پاگانیستی یونان و روم را از این ادعا خارج میکند. و مدعی است که خلاف شرایط موجود، شواهد تاریخی بسیاری داریم که تنهایی به دلایل مختلفی همواره سوخت پیشران جوامع بوده است (از دورههای غزلتگزینی پیامبران پیش از شروع حرکت اصلاحی-انقلابی خود تا عزلتنشینی هنرمندان و دانشمندان). هدف اصلی نویسنده: شکستن طلسم ترس از تنهایی و تنهایان. چند نظر دربارهی کتاب: ۱. تقریباً از همان ابتدای کتاب موضعی دفاعی به خود گرفتم که تا انتها رهایش نکردم (یا نویسنده کمک نکرد که از آن جدا شوم و نویسنده شاید تعمد در برانگیختن خواننده داشت تا بمبارانش کند که به نظرم ناموفق بود). بسیاری از انتقاداتی که نویسنده به جوامع امروزی منتسب میکند برایم قابلفهم نبود. البته مهمترین دلیل این نامفهومبودن مدعای نویسنده میتواند این باشد که روی سخن نویسنده بیش از هر کسی به جوامع اروپایی-آمریکایی است. همچنین، آمارهایی که نویسنده در بخشهای ابتدایی کتاب از تعداد افراد تنها، بهطور دقیقتر افزایش تعداد افرادی که در نیمقرن اخیر در جوامع اروپایی-آمریکایی تنها زندگی میکنند، به نوعی ضد خودش عمل میکند. ۲. ادعاهای نویسنده در مورد اتحاد نامیمون دو فرهنگ اروپایی برایم طنینی از نظریات هانا آرنت را داشت. احتمالاً این دو دربارهی روند تاریخی تغییرات فرهنگی اروپا همدلیهایی با هم داشتهاند. اما به خلاف نویسنده که به نوعی ستایشگر فرهنگ مسیحیت اولیه و بیشتر از آن فرهنگ بودایی است، آرنت مشخصاً ستایشگر فرهنگ یونانی-رومی، بهویژه فرهنگ آتنی و جمهوری روم است و مدعی است فردگراییِ جدا از اجتماعی که مسیحیت به فرهنگ یونانی تزریق کرد یکی از مهمترین دلایل ظهور جوامع توتالیتر و شبهتوتالیتر در قرن بیستم است، چرا که فرد را از دریافتن و تندادن به مسئولیتهای اجتماعی خود دور کرد. ۳. بخش سوم کتاب که به مجموعهی تمرینهایی برای مواجهه با تنهایی اختصاص دارد قابلتحملترین بخش کتاب بود. و در بین هشت فصل این بخش، دو فصل آخر (۷. کودکان را آموزش دهید و ۸. به تفاوتها احترام بگذارید)، بهویژه فصلِ کودکان را آموزش دهید واقعاً چشمگیر و تأملبرانگیز بود. در این فصل نویسنده یادآوری میکند تنهایی مهارتی اکتسابی است، در نتیجه بهتر است تنهایی را از کودکی به فرزندان خود آموزش دهیم. ۴. فصل پنجم بخش چهارم (۵. آزادی) یادآور مباحث آزادی مطرح شده توسط آیزایا برلین در کتاب چهار مقاله دربارهی آزادی (ترجمهی دکتر محمدعلی موحد) بود. ۵. باوجود اینکه با نویسنده دربارهی لذایذ تنهایی موافقت تام داشته و دارم و برخی تمرینهای مواجهه با تنهایی برایم بدیع بود، تا انتها نتوانستم جبههگیری منفی که به نویسنده و بهویژه نظراتش دربارهی سنتهای فرهنگی اروپایی-آمریکایی داشتم را کنار بگذارم. آیا کتاب را به دیگران پیشنهاد میکنم: خیر امتیاز به کتاب: سه از پنج 6 9 مریم مجیدی🌱 1402/4/3 یک کتاب خیلی معمولی! راجع زندگی خانم نویسنده... 0 1 راضیه هوشیار 1402/1/27 نویسنده دو مساله را در موضوع تنهایی مد نظر دارد: یکی حد و مرز تنهایی از نظر زمانی و دوم انتخابی بودن یا اجباری بودن تنهایی. نویسنده تنهایی موقتی را توصیه می کند ولی برای زمان تنهایی موقت نیز زمان خاصی در نظر ندارد و سه یا چهار سال تنهایی نیز به نظرش طبیعی است. به نظرم دید نویسنده نسبت به اجتماع منفی نیست، اما نوع نگاه جامعه به افراد تنها را به شدت نقد می کند. نویسنده خود تنهایی را انتخاب کرده، اما این انتخاب با تاثیر از شرایط زندگی و شاید بتوان گفت در ابتدا به اجبار یا از روی فرار صورت گرفته. نویسنده می گوید اگر دلتان می خواهد زمانهایی تنها باشید و یا به طور کلی تنها زندگی کنید باید دلایل نگاه منفی اجتماع را متوجه شوید و تلاش کنید آن را جدی نگیرید و اول ترس از تنهایی را کنار بگذارید و سپس راههایی برای لذت از تنهایی پیدا کنید. راهکارهای خوبی هم ارائه شد. شاید بعضی از راهها را قبلا هم می دانستم، اما آگاهانه انتخاب کردن تنهایی و آگاهانه لذت بردن از آن را از کتاب آموختم. ضمنا در پایان کتاب، نویسنده کتابهای زیادی در مقوله تنهایی معرفی کرده است. 0 18