معرفی کتاب قبله مایل به تو اثر سیدحمیدرضا برقعی

قبله مایل به تو

قبله مایل به تو

محمدعلی مجاهدی و 2 نفر دیگر
4.4
80 نفر |
12 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

174

خواهم خواند

13

شابک
0000000083706
تعداد صفحات
80
تاریخ انتشار
1399/2/13

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        آنقدر دور حرم سینه زدم تا دیدم. قبله شش گوشه شد آنگاه دلم محرم شد.
      

لیست‌های مرتبط به قبله مایل به تو

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          خیلی وقت بود از کتابی این قدر لذت نبرده بودم:)
هر شعر عالی که از کتاب می خواندم می گفتم خب دیگر تمام شد. بعدی حتما خیلی عادی است. بعدی هم عالی بود! یعنی کلی ضربان قلبم از هیجان رفته بود بالا.
شعر های خیلی حس داشت. خیلی واقعی بود. شعر پانزدهم که درباره ی مشهد بود، هر بیتش را می خواندم قشنگ حس می کردم در حرم نشسته ام...هزار تکه شد این من، آری به لطف آیینه هایت...
شعر بیست و یک را پیشتر خوانده بودم با دوستی در جنوب. و کاملا با آن دوست موافقم که برقعی خودش نگفته این شعر ها را...ناگهان قلب حرم وا شد...
کربلا کوچه ندارد همه جایش دشت است...
مثل آیینه ی در خاک مکدر شده ای/ چشم من تار شده یا تو مکرر شده ای؟
من تو را در همه ی کرب و بلا می بینم/ هر کجا می نگرم جسم تو را می بینم
اربا اربا شده چون برگ خزان می ریزی
کاش کی شد که تو با معجزه ای بر خیزی...
باید انگار تو را بین عبایم ببرم/ تا که شش گوشه شود با تو ضریحم پسرم...

یا مثلا شعر هفده را که اولش خواندم "تقدیم به شهید حسین علم الهدی"، گفتم ما که تا به حال خیری ندیدیم از شعر های تقدیمی ولی...
"...خشک می شد گلوی او کم کم
روضه خوان تشنه بود در باران
یک نفر استکان آب آورد
السلام علیک یا عطشان 

استکان را بلند کرد، ولی
عکس یک مشک روی آب افتاد
مشک لرزید و محو شد کم کم
اشک سید که توی آب افتاد"

چند روز پیش مصاحبه ای دیدم با کارگردان انیمیشن "شاهزاده روم". وقتی از ایشان پرسیدند چه شد که شد؟ گفتند  فقط نفس گرم. نفس گرم پشت اثر را خواننده و بیننده می فهمد.
(کلش نقل به مضمون)
نفس گرم قبله مایل به تو را راحت می شود فهمید...

بعد از بار دوم خواندن
الان که کتاب تحیر؛مثنوی-غزل علوی و یحیی را هم خوانده ام متوجه می شوم که چقدر شعر های آقای برقعی پیشرفت کرده است و اگر بخواهم به تحیر امتیاز کامل دهم که همه ی شعر های ش عالی است، دیگر به این کتاب نباید امتیاز کامل بدهم ولی می دهم:) به خاطر شعر ناگهان قلب حرم وا شد و یک مرد جوان...
        

2

یادم آمد ش
          یادم آمد شب بی‌چتر و کلاهی که به بارانی مرطوب خیابان زدم آهسته وُ گفتم چه هوایی است خدایی من و آغوشِ رهایی سپس آن قدر دویدم طرف فاصله تا از نفس افتاد نگاهم به نگاهی دلم آرام شد آن گونه که هر قطره باران غزلی بود نوازشگر احساس که می‌گفت فلانی! چه بخواهی چه نخواهی به سفر می‌روی امشب چمدانت پر باران شده پیراهنی از ابر به تن کن و بیا!
پس سفر آغاز شد و نوبت پرواز شد و راه نفس باز شد و قافیه‌ها از قفس حنجره آزاد و رها در منِ شاعر منِ بی‌تاب‌تر از مرغ مهاجر، به کجا می‌روم اقلیم به اقلیم، خدا همسفرم بود و جهان زیر پرم بود سراسر که سرِ راه به ناگاه مرا تیشه‌ی فرهاد صدا زد: نفسی صبر کن ای مرد مسافر قَسَمت می‌دهم ای دوست،
سلام من دلخسته‌ی مجنون شده را نیز به شیرینِ غزل‌های خداوند، به معشوق دو عالم برسان.
باز دلم شور زد آخر، به کجا می‌روی ای دل! که چنین مست و رها می‌روی ای دل!
مگر امشب به تماشای خدا می‌روی ای دل! نکند باز به آن وادی…
مشغول همین فکر و خیالات پر از لذت و پر جاذبه بودم که مشام دل من پر شد از آن عطر غریبی که نوشتند کمی قبل اذانِ سحر جمعه، پراکنده در آن دشت خدایی ست.
چشم وا کردم و خود را وسط صحن و سرا، عرش خدا، کرب و بلا، مست و رها در دل آیینه جدا از غم دیرینه ولی دست به سینه یله دیدم. منِ سر تا به قدم، محو حرم، بال مَلَک، دور و برم یک سره مبهوت به لاهوت رسیدم
چه بگویم که چه دیدم که دل از خویش بریدم، به خدا رفت قرارم، نه به توصیف چنین منظره‌ای واژه ندارم
سپس آهسته نشستم،
و نوشتم: فقط ای اشک امانم بده تا سجده‌ی شکری بگذارم،
که به ناگاه نسیم سحری از سر گلدسته‌ی باران و اذان آمد و یک گوشه از آن پرده‌ی در شور عراقی و حجازی به هم‌آمیخته را پس زد و چشم دلم افتاد به اعجاز خداوند به شش گوشه‌ی معشوق،
خدایا! تو بگو این منم آیا که سر پا شده‌ام محو تمنا و تماشا؟
فقط این را بنویسید: رسیده است لب تشنه به دریا دلم آزاد شد از همهمه، دور از همه مدهوش، غم و غصه فراموش،
در آغوشِ ضریح پسر فاطمه آرام سر انجام گرفتم.
.
انچه خواندیم نوعی از شعر است که به #بحر_طویل معروف شده است. بحر طويل نوعی شعر یا نثر موزون در ادبیات فارسی است که با ريتم خاصی خوانده مي‌شود. قالب بحر طویل بیشتر برای بیان سخنان طنز یا هزل کاربرد دارد. اما برخی شعرهای جدی‌تر مانند مرثیه‌ها و مُناظره‌ها نیز با قالب بحر طویل نوشته شده‌اند. #سید_حمیدرضا_برقعی نیز در مجموعه شعر #قبله‌_های_مایل_به_تو و در بین بیست و چهار شعری که آورده است، یکی را از نوع بحر طویل انتخاب کرده است که به شخصه برای من قالب جدید و جالبی بود. این دفتر شعر او نیز از سطح کیفی خوبی برخوردار بود.
        

0

          کتاب "قبله مایل به تو" دومین کتاب شعری است که از سید حمیدرضا برقعی به چاپ رسیده است و حقیقتاً برخی از اشعار آن انسان را به وجد می‌آورد و شگفت‌زده می‌کند. پیش از این کتاب "طوفان واژه‌ها" را هم از برقعی خوانده بودم و از آن‌ هم تقریباً به همین اندازه لذت بردم؛ اما با خواندن این کتاب، دیگر شکم به یقین تبدیل شد و الان مطمئنم "سید حمیدرضا برقعی" گنجینه‌ی ارزشمندی است و شعرهایش روحبخش و دلبرا. چند نکته‌ای پس از خواندن کتاب به ذهنم می‌رسد:
1. کتاب در وصف بسیاری از بزرگان دین اشعاری دارد و نگاهی گزینشی به خاندان آل الله نداشته است. این نکته برای من نکته‌ی جدید و فوق‌العاده‌ای بود و به عنوان مثال کتاب شعری در وصف امام حسم عسکری دارد که حقیقتاً زیبا و خواندنی است.
2. دکتر موسوی گرمارودی مقدمه‌ای ارزشمند بر این کتاب نوشته و تشریح می‌کند که چرا شاعران آیینی نباید در ورطه‌ی غلو پیش بروند و از این جهت برقعی را ستایش می‌کند که بسیار کم دچار این آفت شدا است. وی تنها یک بیت شعر از کتاب را نمود غلو در کتاب می‌داند:
تو را خدایی که آفریده، درون آیینه را کشیده
تو وجه اویی خودت بگو که کدام بنده‌ خداتر از تو
اما در حین مطالعه‌ی کتاب به نظرم رسید شاید بیت زیر هم نمودی از این مسئله‌ باشد:
مرا از فیض رستاخيز چشمانت مکن محروم
جهان را جان بده، پلکی بزن، یا حیُّ یا قیّوم
3. شعرهای کتاب حقیقتاً فضایی امروزی دارد و خواندن آن‌ها لذتی را به خواننده‌ی جوان و کم‌اطلاع از پیشینه‌ی شعر و شاعری منتقل می‌کند، که کم سابقه است.
4. اشعار در وصف حضرت امیر، آنقدر زیبا هستند که گلچین کردنش کاری بسیار دشوار است؛ فقط به عنوان نمونه و نه به عنوان بهترین ابیات:
روز و شب از تو قضا از تو قدر می‌گوید
"ها علیٌ بشرٌ کیف بشر" می‌گوید

"هزار نکته‌ی باریک‌تر ز مو این‌جاست" 
بدون عشق تو بی‌شک صراط می‌لرزد

راز خلقت همه پنهان شده در عین علی است
کهکشان‌ها نخی از وصله‌ی نعلین علی است
5. توصیف‌ها و فضاسازی‌های سید حمیدرضا برقعی، کم‌نظیر است. باز هم چند نمونه، فقط به عنوان مثال:
کل فضای شعرهای دوازده و سیزده در وصف حضرت مادر

کنون نهاده علی سر، به روی شانه‌ی در
به روی گونه‌ی او خاطرات می‌لرزد

کعبه وقتی که در آغوش خودش یوسف دید
خود زلیخا شد و خود پیرهن صبر درید


و در آخر:
لحظه‌ی مرگ چشــــم در راهم
از تو حسن ختام می‌خواهم...
        

0