گردان قاطرچی ها
میگن توی جهنم مار غاشیه چنان بلایی سر اهالی نامحترم اون جا می آره که ملت از دستش به عقرب های جرار پناه میبرند.ما هم داریم از دست سیاوش تبریزی به این سرنوشت شوم دچار میشیم! یک ذره بچه اس!اما کل گردان از دستش بیچاره و عاجز شدن.
بریدۀ کتابهای مرتبط به گردان قاطرچی ها
نمایش همهپستهای مرتبط به گردان قاطرچی ها
یادداشتهای مرتبط به گردان قاطرچی ها
11
کتاب خوبی بود و شروع جالبی داشت، یک جاهایی فک کردم که داره دربارهی دو شخصیت جدا که به هم مربوط نیستن صحبت میکنه و انگار از موضوعی به موضوع دیگهای میپَرید (توی یکی از قسمتهاش درباره سیاوش صحبت میکرد و توی قسمت دیگه دربارهی یوسف) ولی توی فصل ششم که اومد اون دوتا رو به هم مربوط کرد جالب بود. اینکه به جبهه از زاویهی طنز نگاه میکرد هم خوب بود. در کل کتاب خوبی بود ولی از نظر من میتونست پایان بهتری داشته باشه، ب نظرم پایانش سطحش نسبت به بقیهی قسمتها پائینتر بود و با بقیهی کتاب خوب جور در نمیاومد!
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
6
5