داستانش در کل خوب بود ولی خیلی خیلی باگ داشت...
        

          فریدا مک فادن در کتاب خدمتکار به بررسی مضامین خشونت، آزار خانگی، قربانی شدن و سوء استفاده می‌پردازد و داستان میلی کالووی، زنی جوان با گذشته جنایی را روایت می‌کند که توسط زنی ثروتمند به نام نینا وینچستر، با ظاهری سالم از لحاظ سلامت روانی، به عنوان خانه‌دار استخدام می‌شود.
در مقدمه این رمان جذاب، یک خدمتکار که از او نامی برده نمی‌شود نگران است که پس از پیدا شدن جسدی در خانه‌ای که در آن کار می‌کند دستگیر شود. داستان پشت این حادثه زمانی شروع می‌شود که میلی کالووی برای شغلی به عنوان خانه‌دار برای نینا وینچستر، زنی ثروتمند و میانسال، مصاحبه می‌کند.
با وجود گذشته تاریک و سابقه جنایی میلی، او در مصاحبه پذیرفته شده و به عمارت نقل مکان می‌کند. یک اتاق کوچک در اتاق زیر شیروانی به او داده می‌شود که فقط از بیرون قفل شده و پنجره‌ای دارد که باز نمی‌شود. میلی که عصبی شده درخواست یک کلید می‌کند که نینا به همراه یک تلفن جدید به او می‌دهد. انزو، محوطه ساز خانه ، به او در مورد خطری هشدار می‌دهد، اما توضیح بیشتری نمی‌دهد. و از آن جایی که میلی به این شغل نیاز دارد این هشدار را جدی نمی‌گیرد. 
داستان روند طبیعی اش را تا اواسط کتاب طی می‌کند و ناگهان همه چیز به یک باره زیرو رو می‌شود . جوری که حتی تصورش را نمی‌کردید. صد صفحه ی آخر کتاب به شدت هیجانی و کنجکاو کنند است تا حدی که دلتان نمیخواد کتاب را برای لحظه ای پایین بگذارید. 
پ.ن: این دومین کتاب بود که اخیرا دارم میخونم که سر رشته ی داستان از جایی شروع میشه که آدم سابقه داری از زندان آزاد شده اما نمیتونه شغل مناسبی برای خودش دست و پا کنه. رمان یاد او و حالا هم خدمتکار ، البته روند داستان و تم هر کدوم از اونها کاملا باهم متفاوته. یاد او یک رمان عاشقانه است و خدمتکار یه رمان جنایی معمایی است.
        

          تصور کن در خانه‌ای مجلل، با باغی سرسبز و اتاق‌هایی بی‌نقص، مشغول به کار هستی. همه چیز در ظاهر عالی به نظر می‌رسد: غذای خوب، اتاقی اختصاصی در طبقه بالا، و حقوقی که می‌تواند زندگی‌ات را تغییر دهد. اما یک مشکل هست… درِ اتاقت فقط از بیرون قفل می‌شود.
خدمتکار تو را به دنیای میلی کالینز می‌برد، زنی که گذشته‌ای تاریک دارد و این شغل را آخرین شانس خود می‌بیند. اما خیلی زود می‌فهمد که نینا وینچستر، بانوی خانه، چیزی بیش از یک زن زیبا و ثروتمند است. اتفاقات عجیب یکی پس از دیگری رخ می‌دهند: نجواهایی پشت در بسته، کارهای غیرمنطقی نینا، و سایه‌ای که همیشه در کمین است. میلی فکر می‌کند در این بازی قربانی است، اما شاید همه چیز آن‌طور که به نظر می‌رسد نباشد…
این کتاب یک تریلر پرتنش و نفس‌گیر است، پر از رازهای تاریک و پیچش‌های غیرمنتظره. درست وقتی فکر می‌کنی که همه چیز را فهمیده‌ای، فریدا مک‌فادن برگ جدیدی رو می‌کند که معادله را تغییر می‌دهد. اگر عاشق تعلیق، رمز و راز و پایان‌های غافلگیرکننده‌ای هستی که مغزت را منفجر کند، این کتاب برای توست!
        

          فکر می‌کنم من و کتاب‌های این نویسنده از این به بعد لحظات‌ جالبی رو خواهیم داشت.
        

          مهم‌ترین نکته در مورد این کتاب: براش هایپ نباشید، قراره کلی حرص بخورید، و اینطوری نیست که بگم قراره بهترین کتاب عمرتون باشه، نه واقعا نیست.
امتیاز کلی من بهش سه و نیم بود که به بالا کردش کردم.
داستان یکم وایب پشت درهای بسته رو داره، اما واقعا با اون قابل مقایسه نیست.
نیمه‌ی اول کتاب یه جور از دست دوتا کاراکتر زن کتاب حرص خوردم، و نیمه‌ی دوم یه جور دیگه. و واقعا دلم می‌خواست خودم یه بلایی سرشون بیارم.
خلاصه اینکه بدون انتظار برید سراغش که تو ذوقتون نخوره. و امیدوارم از خوندنش لذت ببرید.
پ.ن: من واقعا به کتاب در زمینه‌ی خشونت خانگی‌ می‌خوام که از شدت استرس و فشار نتونم به جا بند شم، و تا مدت‌ها داستانش توی ذهنم بمونه. چرا همه‌شون تکراری شدن؟
        

          تازه خوندن کتاب‌های جنایی رو شروع کردم. ژانر جنایی رو توی فیلم و سریال خیلی دوست دارم. ولی مطمئن نیستم این کتاب در مقایسه با دیگر آثار این ژانر چه امتیازی باید بگیره. بنابراین همون ۴.۵ امتیاز رو بهش دادم.
از داستان لذت بردم. تا اواسط کتاب هیچ نشونه‌ای از ژانر به چشم نمیخورد و کاملا عاشقانه‌ی زرد بود ولی تازه از اواسط کتاب به بعد ماجرا شروع شد و جالب شد.
کتاب قابل پیش‌بینی بود ولی بازم ازش لذت میبری.
نثر روانی داشت و خوندنش اصلا سخت نبود.مرسی از فریدای عزیز.
        

          به به
واقعا به به
چند روزی خیلی سرم شلوغ بود با این حال اندک وقتی که گیرم میومد صرف خوندن این کتاب می کردم
و امروز تموم شد
و چقد عالی بود!
این پنجمین کتابی بود که از این نویسنده خوندم و توی رده بندی میشه کتاب اول:
به ترتیب بهترین:
1- خدمتکار
2- هیچوقت دروغ نگو
3- معلم
4- زندانی
5- بخش دی

پیش به سوی کتاب های بعدی .. ✌️
        

          ۳.۵
تجربه دژاوو با خوندن کتاب داشتین؟
تازه کتابی با محتوای خشونت خانگی! واقعا برام اذیت کننده بود به قدری که نمیخواستم از یه جایی به بعد کتاب بخونم ...
خیلی فکر کردم که شاید قبلا فیلم یا سریالی با موضوع مشابهی دیدم یا  کتابی با خط داستانی مشابه ولی به نتیجه نرسیدم که باعث شد این موضوع برام دارک تر بشه 
 پایان کتاب هم فریدا میخواست سریع یهو موضوع سرهم بندی کنه و بدون منطق پرونده قتل بسته شد! همگی هم خوشحال موضوع رو پذیرفتن؟ بعدش هم موضوع کتاب بعدی رو کلید زد
        

          ☆۴ ستاره طلایی با اسپارک‌های طلایی☆
من هنوز نمی‌دونم معادل فارسی اسپارک چیه :))

خُب! بعد از مدت‌ها نه تنها یه کتاب رو نصفه رها نکردم بلکه تو ۵_۶ ساعت خوندمش ولی حقیقا احساس کردم شاید اگر ۵ بدم زیاد باشه. [خسیس‌بازی دارم در میارم.

حقیقتا قصد نداشتم این کتاب رو بخونم، فقط می‌خواستم تورقش کنم ببینم اونقدری باحال هست که تو پیجم معرفی‌ش کنم یا نه و خب وقتی به خودم اومدم دیدم ۲۰۰ صفحه ازش خوندم!
از اون کتاب‌ها بود که هیچ‌چیز اضافه‌ای نداره، ریتم نسبتا تندی داره، شخصیت‌ها به طرز زیبایی سیاه و مریضن، تک‌تک‌شون مریضن! در واقع می‌شه گفت هیچ آدم نرمالی تو این کتاب پیدا نمی‌شه (انزو رو حالا شاید بتونیم استثنا در نظر بگیریم.) 

شخصیت‌پردازی و ریتم کتاب به کنار چیزی که برای من جذاب‌تر می‌کرد کتاب رو این بود که در قالب رفتارهای شخصیت‌ها خیلی چیزا رو به خواننده نشون می‌داد و باید کشف می‌کردی چرا این‌طوری می‌شه. [ در تلاش برای اسپویل نکردن.

کتاب سه بخش داره، و هر بخش داستان به طرز عجیبی متفاوت و پرریزون‌تر و جذاب‌تر می‌شه. من عاشق اون نویسنده‌هاییم که تا لحظه آخر می‌خوان آدم رو شوکه کنن و فریدا خانوم هم دقیقا همین کار رو کرد، اونم دوبار!
این خانم کاری می‌کنه که دلت برای اون دیوونه داستان بسوزه و با خودت بگی اصلا بیا همه رو همین‌طوری ببر شکنجه بده :(( 
‌
و به نظر من درخشان‌ترین بخش کتاب، بدون شک "بخش دوم" بود. شوک‌های واقعی، سیاهی محض و حقایق تاریک...
بخش دوم کتاب یکم وایب "کلکسیونر" رو داشت اما برخلاف "کلکسیونر" که بخش دومش ناامیدم کرد، بخش دوم "خدمتکار" باعث شد عاشق کتاب بشم و صد در صد جز پیشنهادهای ویژه‌م بشه!

جمع‌بندی نهایی: برید بخونیدش، خصوصا اگر مدت‌هاست حس‌وحال کتاب‌خوندن ندارید.

پ.ن: "خدمتکار" رو با ترجمه "مریم علیزاده" از نشر "کوله‌پشتی" خوندم و واقعا از ترجمه‌ش راضی بودم، و سانسور بسی کمی هم داشت.
        

          داستان قابل پیش بینی بود ولی خیلی خوب و گیرا نوشته شده بود، دیگه آخراش داشتم سکته میکردم