یادداشت اَشکِ مآه
1404/5/30

۴.۵/۵ستاره میدونید چیه؟ اصلا از اولشم میدونستم که قراره قلبم و بشکنه ولی بازم صفحه به صفحه، پاراگراف به پاراگراف ادامه اش دادم😭 یعنی اگه شما یه بار تینکربل و راز بال ها ر و دیده باشید تو کودکی از همون اول میدونید قراره آخر کتاب چه اتفاقی بیوفته😭😭 ولی با این حال بازم نتوانستم بزارمش زمین. چندتا فصل اول خیلی کوچولو ممکنه براتون کند پیش بره ولی کل کتاب یه روند ناز نازی اکلیلی داره با کلی غم فراوان 😭 اون غمش هم به خاطر اینکه شما میدونید چه اتفاقیه برای ملورین میوفته 😭کاش یه جور دیگه تموم میشد:)))) ولی در کل داستان هیجان انگیز خیلی فانتزی و قشنگیه خییلی خیلی قشنگ. میبرتتون به همون حس خوبی که تماشای تینکربل توی کودکی بهتون میداد. یکم شخصیت پردازی های نقش های فرعی مثلی ملکه قبلی یا وزیر ها میتوانست قوی تر باشه با فضا سازی ولی خب در همین حد هم واقعا عالی بودن. لذت خواندنش رو از خودتون دریغ نکنید. خلاصه کتاب: قرنهاست که هیچ پری از فصل گرم به جنگلهای زمستانی پا نگذاشته و کلاریون، با وجود ترس دیگران از هیولاهای یخزده، از زیبایی زمستان کنجکاو است. او در آستانهی تاجگذاریاش، وقت چندانی برای رویاپردازی ندارد. زمانی که خبر هیولایی که از زمستان به بهار عبور کرده به قصر میرسد، کلاریون این تهدید را فرصتی برای اثبات شایستگیاش میبیند. اما به جای هیولا، با میلوری، یک نگهبان جوان جنگلهای زمستانی آشنا میشود و رابطهای غیرمنتظره شکل میگیرد. با عمیقتر شدن این اتحاد، آنها متوجه میشوند که یک پری فصل گرم و یک پری زمستانی نباید با هم باشند و هزینهی این ارتباط میتواند به اندازهی هیولاهای جنگلهای زمستانی خطرآفرین باشد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.