معرفی کتاب ئێوارەی پەروانە اثر بەختیار عەلی

ئێوارەی پەروانە

ئێوارەی پەروانە

3.7
9 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

24

خواهم خواند

13

ناشر
خانی
شابک
9786009980437
تعداد صفحات
395
تاریخ انتشار
1397/12/13

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        بەشێک لە ڕۆمانەکە:

چونکە ھیچ جێیەک نییە بۆئەوەی تێیدا بژین لە شاردا، ئافرەتە گەنجەکان ھەڵدێن بۆ شوێنێک لەسەر بەرزایی شاخەکان، شوێنێک دوور لە دونیا ئەویش «سەرزەمینی عاشقان» ە.

بۆ پەروانە و ھاوڕێکانی، ژیانی ڕۆژانەیان چەند سنوورێکی نەشکێنەری ھەیە. باوکەکان، براکان، پارێزەرە زۆردارەکان نەریت و ئیمانێک لە پشت ملیانەوەیە. ھیچ ژوورێک نییە بۆ بەھرەکانیان و ھیچ ژوورێکیش نییە بۆ عەشق. یەک لەدوای یەک لە شاردا دیارنامێنن – لەگەڵ خۆشەویستەکانیاندا. بۆ کوێ دەڕۆن؟

کاتێک پەروانە دیارنامێنێت، دونیا دەڕوخێت بەسەر خوشکەکەیدا کە ناوی خەندانە. ئەو دەگەڕێت بۆ شوێنەوارەکانی پەروانە لەگەڵ ھاوڕێ و ھاودەمەکانیدا. شوێنە شاراواکەی سەر چیا بەرزەکان فێردەبێت کە «سەرزەمینی عاشقان» ە، کە خۆشەویستەکان ویستبوویان ھەموو ھیواکانیانی تێدا بێننە دی. چی ڕوودەدات بەسەر ئەوانەی ڕزگاریان دەبێت ناتوانن وشەیەک بدۆزنەوە؟
      

یادداشت‌ها

hatsumi

hatsumi

1403/12/12

          کاش واقعا گزینه ای وجود داشت به اسم  نصفه خوندم و رهاش کردم ، یاحتی باز خوانی کردم .

چندین سال پیش بود که این کتاب رو خوندم ، اما نصفه رهاش کردم ، ازش هیچ چیزی یادم نبود، امسال تصمیم گرفتم دوباره بخونمش اما بازم ارتباط برقرار نکردم ، دفعه قبل صفحه ۱۶۶ و این دفعه صفحه۱۳۷رهاش کردم، نمیتونم اصلا با فرم روایت کتاب که انگار خاطره نویسی هست ارتباط برقرار کنم و پذیرفتم که این کتاب برای من نیست.داستان قراره در مورد ظلم مردها و قشر مذهبی به زن ها باشه، زنانی که قربانی چیزهایی مثل غیرت مردان و آبرو شدند.اما اصلا نتونستم ارتباط برقرار کنم و واقعا واقعا تلاش کردم ، حتی یه بار نظرمو نوشتم بعد پاک کردم و دوباره کتاب رو خوندم و بهش فرصت دادم ولی نشد، روایت دلچسبی نبود، فوق العاده خسته کننده بود، دفعه اول که کتاب رو خونده بودم ازش فقط فرار پروانه و پناه گرفتنشون توی کتابفروشی یادم بود الانم فکر میکنم قسمت قشنگ کتاب فقط همون هست، توصیفات زیادی واقعا کتاب رو خسته کننده کرده، دیگه فکر نمیکنم سراغش بیام.از بختیار علی آخرین انار دنیا رو خیلی دوست داشتم.
        

8

          بدون شک «غروب پروانه» در زمره‌ی تاثیرگذارترین و تکان‌دهنده‌ترین رمان‌هایی که خوانده‌ام قرار می‌گیرد. روایتی به شدت تکان‌دهنده و بهت‌آور که بارها در طول خواندنش گریستم و به ویرانه‌ای بدل شدم. حکایت زندگی پروانه و دوستش مدیا که از دنیا چیز زیادی نمی‌خواستند، اما با این‌حال به دست مردان و زنان خویشاوند، پدران و برادران‌شان؛ کشته شدند.

از زنان در خاورمیانه هر چه بگوییم و بخوانیم کم است، هر قدر برای آن‌چه در طول سالیانِ سال در این جغرافیای مذکر بر ایشان رفته است و صد افسوس که اکنون نیز می‌رود، بگرییم؛ رواست.


بختیار علی حقیقتا قصه‌گوی قهاری است. قلمش و رئالیسم جادویی‌اش مرا به یاد مارکز می‌اندازد. ترجمه‌ی مریوان حلبچه‌ای هم مانند آن‌چه پیش‌تر در جمشید خان عمویم که باد همیشه او را با خود می‌برد خوانده بودم؛ فوق‌العاده بود.

اتفاقاتی که بر سر «خندان کوچولو» خواهرِ پروانه، در مدرسه‌ی «خواهران توبه‌کار» می‌آید به قدری تکان‌دهنده است که تا مدت‌ها ذهن خواننده را با این پرسش که به درستی در کتاب هم آمده است، درگیر می‌کند که: «چرا آن‌ها باید اینجا زندگی کنند... از چه باید توبه کنند؟»
        

0

        قصه‌ی دختران
قصه‌ی خون
قصه‌ی اشک
قصه‌ی پروانه
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0