معرفی کتاب نیزه‌ها...تفنگ‌ها اثر ژوزه ساراماگو مترجم قاسم مؤمنی

نیزه‌ها...تفنگ‌ها

نیزه‌ها...تفنگ‌ها

ژوزه ساراماگو و 2 نفر دیگر
3.4
4 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

6

خواهم خواند

6

ناشر
ماهی
شابک
9789642094233
تعداد صفحات
92
تاریخ انتشار
1404/2/8

توضیحات

        نیزه‌ها…تفنگ‌ها آخرین طرح داستانی ژوزه ساراماگو است که در واپسین سال‌های عمرش آغاز شد اما با درگذشت او در سال ۲۰۱۰ نیمه‌کاره ماند. داستان آن در یک کارخانه‌ی اسلحه‌سازی در دوران جنگ جهانی دوم روایت می‌شود و دغدغه‌های اخلاق فردی را در برابر ماشین جنگ به تصویر می‌کشد.

متن نیمه‌کاره، به همراه مقاله‌ای از روبرتو ساویانو، در سال ۲۰۲۴ منتشر شد. ساویانو روزنامه‌نگار و نویسنده‌ای است که عمدتاً به سبب مبارزه با مافیا شهرت دارد. نوشته‌ی او تأملی است بر مضمون ضدجنگ و وجدان اخلاقی در اثر ساراماگو.

نیزه‌ها…تفنگ‌ها کتاب کوتاه اما تکان‌دهنده‌ای است که حساسیت ادبی و اخلاقی ساراماگو را نشان می‌دهد، نویسنده‌ای که تا پایان عمر از طرح پرسش‌های دشوار درباره‌ی قدرت و مسئولیت دست نکشید.

*

«حس وظیفه آن‌گاه معنا می‌یابد که حرفه‌ای را که در پیش گرفته‌ای، با عشقی آتشین دوست بداری و چون بر سر دوراهی قرار بگیری، بر اساس نداری وجدانت دست به انتخاب بزنی. یک‌سو، زندگی در پناه سکوت تحمیلی و سوی دیگر، مرگی همراه با طلیعه‌ی فریاد واپسین حقیقت.»

«”نویسنده‌ای که تصمیم می‌گیرد روشن بنویسد، در طلب خواننده است؛ نویسنده‌ای که مبهم می‌نویسد، بیش‌تر در طلب تفسیر است.” کامو راست می‌گفت. ساراماگو پاسخی درخور داشت: «جنبه‌ی دلپذیر کلماتِ ساده این است که بلد نیستند گول بزنن.» و یافتن کلماتِ ساده دشوارترین کاری است که نویسنده‌ای می‌تواند برگزیند. کلماتی ساده و ناتوان از فریب. کلماتی که شاید عاقبت‌به‌خیر شوند.»/ از متن
      

یادداشت‌ها

          به نام او

در کتاب‌خوانی اولین و آخرین مهم است. اولین کتابی که از یک نویسنده می‌خوانی، اگر خوب باشد و تو را جذب کند یک تصویر مثبت از آن نویسنده برایت می‌سازد، و اگر بد باشد هم که مشخص است. و آخرین بندهای یک کتاب یعنی همان پایان‌بندی‌اش برای رستگاری یا نابودی یک داستان کافی است.

«نیزه‌ها... تفنگ‌ها» اولین کتابی بود که از ساراماگو می‌خواندم. نویسنده‌ای که در بازار کتاب ایران بسیار معروف است و کتابهای زیادی از او به چاپهای متعدد رسیده است. من هم چند کتاب از او دارم که فرصت مطالعه‌اش تا به امروز دست نداده، ولی این داستان نه‌چندان بلند چندان خوب بود که احتمالا به همین زودی‌ها آن کتاب‌ها را هم می‌خوانم. 

«نیزه‌ها... تفنگ‌ها» داستان یک کارمند از یک کارخانه اسلحه‌سازی است. اینکه ساراماگو به فکر این افتاده که به سراغ کارمند چنین کارخانه‌ای برود تازه و بدیع است. ولی نکته مثبت داستان او تنها همین نیست. او ابتدا خواننده را با داستان زندگی این کارمند مشغول می‌دارد و در سطرهای پایانی که خواننده پیگیر فرجام آن داستان است، تغییر جهت می‌دهد و برگ برنده‌ای را رو می‌کند که داستانش را از یک اثر خوب و طبق معمول به یک اثر خیلی خوب و متفاوت تبدیل می‌کند و این است فرق یک نویسنده بزرگ با دیگر نویسنده‌ها.

کتاب دو بخش دارد یکی داستان و دیگری تحلیلی درباره داستان به قلم روبرتو ساویانو، نویسنده ایتالیایی، به نظرم اگر این بخش دوم را هم نخواندید، نخواندید. چیزی را از دست نمی‌دهید. تصاویر گونتر گراس نویسنده مشهور آلمانی هم که در کتاب به کار رفته زیباست و خوش افتاده است. رفیقی می‌گفت که نسخه فرانسوی این داستان که مترجم از آن کتاب را برگردانده دقیقا همین شکل و ساختار را دارد.
        

63