ماهرخ: خاطرات سیدهماهرخ حسینی از درگیریهای سوریهماهرخ: خاطرات سیدهماهرخ حسینی از درگیریهای سوریهمهشید اسماعیلی3.79 نفر |4 یادداشتخواهم خواندنوشتن یادداشتبا انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.در حال خواندن0خواندهام11خواهم خواند10توضیحاتمشخصاتنسخههای دیگرکتاب ماهرخ: خاطرات سیدهماهرخ حسینی از درگیریهای سوریه، نویسنده مهشید اسماعیلی.یادداشتهای مرتبط به ماهرخ: خاطرات سیدهماهرخ حسینی از درگیریهای سوریهفاطمه1403/03/01 بنظرم خانم حسینی خیلی ایمانشون قوی بوده. واقعا دوام آوردن توی اون شرایط سخت، برای هرکسی ممکن نیست. هرجایی از کتاب داشتم سعی میکردم خودمو بذارم جای ایشون، و بعد خودمو میسنجیدم و هربار احساس میکردم، نه... تحمل هیچکدوم از این شرایط برای من ممکن نیست. و از صبر و تحملم خارج هستش. اما من تا آخر کتاب نتونستم با مادر ایشون کنار بیام. و متن کتاب هم خیلی بی شیله پیله بود و راحت میشد باهاش ارتباط گرفت. اما فکر نمیکنم جزو کتاب هایی باشه که بخوام به کسی پیشنهاد بدم و بگم حتما بخونش :) 05طاهره راهی1402/06/31 به نام خدای خوبم زن جنس لطیفی است که مواجههاش با جنگ، اغلب از دور و پس پرده بوده، مخصوصا در جنگهای خاورمیانه و ایران، البته تا قبل از جنگهای داخلی سوریه و یه وجود آمدن داعش! ماهرخ تنها کتابی است که از خاطرات یک زن ایرانی درباره جنگ داخلی سوریه و داعش نوشته شده، از این منظر تک است. با خاطراتی که هم ترس و دلهره را با خواننده همراه میکند هم لبخند را. خواننده در کتاب زنی را میبیند که سودای مهاجرت را دارد و حتی برای این مسیر، با توجه به وضعیت اقتصادی خانواده، شروع به پسانداز کردن میکند، اما یک زیارت سوریه، او را اتفاقی پای سفره عقد یک مرد سوری میکشاند، کمی قبل از شروع جنگ داخلی آن کشور. ماهرخ از حزبها و جبهههای مختلف سوری میگوید و از همسایههایی که تا قبل از جنگ، دوست بودهاند اما پس از آن به دشمن تبدیل شدهاند. از پنهان شدن در کنار مقر جبههَالنصره میگوید و از چگونگی خروج از آن. از فرزندان و همسرش در جنگ میگوید و از تنهاییهایش. به گمانم ماهرخ را همه باید بخوانند و البته کاش این مابين کارگردانی پیدا شود و عقلش را به کار بیاندازد برای به تصویر درآوردن آن به صورت سریال یا فیلم. دوستش داشتم، بسیار ❤️ 01فاطمه سادات حسنی1402/07/05 این کتاب باعث شد هرجا که زندگی بهم سخت شد زندگی خودمو با ماهرخ مقایسه کنم و خدا شکر کنم بخاطر زندگی آرومی که دارم 01زهرا جان فدایی1403/01/18 به نام سلام داستان فراز و نشیب زندگی سیده ماهرخ حسینی بانویی ایرانی است که از قضا جبر دنیا او را به زندگی در غربت میکشاند. داستان را که میخواندم هر صفحه بر حیرتم افزوده میکرد . داستان زنان و جنگ خودمان را زیاد خوانده ام. شیرزنانی که یا در جبهه و یا در پشت جبهه به طرق گوناگون خدمت کرده اند. ولی آن خود خواسته بود . ولی ماهرخ داستان مجبور به تحمل زندگی در شرایط جنگی ست.(البته درجایی از داستان به دلخواه خود برمیگردد به سوریه بخاطر تعهد به زندگی اش.) در کشوری غریب با آداب و رسوم و فرهنگ متفاوت ، با کسانی که شاید خیلی هم تورا نمیخواهند. با همسری دور از شرایط دلخواه با جبهه النصره ، جیش الحر و نیرو های دولت با چند بچه پشت سرهم با اتفاقات و شرایطی که وجود یکی از آنها زندگی را برای من دهه هفتادی تلخ و خراب و شاید روبه پایان میبرد . بسیار متعجب میشدم از خواندن شجاعت های بی پایان آن زن ، دست و دل بازی و مهربانی اش که بعضی اوقات بازی با جانش بود . از اعتماد و ایمانی که در قلبش به خداوند داشت حسرت خوردم . از ضعیفی خودم ناراحت شدم. در کل داستانی جالب و متفاوت بود برای من و البته مفید داستان را بیشتر ازین توضیح ندادم ک افشا نشود. فونت این چاپ کتاب به نسبت ریز بود و ۳۵۰ صفحه آن تقریبا دمار از چشم در می آورد . یاحق 01