معرفی کتاب Wings of Starlight اثر Allison Saft

Wings of Starlight

Wings of Starlight

3.6
10 نفر |
7 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

11

خواهم خواند

28

شابک
9781368098458
تعداد صفحات
400
تاریخ انتشار
1403/11/17

توضیحات

        Brimming with magic and romance, a young fairy queen must form an unlikely alliance or risk an unspeakable danger destroying all she holds dear in this standalone YA novel from New York Times bestselling author Allison Saft.It’s been centuries since a warm-season fairy in Pixie Hollow has crossed into the Winter Woods, and while most fear the legends of monsters lurking in the frozen lands, Clarion, can’t help being intrigued by Winter’s stoic beauty. But under the watchful eyes of the current monarch and the court's seasonal ministers, Clarion has little time to dwell on daydreams while the days to her coronation dwindle away.That is, until reports of a monster crossing from Winter into Spring make their way to the palace. Clarion sees defeating this threat as an opportunity to prove that she is worthy of her new role. But instead of finding a monster at the edge of Winter, she finds Milori, a young guardian of the Winter Woods. Together, they form an unlikely bond as they race to save their lands.But as their alliance warms to something more, they will discover there is a reason a warm-season fairy and a winter fairy must not be together. And the cost could be just as deadly as the monsters that prowl the Winter Woods.Discover the origin of the sweeping, star-crossed romance between the queen of Pixie Hollow and the lord of the Winter Woods.
      

لیست‌های مرتبط به Wings of Starlight

یادداشت‌ها

مُحیصا

مُحیصا

1404/2/19

          ـ تینکربل، اون قدیما زمانی که پیکسی هالو تازه ساخته شده بود، دو پری با همدیگه آشنا و سپس عاشق شدن. یکی از اون ها پری فصل زمستون و اون یکی پری فصل های گرم بود. اون پری های دلباخته هر غروب هم رو در لب مرز می دیدن.بهار با زمستون تلاقی پیدا کرد و عشق شون روز به روز قوی تر شد و تصمیم گرفتن برای همیشه پیش هم بمونند و قلمرو ها رو با همدیگه شریک بشن. بدون توجه به خطرات از مرز عبور کردند و بال یکی شون شکست.چیزی که درمانی واسش وجود نداشت. از اون روز به بعد ملکه کلاریا  فرمان داد پری ها حق ندارن از مرز عبور کنن.»
ـ و برای اون پری ها چه اتفاقی افتاد؟
-مجبور شدن از هم جدا بشن.

«آخی طفلکلی ها، به نظر داستان جالبی میاد. » وقتی می خواستم کتاب را بخرم اولین جمله ای بود که بعد از خواندن خلاصه اش گفتم و راستش را بخواهید بدم نیامد کتابی بخوانم که حال و هوای پری های داستان های برادران گریم را داشته باشد. پری های کوچکی که حیات و ممات شان با گل و گیاه،  آب درون برکه ها ، جنگل و زنبورهای عسل آمیخته شده و در خانه هایی در زیر قارچ ها یا تنه های درختان زندگی می کنند. پری هایی که حس و حالی شبیه به مِمُل کوچولو (شخصیت کارتونی مورد علاقه ی بندانگشتی من) داشته باشند که بهشان می گویم پری های دوران قدیم.  پری های دوران جدید، خب می دانید مدرن شده اند! پری های قدرتمندی که برنزه اند و رنگ چشمانشان طیف وسیعی از رنگ های مختلف را در برمی گیرد( از انواع صورتی گرفته تا بنفش و نارنجی و زرد و...) پری های مدرن از مذکر و مونث گرفته خوش هیکل اند و مردهایشان سیکس پک هم دارند.( این مسئله در مورد پری های امروزی خیلی مهم است. اصلا اگر سیکس پک نداشته باشند پری نیستند به هیچ وجه😂) تازه این پریان مدرن به جای اینکه در طبیعت زندگی کنند در قصر های گوتیک هم یافت می شوند. 😅
این صغرا کبری ها را چیدم که بگویم کتاب بال هایی از نور ستاره داستان پریان دوران قدیم را روایت می کند. پریان کوچکی که از لبخند کودکان متولد می شوند، در طبیعت زندگی می کنند و وظیفه ی محافظت از آن را بر عهده دارند و طبیعت هم نیازهای آنان را برطرف می کند. کتاب در همچین اتمسفر و فضایی روایت می شود و نویسنده به خوبی توانسته حال و هوای مناسب آن را خلق کند. حال و هوایی که شما را به دوران قبل از ظهور پری های مدرن پرتاب می کند:) که خب من خیلی دوستش داشتم. در عین سادگی حس و حال لطیف و دلپذیری  هم داشت:) 
راستش در حین خواندن بارها و بارها از تمرکز کتاب روی شخصیت اصلی و خوب نپرداختن به شخصیت های فرعی غر زدم اما وقتی به این فکر کردم که اگر قرار است داستان را از زبان  شخصیت اصلی که بنا به موقعیت خود فردی منزوی است گفته شود بنابراین تا حدی نپرداختن به شخصیت های فرعی برایم منطقی آمد (البته این نظر منه و نظری ندارم راجع به اینکه تا چه حدی درسته ؟! )
روند داستان هم نه خیلی کند بود که حرص مرگم کند و نه خیلی سریع و پر از پلات های آنچنانی که هیجان زده ام کند. معمولی بود.
رومنس داستان هم نه آن قدر آتشین و لیلی و مجنونی بود و نه سرد و بی حال. گرمای ملایمی داشت( شبیه وقتی که کتری رو می ذاری رو بخاری تا آروم آروم گرم بشه.راستش این نزدیک ترین چیزیه که از رومنس داستان به ذهنم رسید) و خدا را شکر لوس هم نبود⁦(⁠+⁠_⁠+⁠)⁩
در آخر باید بگویم اگر دلتان برای پری های دوران قدیم، داستان های  ساده ی دوران قدیم و تینکربل تنگ شده است شاید کتاب بال هایی از نور ستاره بتواند شما را به آن زمان برگرداند:))))



        

60

          وینگز آف استارلایت 
کتاب قشنگ و گوگولی مگولی  (تنها واژه توصیف این به ذهنم رسید😭🎀) بود✨😭
از اونجایی که فضاسازی و شخصیت پردازی از قبل انجام شده بود پتانسیل خیلی خفن تر شدن رو داشت 🙏🏻
(با اینکه این از زیباییش و گوگولی بودنش کم نمی کرد🤝🏻 )
 فکر کنم هممون با کار با انیمیشن تینکربل آشنایی داریم  و شاید یکی انیمیشن‌های مورد علاقمون بوده ✨🎀
اگه شما هم مثل من هنوز تینکربل، فضای داستانش و ملکه  کلاریون دوست داشتید حتماً این کتابو بخونید و لذت برید
 این کتاب کاملاً فضای راز بال‌ها رو داره ✨😭
که تینکبل متوجه میشه یه دوقلو داره که توی جنگل زمستونیه و آخرای داستان کلاریون  میلوری برای تینکربل و خواهرش داستانی تعریف می‌کنن که این داستان، داستان خودشونه😭✨
 این کتاب به همون داستان می‌پردازه 
اون موقع داستان تینکربل و خواهرش که اسمشو به یاد ندارم😭(خو خیلی وقت پیش دیدم تینکر بل روووو🤣😭 )بود ولی این بار داستان شاهدخت بهار و نگهبان جنگل‌های زمستانی 
 اما ، اما عشق بین یه پری سردسیر و به پری گرمسیر ؟!
 نه امکان نداره ، 💔
پایان این داستان از قبل شروعش نوشته شده است ❤️‍🩹
چرا ؟!
چون همونطور که اگه تینکربل دیده باشید می‌دونید؛
 اگه پریای گرمسیری مثل پریای پاییز تابستون و بهار وارد جنگل‌های زمستانی بشن بال هاشون می‌شکنه ،و اگه پری‌های زمستانی وارد جنگل‌های گرمسیری بشن بال‌هاشون آب میشه؛ بنابراین پریای گرمسیری نمیرن اونجا و پریای سردسیر هم از جنگل‌های گرمسیری دور می‌مونند 
خوب داستان اینطوری می‌گذره که شاهدخت کلارین میره جلوی مرز بهار و زمستون و اونجا نگهبان جنگل‌های زمستانی رو می‌بینه، و طی داستان که سری هیولاهایی به اسم کابوس‌ها از جنگل‌های زمستانی فرار می‌کنند و وارد جنگل‌های گرمسیری میشن ؛عنوان جزئیات نمیشم که اگه قصد خوندنشو دارید براتون اسپویل نشه...
داستان ریتم ملایمی داشت خیلی کند نبود؛پلات محور و هیجانی هم نبود ؛
 ملایم و ملو بود یه عاشقانه گوگولی و مهربون( همین کلمه‌ها برای توصیف به ذهنم رسیدن😭🤣)  با کتابی که میشه مقایسش کرد سنگدله من هر دو رو به یه اندازه دوست داشتم✨
 آخر داستان درسته کسی نمرد ولی آخرش همون اندازه شایدم بیشتر غم انگیز بود❤️‍🩹
 وقتی به خط آخر رسیدم پی دی افم نوشت شما به آخر رسیدید 
اما باورم نمی‌شد
 خیلی زودتر تموم شد ❤️‍🩹
   کتاب سدانده، من خودم خیلی باهاش گریه کردم😭😭
 خیلی دوستش داشتم ولی در کل اگه یه کتاب ملو و ملایم می‌خواید ه وایب پری‌هایی توی تینکربل رو داشته باشه این کتاب کاملاً مناسب شماست و اما اگه دنبال یه فانتزی قوی و هیجانی می گردید ، این کتاب چندان مناسب شما نیست...
        

2

یوتاب

یوتاب

1404/5/28

          Wings of starlight 

- قبل از اینکه ما بشینیم و تینکربل ببینیم دوتا پری بودن یکی از سرزمین سرد زمستان یکی هم ملکه کلارین پیکسی هالو که می درخشید مثل یه ستاره این دوتا پری عاشق هم می شن...

- من عاشق تینکربل بودم و هستم یکی از بهترین انیمیشن هایی بود که تو زندگیم دیدم خیلی کودکانه ولی دوست داشتنی و الان یه کتاب که منو به شش سالگی می برد و داستان ملکه کلارین پیکسی هالو رو روایت می کرد اگه بخوام خیلی دقیق بشم واقعا کتاب فانتزی خفنی نیست ولی واقعاً نوستالژی بغل کردنی داره کتاب پری عشق و یه زندگی بی نقص رو به تصویر می کشه در طول داستان تنها فکر من این بود که چرا یه پری تو پیکسی هالو نیستممم😭
خیلی غصه خوردم و واقعیت اینه که تو دوره ای که داشتم می خوندم خیلی از زندگی نا امید بودم و از ملکه کلارین متنفر بودم که این قدر زندگیش قشنگه 😂 
و بخاطر همین سر غر غر های اول کتاب می خواستم بزنمش 
کلا یه بند میگم:  این کتاب واقعاً خفن نیست چون دنیا سازیش از قبل انجام داده شده بود مونده شخصیت پردازی که ظاهرشون دوباره از قبل انجام شده بود می مونه داستان پردازی که با پایان غم انگیز ما رو به گریه می ندازه و دوباره اینم از قبل گفته شده بود در کل اینکه این کتاب فقط گسترش داده شده بود باید بی نقص تر می بود اما به هر حال که کتاب یه تفریح برای من بود.
        

31

ویدئو در بهخوان
          ۴.۵/۵ستاره
می‌دونید چیه؟ اصلا از اولشم میدونستم که قراره قلبم و بشکنه ولی بازم صفحه به صفحه، پاراگراف به پاراگراف ادامه‌ اش دادم😭
یعنی اگه شما یه بار تینکربل و راز بال ها ر و دیده باشید تو کودکی از همون اول می‌دونید قراره آخر کتاب چه اتفاقی بیوفته😭😭
ولی با این حال  بازم نتوانستم بزارمش زمین.
چندتا فصل اول خیلی کوچولو ممکنه براتون کند پیش بره ولی کل کتاب یه روند ناز نازی  اکلیلی داره با کلی غم فراوان 😭
اون غمش هم به خاطر اینکه شما می‌دونید چه اتفاقیه برای  ملورین میوفته 😭کاش یه جور دیگه تموم میشد:))))
ولی در کل داستان هیجان انگیز خیلی فانتزی و قشنگیه خییلی خیلی قشنگ. می‌برتتون به همون حس خوبی که تماشای تینکربل توی کودکی بهتون می‌داد.
یکم شخصیت پردازی های نقش های فرعی مثلی ملکه قبلی یا وزیر ها می‌توانست قوی تر باشه با فضا سازی ولی خب در همین حد هم واقعا عالی بودن.
لذت خواندنش رو از خودتون دریغ نکنید.

خلاصه کتاب:
قرن‌هاست که هیچ پری از فصل گرم به جنگل‌های زمستانی پا نگذاشته و کلاریون، با وجود ترس دیگران از هیولاهای یخ‌زده، از زیبایی زمستان کنجکاو است. او در آستانه‌ی تاج‌گذاری‌اش، وقت چندانی برای رویاپردازی ندارد. 
زمانی که خبر هیولایی که از زمستان به بهار عبور کرده به قصر می‌رسد، کلاریون این تهدید را فرصتی برای اثبات شایستگی‌اش می‌بیند. اما به جای هیولا، با میلوری، یک نگهبان جوان جنگل‌های زمستانی آشنا می‌شود و رابطه‌ای غیرمنتظره شکل می‌گیرد. 
با عمیق‌تر شدن این اتحاد، آن‌ها متوجه می‌شوند که یک پری فصل گرم و یک پری زمستانی نباید با هم باشند و هزینه‌ی این ارتباط می‌تواند به اندازه‌ی هیولاهای جنگل‌های زمستانی خطرآفرین باشد.

        

23