معرفی کتاب کلاس پرنده اثر اریش کستنر مترجم علی پاک بین

کلاس پرنده

کلاس پرنده

اریش کستنر و 1 نفر دیگر
4.0
21 نفر |
8 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

32

خواهم خواند

7

یادداشت‌ها

          #یادداشت_کتاب
#کلاس_پرنده
بعد از مدت ها کتابی خواندم که در آن معلم ها بد نیستند، به خون بچه ها تشنه نیستند و کلا آدم های نفهمی نیستند! کلاس پرنده ماجرای چند پسر نوجوان در یک مدرسه شبانه روزی است. خود کتاب و داستانش جذاب و پر ماجراست و رفتارهای پسرهای قصه بسیار شبیه رفتار پسرهای عادی است. خوبی ماجرا این است که معلم ها و مدیر هم این مساله را می دانند و شیطنت های آن ها را به حساب رفتار عادی می گذارند نه انجام گناه کبیره!

اما علت علاقه من به این داستان چیز دیگری است. هرچه در کتاب جلو می‌رفتم و با شخصیت ها بیشتر آشنا می شدم حس می کردم آن ها را از قبل می‌شناسم!مدیر فهیمی که باطن رفتار بچه ها را درک می‌کند... معلم با فهم و شعوری که در عین جدی بودن، دوست بچه‌هاست... پسر یتیمی که مجبور است کریسمس ها داخل مدرسه بماند... پسر فقیری که در عین توانمندی، درگیر فقر و مساله خانوادگی است... پسر قوی‌ای که هوای بچه‌های ضعیف‌تر را دارد ولی بخاطر پدر و مادرش باید کریسمس را به خانه برود... پسر ترسویی که دوست ندارد بترسد و با وجود ضعف‌هایش جلوی ترس خودش می‌ایستد... بچه‌های سال آخری که ارشد و مسئول سایر دانش‌آموزان هستند... مبصرهایی که در هر کلاس مسئول نظم و رفتار بچه‌ها هستند...
هرچه بیشتر ماجراها را می خواندم، بیشتر حس می کردم رولینگ به شدت از شخصیت های این کتاب در داستان هری پاترش الهام گرفته! و مدرسه شبانه روزی این کتاب، و توصیف صحنه هایش، حتی خروج بچه ها از مدرسه و سوار قطار شدن و هدیه ها و ... همه حس هاگوارتز و شخصیت های اصلی آن را به مخاطب القا می کند. خلاصه که احتمالا بخاطر همین نکات حظ من از این کتاب خیلی بیشتر از کسانی است که هری پاتر را نخوانده اند و این کتاب را می خوانند...
        

8

        کتاب رو‌ به صورت صوتی گوش دادم، با صدای منصور ضابطیان. و به نظرم خیلی خوب صداشون رو داستان نشسته بود.
فضای کتاب ساده و‌صمیمی و دلچسب بود. ماجراهای یه مدرسه شبانه روزی و‌ دانش‌آموزاش، هر شخصیتی توی کتاب قصه‌ای داره...
هرکدوم غمی و شادی و... داره.
من بیشتر از همه قصه‌ی مارتین و سفرش به خونه برای تعطیلات کریسمس رو دوست داشتم. غم مارتین، برف و هوای سرد، توجه آقای مدیر به اینکه مارتین غمگینه، و در نهایت شادی پدر و مادر و گرمای خونه‌شون، زیبا بود تصورش...
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

          امتحان زندگی دانشجویی تمام شده است.  بعد از گپ و گفتی طولانی سوار ون های دانشگاه شده و به سمت مترو گلشهر می‌روم. کلاس پرنده اریش کستنر که مدت هاست با صدای منصور ضابطیان در طاقچه دانلود کردم تا در فرصتی مناسب گوش دهم را شروع می‌کنم. 
ذهنم شلوغ و پراکنده است. تا نیمه کتاب نمی‌توانم خط روانی منسجمی را تصور کنم. یکی از مشکلاتم همیشه با کتاب صوتی همین بوده است اما این بار من عذاب وجدان دارم بابت این سهل انگاری در گوش دادنم.

مدت قابل توجهی را در راه هستم. به نیمه کتاب می‌رسیم و من آن را با سرعت دو برابر گوش می‌دهم و ناگهان دکتر بوق یقه من را می‌گیرد و تا به خودم می‌آیم می‌بینم صورتم از گریه خیس شده است.
از اینجاست که با جان و دل تک تک کلمات در وجودم فرو می‌روند و من گریه خودم را نمی‌توانم کنترل کنم.

کلاس پرنده احساساتی که مدتی است سرکوب شده اند را با چنگ و دندان بیرون می‌کشد و نمایان می‌سازد.
شب به بهانه گوش کردن کتاب و در عین حال نگرفتن عذاب وجدان نخواندن برای امتحان فردا باقی کتاب را گوش می‌دهم و باز گریه امانم را می‌برد.
ساعت ۲:۳۰ دقیقه شب است. و من درحالی که کتاب روانشناسی پرورشی نوین را می‌خوانم گریه می‌کنم. گریه ای که حاصل یادآوری بخش هایی از کتاب است و گریه ای که هیچ توضیح درست و منطقی برای آن پیدا نمی‌شود.

درس را تمام می‌کنم. در رخت خواب می‌روم. وارد بهخوان می‌شوم و متنی را راجع به "کلاس پرنده" می‌نویسم و اشک چشم سمت راستم لیز می‌خورد و به سمت پایین حرکت می‌کند. ((چه باکلاس و لوس))

با خودم می‌گویم؛ دادن پنج ستاره منطقی است؟ 
_فعلا گور پدر منطق ...
        

3