آرزوهای بر باد رفته: با مقدمه ای در راهنمائی به نویسندگان و مترجمان

آرزوهای بر باد رفته: با مقدمه ای در راهنمائی به نویسندگان و مترجمان

آرزوهای بر باد رفته: با مقدمه ای در راهنمائی به نویسندگان و مترجمان

3.0
4 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

8

خواهم خواند

10

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب می‌باشد.

آرزوهای بر باد رفته حماسه? تراژیک-کمیک سلطه? سرمایه بر ذهن و آفریده های معنوی بشر است. تبدیل ادبیات به کالا، درونمایه? این رمان است و تحقق بسیار گسترده? این روند، تراژدی عام نسل پس از ناپلئون را درون چارچوبی اجتماعی جای می دهد. بالزاک این فرایند تبدیل ادبیات به کالا را با تمامی ابعاد و جوانبش ترسیم می کند: از تولید کاغذ گرفته تا باورها، اندیشه ها و احساسات نویسندگان، همه و همه به کالا تبدیل می شوند و بالزاک نیز به ذکر کلی پیامدهای فکری و نظری این سلطه? سرمایه داری بسنده نمی کند بلکه در تمامی عرصه ها فرایند واقعی سرمایه داری شدن را در تمام مراحل و با همه? خصوصیات و تعین هایش آشکار می سازد. لوکاچ

یادداشت‌های مرتبط به آرزوهای بر باد رفته: با مقدمه ای در راهنمائی به نویسندگان و مترجمان

            اگر نویسندگان روس را خالق بی‌چون‌وچرای «روابط درونی» افراد بدانیم، بی‌شک نویسندگان فرانسوی خالق بی‌بروبَرگرد «روابط بیرونی» افراد‌ می‌شوند!
انتظار نابجایی است که از بالزاک و رولان و هوگو و پروست کتابی بخوانید و فکر کنید که نویسنده بی‌خیال ترسیم نقطه به نقطه زندگی سینوسی قهرمانانش شود و فقط به رسم بر مبنای نمونه‌برداری کفایت کند؛ پس برای خواندن هر کتاب قطور فرانسوی ابتدا چند روزی مراقبه کنید تا آمادگی آنالیز هزاران هزار جزئیات ریز و درشت -اما مؤثر- در روند داستان را داشته باشید...
.
بالزاک در «آرزو‌های بر باد رفته» ماجرای دو رفیق را روایت می‌کند، هر دو سرشار از هنر اما بدون ذره‌ای روحیه تحلیل: یکی «ساده» و دیگری «ساده‌تر». دستِ روزگار یک رفیق را از شهرستان به «پاریس» می‌کشاند و آنجا در زرق و برق پاریس دچار استحاله می‌کند و رفیق دیگر با اینکه در شهرستان مانده اما شهرستانی‌های «پاریس رفته» او را دچار استحاله می‌کنند؛ هر دو هم چوب یک چیز را می‌خورند: «سادگی». سادگی‌ای که برای «لوسین دوروبامپره»  با طمعِ شهرت پیوند خورده و برای «داوید سشار » با طمعِ ثروت!
.
خلاصه اینکه:
از امیرِ کلام (علیه السلام) منقول است که: «و لا أفسَدَ الرَّجُلَ مِثلُ الطَّمَعِ»، گمانم همه حرف بالزاک همین است؛ چه آرزوها و چه رؤیاها و چه جان‌ها و چه جهان‌هایی که به خاطر طمع از بین نرفته است...