ماهرخ: خاطرات سیده‌ماهرخ حسینی از درگیری‌های سوریه

ماهرخ: خاطرات سیده‌ماهرخ حسینی از درگیری‌های سوریه

ماهرخ: خاطرات سیده‌ماهرخ حسینی از درگیری‌های سوریه

3.7
9 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

11

خواهم خواند

10

کتاب ماهرخ: خاطرات سیده‌ماهرخ حسینی از درگیری‌های سوریه، نویسنده مهشید اسماعیلی.

یادداشت‌های مرتبط به ماهرخ: خاطرات سیده‌ماهرخ حسینی از درگیری‌های سوریه

            به نام خدای خوبم 

زن جنس لطیفی است که مواجهه‌اش با جنگ، اغلب از دور و پس پرده بوده، مخصوصا در جنگ‌های خاورمیانه و ایران، البته تا قبل از جنگ‌های داخلی سوریه و یه وجود آمدن داعش! ماهرخ تنها کتابی است که از خاطرات یک زن ایرانی درباره جنگ داخلی سوریه و داعش نوشته شده، از این منظر تک است. با خاطراتی که هم ترس و دلهره را با خواننده همراه می‌کند هم لبخند را. خواننده در کتاب زنی را می‌بیند که سودای مهاجرت را دارد و حتی برای این مسیر، با توجه به وضعیت اقتصادی خانواده، شروع به پس‌انداز کردن می‌کند، اما یک زیارت سوریه، او را اتفاقی پای سفره عقد یک مرد سوری می‌کشاند، کمی قبل از شروع جنگ داخلی آن کشور. ماهرخ از حزب‌ها و جبهه‌های مختلف سوری می‌گوید و از همسایه‌هایی که تا قبل از جنگ، دوست بوده‌اند اما پس از آن به دشمن تبدیل شده‌اند. از پنهان شدن در کنار مقر جبهه‌َالنصره می‌گوید و از چگونگی خروج از آن. از فرزندان و همسرش در جنگ می‌گوید و از تنهایی‌هایش. به گمانم ماهرخ را همه باید بخوانند و البته کاش این مابين کارگردانی پیدا شود و عقلش را به کار بیاندازد برای به تصویر درآوردن آن به صورت سریال یا فیلم. دوستش داشتم، بسیار ❤️
          
به نام سلا
            به نام سلام

داستان فراز و نشیب زندگی سیده ماهرخ حسینی بانویی ایرانی است 
که از قضا جبر دنیا او را به زندگی در غربت می‌کشاند.
داستان را که می‌خواندم هر صفحه بر حیرتم افزوده میکرد .

داستان زنان و جنگ خودمان را زیاد خوانده ام. شیرزنانی که یا در جبهه و یا در پشت جبهه به طرق گوناگون خدمت کرده اند‌.
ولی آن خود خواسته بود .

ولی ماهرخ داستان مجبور به تحمل زندگی در شرایط جنگی ست.(البته درجایی از داستان به دلخواه خود برمیگردد به سوریه 
بخاطر تعهد به زندگی اش.)
در کشوری غریب با آداب و رسوم و فرهنگ متفاوت ، با کسانی که شاید خیلی هم تورا نمیخواهند.
با همسری دور از شرایط دلخواه 
با جبهه النصره ، جیش الحر و نیرو های دولت

با چند بچه پشت سرهم 
با اتفاقات و شرایطی که وجود یکی از آنها زندگی را برای من دهه هفتادی تلخ و خراب و شاید روبه پایان می‌برد .

بسیار متعجب میشدم از خواندن شجاعت های بی پایان آن زن ، دست و دل بازی و مهربانی اش که بعضی اوقات بازی با جانش بود .
از اعتماد و ایمانی که در قلبش به خداوند داشت حسرت خوردم .
از ضعیفی خودم ناراحت شدم.

در کل داستانی جالب و متفاوت بود برای من 
و البته مفید 

داستان را بیشتر ازین توضیح ندادم ک افشا نشود.
فونت این چاپ کتاب به نسبت ریز بود و ۳۵۰ صفحه آن تقریبا دمار از چشم در می آورد .

یاحق