یادداشت زهرا عباد
1404/1/17
#یادداشت_کتاب #کلاس_پرنده بعد از مدت ها کتابی خواندم که در آن معلم ها بد نیستند، به خون بچه ها تشنه نیستند و کلا آدم های نفهمی نیستند! کلاس پرنده ماجرای چند پسر نوجوان در یک مدرسه شبانه روزی است. خود کتاب و داستانش جذاب و پر ماجراست و رفتارهای پسرهای قصه بسیار شبیه رفتار پسرهای عادی است. خوبی ماجرا این است که معلم ها و مدیر هم این مساله را می دانند و شیطنت های آن ها را به حساب رفتار عادی می گذارند نه انجام گناه کبیره! اما علت علاقه من به این داستان چیز دیگری است. هرچه در کتاب جلو میرفتم و با شخصیت ها بیشتر آشنا می شدم حس می کردم آن ها را از قبل میشناسم!مدیر فهیمی که باطن رفتار بچه ها را درک میکند... معلم با فهم و شعوری که در عین جدی بودن، دوست بچههاست... پسر یتیمی که مجبور است کریسمس ها داخل مدرسه بماند... پسر فقیری که در عین توانمندی، درگیر فقر و مساله خانوادگی است... پسر قویای که هوای بچههای ضعیفتر را دارد ولی بخاطر پدر و مادرش باید کریسمس را به خانه برود... پسر ترسویی که دوست ندارد بترسد و با وجود ضعفهایش جلوی ترس خودش میایستد... بچههای سال آخری که ارشد و مسئول سایر دانشآموزان هستند... مبصرهایی که در هر کلاس مسئول نظم و رفتار بچهها هستند... هرچه بیشتر ماجراها را می خواندم، بیشتر حس می کردم رولینگ به شدت از شخصیت های این کتاب در داستان هری پاترش الهام گرفته! و مدرسه شبانه روزی این کتاب، و توصیف صحنه هایش، حتی خروج بچه ها از مدرسه و سوار قطار شدن و هدیه ها و ... همه حس هاگوارتز و شخصیت های اصلی آن را به مخاطب القا می کند. خلاصه که احتمالا بخاطر همین نکات حظ من از این کتاب خیلی بیشتر از کسانی است که هری پاتر را نخوانده اند و این کتاب را می خوانند...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.