نامه های عاشقانه

نامه های عاشقانه

نامه های عاشقانه

3.7
5 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

13

خواهم خواند

2

شابک
9789646494695
تعداد صفحات
136
تاریخ انتشار
1393/4/4

توضیحات

        
جبران خلیل جبران زاده ی لبنان است. او می نوشت، نقاشی می کرد، شعر می گفت. او عاشق بود و تماشاگر خوب زندگی. گرچه بیشتر عمر خویش را در مغرب سپری می کرد، اما دلش مشرقی بود و مشرقی ماند. خلیل جبران اندیشه و احساسی ژرف و زیبا داشت. او موهبتی بزرگ بود و زندگی با وجود او زیستنی تر و خواستنی تر شد. مسیحا برزگر زاده تهران است. تهرانی که به گفته خودش پاره ی قشنگ ایران و ایران قلب جهان است. پیشه ی مسیحا عاشقی است. جز این، هیچ کار دیگری ندارد. او شعر می گوید، ترانه می خواند، ساز می زند. نام مادر او کبوتر است. مسیحا خود را پرنده می داند؛ گنجشکی کوچک و ساده با حنجره ای پر از آواز. می گوید: "برای من همین بس که روی شانه ی خوب خدا بنشینم و برایش بخوانم." مسیحا برزگر ستایش گر عشق، خنده و زندگی است.

      

یادداشت‌ها

           "نامه های عاشقانه ی‌ یک پیامبر"
 کتاب سر راهم قرار گرفت. از قدیم در کتابخانه داشتیمش. برادرم گوشه های کتاب را حاشیه نویسی کرده بود. رویش نوشته گردآوری و اقتباس ازاد از پائولو کوئلیو. خب پائلو کوئلیو کم آدمی نیست. به کتاب جذب شدم. اسم جبران خلیل جبران هم زیاد به چشمم خورده بود. آدم معروف و بزرگی ست و نام معروف ترین کتابش "پیامبر" است که نخوانده امش ولی پس از خواندن این کتاب در لیست کتاب هایی که باید بخوانم گذاشتمش.

شاید برای همین پائلو کوئلیو اسم کتاب را اینطور انتخاب کرده-نامه های عاشقانه ی یک پیامبر- بعضی شعرهایش را هم خوانده بودم. گفتم ببینم چطور است. شروع کردم. کمی از زندگانی جبران خلیل جبران نوشته. همان اول می آید می گوید به علت سقوطی از جایی شانه اش مصدوم میشود و برای درمان او را به صلیب میکشند تا مشکلش حل شود. جالب بود برایم.-من هم شانه دردم، شاید مرا هم باید به صلیب بکشند. نمیدانم؟- بعد کمی می آید جلو و از مهاجرتشان به آمریکا می گوید و عاشق شدن هایش. تا اینکه می رسد به عشقش به ماری هسکل که این کتاب هم از نامه های او و ماری به هم تشکیل شده. و ماری این نامه ها را برای خودش جمع آوری کرده تا بماند برای آیندگان شاید.

نامه هایشان به هم جالب است. از کتاب 40 نامه ی کوتاه به همسرم نادر ابراهیمی خیلی جالب تر بود. جبران از ماری خواستگاری میکند و او به خاطر اختلاف سنی ده ساله شان جواب رد به جبران میدهد. یعنی جبران ده سال کوچک تر بود. اما این رابطه و این نامه ها و حمایت های معنوی، روحی، انگیزش و مالی ماری از جبران قطع نمیشود تا آخر عمر خلیل جبران. برای من کتاب جالبی بود. شما را نمیدانم!

سید م. بنی هاشمی

11مهر1402
@mahdarname
        

0